دانلود پایان نامه ارشد : بررسی نقش پیش بینی کنندگی سبک های تفکر و نگرش­های ناکارآمد فرزند پروری والدین

…………………………………………………………………………………………………… 83

4-5- سبک های تفکر مادران و اضطراب کودک …………………………………………………………… 83

1-4-5- نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………….. 85

5-5- نگرش های نا مناسب فرزند پروری مادران و اضطراب کودکان……………………………. 87

1-5-5-انتظارات نا مناسب و اضطراب……………………………………………………………………………… 87

2-5-5- فقدان همدلی و اضطراب……………………………………………………………………………………. 87

5-5-ترکیب نگرش های فرزند پروری با سبک های تفکر مادران در پیش بینی اضطراب

 کودک……………………………………………………………………………………………………………. 89

6-5-نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………….. 90

7-5-نتیجه گیری نهایی …………………………………………………………………………………………… 90

8-5-پیشنهادات ……………………………………………………………………………………………….. 91

منابع ………………………………………………………………………………………………………… 93

پیوست ها        94     

کلیات

 تعاریف گوناگونی برای اضطراب وجود دارد که از یک مطالعه تا مطالعه دیگر متفاوت است. برای مثال بک ( 1972 به نقل از ژانگ[1] ،2009) اضطراب را به عنوان یک واکنش هیجانی ناخوشایند تعریف می کند که با تخلیه هیجانات منفی تحت عنوان وحشت ، تنش و عصبی بودن همراه است . دریک تعریف کراسک (1999) بین صفت اضطرابی[3] و حالت اضطرابی[4] تمایز قائل می‌شود و تعاریفی برای هر یک از آنها ارائه می دهد. صفت اضطرابی یا روان رنجوری متشکل از علائم نامشخصی از ترس، نگرانی و دیگر حالت‌های خلقی منفی دیگری است که نشانه یک اختلال جداگانه نیست، صفت اضطرابی یک خصوصیت پایدار است که وقتی شدت پیدا کند، نشانگر یک آسیب‌پذیری کلی برای اختلالات خلقی است.

 حالت یا  اختلالات اضطرابی (مثل هراس، اضطراب اجتماعی، اضطراب جدایی و …) نشان دهنده مجموعه‌ای از علائم اضطراب است که یک بیماری یا ناراحتی را مشخص می‌کند. در سالهای اخیر مطالعات مشخص کرده­اند اضطراب زمانی که در دوران کودکی و نوجوانی رخ دهد یک

 

مقالات و پایان نامه ارشد

 مسئله جدی است که حدوداً 3 تا 16 درصد از کودکان و نوجوانان با آن مواجه هستند ( (کوهن،کوهن، کاسن، ولز، هارتمارک و جانسون[5]،1993). این حالت ممکن است در طول دوره کودکی و نوجوانی باقی بماند با تعدادی از پیامدای نامطلوب از قبیل رفتارهای ضد اجتماعی، مشکلات تحصیلی و همچنین ایجاد اختلالات بیشتر مرتبط است (رابین و سیلور من[6]، 2000). علت اضطراب در کودکان هم متأثر از ژنتیک و هم تأثیرات محیطی است (گروس و هن[7] ،2004؛استیونسون، باتن، و چرنر[8]،1992). آسیب‌پذیری مربوط به ژنتیک شامل حالت‌های طبعی (سرشتی) مثل عاطفه منفی/ روان رنجوری (لونیگان و فیلیپس[9]،2001)، و مؤلفه های رفتاری مثل بازداری رفتاری می شود (گلدسمیت و لمری[10]، 2000). آنچه مشخص است اینکه در سبب شناسی اضطراب کودک عوامل گوناگونی می توانند نقش داشته باشند. در بر تحقیقات، بیجلز و برنچمنت- تاوسنت[11](2005) چهارگروه از متغیرهای خانوادگی موثر بر اضطراب کودک را مورد ملاحظه قرار می دهند( الف)سبک‌های دلبستگی، ب) جنبه‌های کارکرد خانوادگی، ج) شیوه‌های فرزند پروری،  د) عقایدی که والدین در مورد بچه‌هایشان دارند. که تحقیقات شواهدی را برای هر یک از این عوامل ارائه می‌دهند.

تعدادی از مدل‌های سبب شناسی اضطراب، رابطه والد – فرزند را به عنوان یک عامل اصلی در رشد اختلالات اضطرابی مورد توجه قرار می‌دهند به ویژه این مدلها پیشنهاد داده‌اند که در اضطراب، رابطه والد- فرزند متأثر از سبک‌های تعاملی محافظت بیش از حد یا دخالت بیش از حد است (هادسون و راپی[12]، 2001).

مدل های نظری بر نقش فرزند‌پروری در رشد و ماندگاری اضطراب کودک تأکید دارند
 ( برایس- مکلئود ، جفری – وود، جان- ویز[13]، 2006). تحقیقات زیادی ارتباط اضطراب کودک با ابعاد مختلف فرزند پروری و رفتارهای والدین را مورد پژوهش قرار داده‌اند و این عامل ها (سبک ها و رفتارهای فرزند پروری) را در ایجاد اضطراب کودک موثر یافته‌اند. برای مثال رابطه ی رفتارهایی از قبیل عیب‌جویی، عدم توجه مثبت، فقدان همدلی، کنترل بیش از حد با اضطراب مشخص شده است (ترنر، بیدل، روبرسون- نای و تروو، 2003) و همچنین رفتارهای منفی مادران با نشانه‌های درونی سازی شده در پسران و دختران رابطه دارد. تحقیقات جدید به سمت شناسایی مکانیسم‌های واسطه‌ای مرتبط با عوامل خانوادگی و اضطراب کودک متمایل شده‌اند. به عنوان مثال، مک گین، کوکر و ساندرسون (2005) ، در پژوهشی رابطه‌ی بین فرزند‌پروری، اضطراب و نقش واسطه‌ای تحریف شناختی را بررسی کردند و دریافتند که طرح واره‌ای شناختی منفی نقش واسطه‌ای در رابطه‌ی بین فرزند‌پروری نامناسب و اضطراب ایفا می‌کند.

یکی از متغیر هایی که می تواند بر رفتارهای فرزند پروری موثر باشد و آنها را شکل دهد، عقاید و نگرش هایی است که والدین در رابطه با تربیت فرزند دارند. نگرش‌های فرزند پروری، یک جنبه برجسته از تربیت و مراقبت از کودک محسوب می شود نگرش‌های فرزند‌پروری، تمایلات، حالات درونی، یا ارزیابی‌های آشکار والدین را در مورد رفتار والدینی نسبت به کودک ، ادراک آنها از کودکان و دیدگاه‌های آنها نسبت به رشد کودک را منعکس می‌کند. (هولدن و بوک[16]، 2002). اگرچه نگرش‌های والدینی ممکن است همیشه و به طور دقیق با رفتارهای آنها همپوشی نداشته باشد (سیگل[17]، 1992) ولی ارتباط بین نگرش و رفتار مادران مشخص شده است (ویتمن، بورکاوسکی، کیاگ، وید[18]، 2001) و همین طور رابطه‌ی نگرش‌های فرزند پروری با کارکردهای مادر و کودک در نمونه‌های مختلف نشان داده شده است (هولدن، 1995). نگرش‌های فرزند‌پروری به طور خاص با رفتارهای معینی از والدین بخصوص در زمینه‌ تربیت رابطه دارد. (هولدن وبوگ، 2002).

علاوه بر این عقاید و نگرش های فرزند‌پروری کارکرد های دیگری نیز دارد. توضیح بیشتر اینکه عقاید فرزند‌پروری به والدین درکنار آمدن با خواسته‌های روزانه کودکان در زمینه  مراقبتی و تربیتی کمک می‌کند. این کمک برای کنار آمدن از این طریق انجام می‌شود که عقاید فرزند‌پروری چارچوب مشخصی از انتظارات کودک را فراهم می‌کند و آنها را قابل پیش‌بینی می‌کند. علاوه بر این نگرش‌های تربیت فرزند والدین، می‌تواند تاریخچه روابط اجتماعی آنها و فرهنگ قومی آنها را منعکس کند (لایت فوت، والیسنر[19]،1992).

یکی از متغیر های شناختی که می تواند بر نحوه ی فعالیت ها، رفتارها و علایق افراد تاثیر گذار باشد، سبک‌های تفکر است . به طور کلی سبک‌های تفکر، به شیوه‌های ترجیهی افراد در استفاده از توانایی‌های فردیشان اشاره دارد (گریگورنیکو و استرنبرگ[20]، 1997). سبک‌های تفکر بر نظریه‌ی خود مدیریتی ذهنی استرنبرگ (1997به نقل از جانگ فنگ[21] ،2004) استوار است و مطرح می‌کند همان گونه که برای مدیریت جامعه راه‌های متفاوتی وجود دارد، افراد نیز برای بهره گرفتن از توانایی‌های خود از شیوه‌های متفاوتی استفاده می‌کنند. این نظریه سیزده سبک تفکر را مطرح می کند که در پنج بعد از یکدیگر متمایز می شوند. کارکردها، شکل‌ها، سطوح، حوزه‌ها و گرایش‌ها.

براساس مفهوم سازی و داده های تجربی، ژانگ و استرنبرگ (2005)، این 13 سبک تفکر را در 3 دسته تقسیم بندی می کنند. سبک های نوع اول شامل قانون گذار (ترجیع‌ برای انجام کارها به شیوه خود)، قضاوتی (ارزیابی فعالیت‌های دیگران)، کلی (توجه یا تفکر به تصویر کلی یک موضوع)، آزاد اندیش (تفکر توجه به روش‌های جدید) و سلسله مراتبی (توزیع توجه بین چند تکلیف اولویت بندی‌شده). سبک‌ها نوع دوم شامل سبک مقامی اجرایی (انجام کارهایی با دستورالعمل مشخص) محافظه کار (توجه به روش‌های مرسوم دستی)، جزئی (توجه به جزئیات)و تک قطبی (توجه به یک چیز در یک زمان). سبک های نوع سوم شامل سبک‌های الیگارتی  (توزیع توجه بین چند تکلیف بدون اولویت بندی) آنارش یا هرج و مرج طلب (متغیر توجه به هر فعالیتی که پیش آید)، درونی (کارکردن به شکل مستقل) و درونی (کارکردن به شکل گروهی).

سبک‌های نوع اول سبک های مولد خلاقیت هستند و به پردازش اطلاعات پیچیده نیاز دارند افرادی که این نوع سبک تفکر را بکار می گیرند متمایل به چالش کشیدن هنجارها و پذیرش خطر هستند و در مقابل دومین نوع سبک‌های تفکر به پردازش اطلاعات سازه نیاز دارند و افرادی که این سبک تفکر را بکار می گیرند متمایل به حفظ هنجارها و اقتدار محور هستند. چهار سبک باقی مانده که نوع سوم سبک‌های تفکر را تشکیل می دهند (درونی، بیرونی، هرج و مرج طلب، الیگارتی) بسته به تکلیف خاص می‌توانند در هر یک از این دو نوع سبک تفکر پیچیده و یا ساده انگارانه قرار گیرند (ژانگ و پازتیگلین [22]،2001).

سبک‌های نوع اول به عنوان سبک‌هایی که دارای ارزش انطباقی بیشتری هستند، توصیف شده‌اند به این دلیل که آنها رابطه‌ی قویی با ویژگی های مطلوب انسانها از قبیل سطوح بالای رشد شناختی دارند (ژانگ،2009) و با خصوصیات مثبت شخصیتی رابطه دارند (فجل و وآلهوود[23]،2004) . فجل و  وآلهوود(2004) سبک‌های نوع دوم را سبک هایی با ارزش انطباقی کم توصیف می کند زیرا با اسنادهای نامطلوب و صفات شخصیتی نامطلوب از قبیل روان رنجوری مرتبط است.

از آنجایی که سبک های تفکر افراد شیوه ترجیهی افراد در رابطه انجام فعالیت‌ها است، تعیین کننده‌ی چگونگی رفتار و نگرش افراد در برابر موضوعات مختلف می باشد. با توجه به موارد فوق و با وجود اینکه متغیرهای نگرش‌های فرزند پروری و سبک‌های تفکر مادران می تواند بر کارکردهای آنها را تأثیر بگذارد، در این پژوهش نقش این متغیرها (سبک‌های تفکر و نگرش‌های فرزند‌پروری)را در رابطه با اضطراب کودکان مورد پژوهش قرار می گیرد.

2-1- بیان مسئله

 اساس مطالعات اولیه نگرش‌های فرزند پروری این ادعا است که از طریق شناسایی نگرش‌های فرزند‌پروری والدین، می توان ابهامات رشد کودکان را آشکار کرد و نگرش‌های والدین در مورد تربیت فرزند را به عنوان عامل مهمی در تعیین سرنوشت کودکان و رشد آنها به حساب آورد (هولدن، 1995) و به نگرش‌های والدینی می بایست اهمیت زیادی داد زیرا نگرش ها و رفتار های والدین می تواند تاثیرات بسیاری بر کودکان داشته باشد. این نگرش‌ها نسبتاً ثابت و پایدار هستند (پیرسون، 1931به نقل از هولدن، 1995).

فرض اساسی مدل نگرش‌های فرزند‌پروری والدین این است که نخست شما با مبنا و فلسفه ای که فرزند‌پروری والدین را شکل می‌دهد آشنا می شوید و سپس هم رفتار والدین و هم رشد کودک آنها را می‌توان شناخت. البته تمام روان‌شناس‌ها با این مدل ساده از رشد موافق نیستند و بعضی ها عنوان می‌کنند که نگرش‌های والدینی می تواند غیر مستقیم بر رفتار والدین تأثیر گذار باشد (هولدن،1995).

با وجود این، در گذشته نگرش‌های فرزند‌پروری به عنوان تعیین‌کننده‌ی رفتار والدینی معرفی شده اند (هولدن و ادواردز[24]، 1989). فرض شده است که نگرش‌های بهنجار والدین، علاقه و مهربانی در برابر کودک است(بکوین و بک وین[25]،1940به نقل از هولدن، 1995).همینطور فرض شده است که اگر والدین نیاز های هیجانی برآورده نشده ای داشته باشند،آنها این نیازهای شخصی را به رفتارهای فرزند پروری شان منتقل می کنند(هولدن و ادواردز،1989).در نهایت فرض شده است که تفاوت های فردی در نگرش های کلی فرزند پروری منجر به تفاوت در ترکیب رفتارهای والدینی می شود که در نتیجه پیامد های متفاوتی برای کودکان در بر خواهد داشت(هولدن و ادواردز، 1989).

با توجه به این مسئله که تحقیقات نشان داده اند که سبک فرزند پروری مستبدانه والدین و برخی رفتار های فرزند پروری از قبیل: فقدان محبت عاطفی،کنترل بیش از حد، حمایت بیش از حد، رفتارهای منفی والدین، طرد و انتقاد با اضطراب کودک رابطه دارد (دیاز[26] ، 2005 ؛ موریس ، مسترز ، ونبراکل[27] ، 2003) ، تحقیق زیادی در رابطه با نگرش فرزند پروری اضطراب کودک صورت نگرفته است، این پژوهش به دنبال بررسی این رابطه است. به طور مشخص اینکه نگرش‌های نامتناسب فرزند‌پروری شامل: 1) انتظارات نامناسب از کودکان، 2) فقدان همدلی نسبت به نیازهای کودک ،3) اعتقاد به استفاده از تبنیه بدنی به عنوان یک روش تربیتی، 4) معکوس شدن نقش‌های والد- فرزند، و 5) اجحاف در توان و استقلال کودک، با اضطراب کودکان رابطه دارد؟ و همچنین اینکه کدام نگرش‌ نامناسب می تواند اضطراب کودک را پیش بینی کند؟

یکی دیگر از متغیرهایی که در رابطه با اضطراب کودک تا کنون مورد مطالعه قرار نگرفته است، سبک‌های تفکر والدین است. همان‌گونه که نگرش‌های والدین در رابطه با تربیت فرزند می تواند‌ رفتارهای فرزند پروری آنها را شکل دهد و می توان گفت که رفتارها زیر مجموعه‌ی نگرش ها هستند، در سطحی‌کلی تر سبک‌های تفکر نحوه رفتار ما را در مقابل رویدادها و شیوه ی ترجیحی ما در استفاده از توانایی‌هایمان را شکل می‌دهد. به چند دلیل فرض شده است که سبک های تفکر می‌تواند با اضطراب رابطه داشته باشد: نخست اینکه اضطراب و سبک‌های تفکر هر دو دارای یک مؤلفه‌ی شناختی قوی هستند. مشخص شده است که شناخت افراد از موقعیت بر میزان اضطراب آنها تأثیر دارد (آیزنگ[28]1997،  به نقل از ژانگ ،2009). سبک‌های تفکر نیز شناختی هستند چون آنها معرف روش‌های ترجیحی افراد در پردازش اطلاعات هستند و سبک‌های تفکر والدین می تواند سبک تفکر کودکان را شکل دهد. در این رابطه شواهدی وجود دارد که عقاید و شناخت والدین از موقعیت، رفتارهای آنها را شکل می دهد (بوگنتال و جانسون[29]،2000).

دوم اینکه، سبک‌های تفکر نحوه واکنش افراد را در موقعیت‌های مختلف مشخص می کنند و رفتارهای آنها را شکل می دهند و از آنجا که سبک‌های تفکر را ویژگی‌های با ثبات در طول زمان مشخص کرده‌اند، یک الگوی رفتاری نامناسب می‌تواند اضطراب را در کودکان به وجود آورد. به عنوان مثال یک مادر با سبک تفکر محافظه کار ممکن است در مواجهه با موقعیت های جدید و مبهم برانگیخته شود و کودک خود را بیشتر کنترل و محدود کند و باعث شود کودک دنیا را ترسناک و غیر قابل پیش بینی ادراک کند و در نتیجه بیشتر دچار اضطراب شود.

در نهایت اینکه تحقیقات بین سبک‌های تفکر و ویژگیهای روان شناختی مثل عزت نفس و خصوصیات شخصیتی رابطه معنا‌داری یافته‌اند (ژانگ،2010). لذا این ویژگی‌های روان شناختی می تواند در تعامل با کودک و اضطراب کودک نقش داشته باشد. به طور مشخص این پژوهش در صدد پاسخ به این سئوال است که آیا بین سبک های تفکر نوع اول، سبک‌های تفکر نوع دوم مادران و اضطراب کودک آنها رابطه وجود دارد؟ و اینکه سبک‌های تفکر مادران می‌تواند اضطراب کودک را پیش‌بینی کند؟

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.