پایان نامه ارشد:انسان شناسی عرفانی امام خمینی و علامه طباطبایی

«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا یَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمیعاً فَیُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.»[1] ای اهل ایمان، خود حقیقی و مقام و جایگاه انسانی خود را دریابید و نیک بدانید که به زودی با ملکات اعمال نزد پروردگارید، چرا که  شما انسان ها خلیفه خدایید. ِ« إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً.»[2] و تعلیم یافتگان به اسمای الهیید. « وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها»[3] شما ابنای بشر صاحب تجلیل و تکریم پروردگارید. « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنی‏ آدَم»[4] از شخصیت و عزت نفس خویش و اهلتان در افتادن به آتش عذاب الهی حراست کنید و در

 

پایان نامه و مقاله

 صورت عدم مراقبت، اهل نارید. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلیكُمْ ناراً»[5] من شما را برای معرفت و عبادت آفریدم پس این را هم بدانید.« وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون»[6] از میان همه مخلوقات فقط شما در ارض و سماء امین خدایید. « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولا»[7] خودِ خودتان را بشناسید که گوهر گرانبهائید. «افضل الحكمة معرفة الانسان نفسه و وقوفه عند قدره‏»[8] و بدانید که شما در صورت انسانی، بزرگترین دلیل و راهنما و حجت خدایید.«اعلم ان الصورة الانسانیة هی اكبر حجج‏ اللَّه على خلقه»[9] انسان، اسم اعظم حق و جامع جمیع حضرات خمس، مصور به صورت الهی و مصداق نَفَس رحمانی است، مغز عالم وجود، نزد فرشتگان مسجود، کتاب جامع غیب و شهود و با براق قربِ نوافل به پیشگاه پروردگار محبوب است. « مَا یَتَقَرَّبُ‏ إلَىَّ عَبْدٌ مِنْ عِبَادِى، بِشَى‏ءٍ أحَبَّ إلَىَّ مِمَّا افْتَرَضْتُهُ عَلَیْهِ. وَ إنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إلَىَّ بِالنَّوافِلِ‏ حَتَّى احِبُّهُ؛ فَإذَا أحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِى یَسْمَعُ بِهِ، وَ بَصَرَهُ الَّذِى یَبْصُرُ بِهِ، وَ لِسانَهُ الَّذى یَنطِقُ بِهِ، وَ یَدَهُ الَّتى یَبْطِشُ بِهَا، إن دَعانى أجَبْتُهُ، وَ إنْ سَأَلْنى أعطَیْتُهُ.»[10]

تو مغز عالمــــی زآن در میـــــانی              بدان خــــــــــود را که تو جان جهانی

جهان عقل است و جان سرمایه تـــو             زمین و آسمــــــــــان پیرایــــه­ی تو[11]

انسان در عرف عرفان جلیس خدای سبحان، انیس فرشتگان، روح جهان و جان عالم امکان، مجموعه صورت جهانیان، غایت نزول قرآن است، و این سخن نغز از سخن گوی عرفان است که: «در متن دین اسلام یعنی قرآن دو چیز نمایان است که آن خدا و انسان است، چه این که تمام معارف آن یا در باب اسمای حسنای خدای سبحان است و یا مربوط به مراتب انسان است و چون انسان مظهر اسم جلال و جمال است، لذا در تمام قرآن یک واژه نمایان است و آن کلمه انسان است، قرآن نیز صورت کتبی و عالم، صورت تکوین انسان است.»[12] پس او در اول و آخر و ظاهر و باطن به مثال خدای سبحان است. « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلیمٌ »[13] البته این نه به معنای الهیات تشبیهی و تنزیهی بل اثبات الوهیت حق بدون تشبیه است. چون گوهر وجود آدمی دارای چنین ارزشی است لذا عارفان و عالمان سترگی در این وادی گام نهاده تا نخست حقیقت نفس خویش را بشناسند و انسان به معنای واقعی را معرفی نمایند.

عارفان با استمداد از آیات قرآن کریم و بیانات نورانی معصومینb حقایقی را در باره انسان تبیین نموده اند که این تحقیق به دنبال روشن ساختن گوشه ای از این حقیقت در اندیشه دو عارف ربانی، امام خمینی6 و علامه طباطبایی6 است. امید به این که نگارنده با بضاعت مزجاۀ در تحلیل بیانات مصاب باشد.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.