پایان نامه کارشناسی ارشد:بررسی رابطه عزت نفس وخلاقیّت با تعصّب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرجاسک
یکی از صفات رذیله انسانی تعصب ناروا و وابستگی غیرمنطقی به چیزی است که اانسان را از درک حق و برتری دادن آن بر باطل، باز می دارد. تعصبهای ناروا در طول تاریخ بشر مشکلات عدیدهای را به وجود آورده است. سد راه هدایت انبیا شدن، درگیریهای ناروا و طولانی و برتری دادن عدهای به ناحق و بدون لیاقت، همه ریشه در تعصبهای ناروا دارد. امروزه نیز در جهان، تعصب باعث درگیریها، سلب آزادیها و خودمحوریهای نابهجا می شود. تعصب جاهلی، انسان را کور و کر نموده، از دیدن حق و قبول آن در هر جا و هر زمان باز می دارد(حسینی، 1386، ص 47). برای دوری از تعصب بیجا و عقاید ابلهانهای که معمولاً گریبانگیر نوع بشر می شود، هیچ نیازی به نبوغ فوق بشری نیست. بلکه با رعایت نکاتی می توان از بسیاری اشتباهات مضحک و نه همه اشتباهات بر حذر بود (راسل[1] ، 1950،ترجمه یوسف زاده، 1378، ص 56). به نظر می رسد برای دوری از تعصب بی جا عواملی مانند عزت نفس و خلاقیت می توانند مفید باشند.
عزت نفس، متأثر از عوامل درونی و بیرونی است. منظور از عوامل درونی، عواملی است که از درون نشأت میگیرد یا خود شخص آن را ایجاد می کند که از آن جمله می توان به نظرها، باورها و اعمال یا رفتار اشاره کرد. عوامل بیرونی همان عوامل محیطی اند. پیام هایی که کلامی و غیرکلامی انتقال پیدا می کنند و تجربه هایی که بانی و موجب آن والدین، آموزگاران، اشخاص مهم در زندگی و سازمان دهندگان فرهنگاند. صفات ناپسندی از قبیل لاف زدن، فخرفروشی، برتری طلبی، خودبزرگ بینی، بلندپروازی، قلدری، زیان رساندن به دیگران و …، به نوعی فقدان عزت نفس را نشان می دهد (خورند، 1383، ص 162).
یکی از ویژگیهای بارز انسان و محور اساسی و حیاتی او، قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر و اندیشه فارغ نبوده و با نیروی تفکّر صحیح تصمیم گرفته، توانسته است به حل مسائل و مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل گردد. بدین ترتیب تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسان در گرو اندیشه بارور، پویا و مؤثر اوست. از پیچیدهترین و عالیترین جلوه اندیشه انسان، تفکر خلاق است. خلاقیت ایجاد طرحی جدید با ارزش و متناسب است، به بیان دیگر خلاقیت بکارگیری تواناییهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است. خلاقیت دارای عناصر تشکیل دهندهای مانند: قلمرو مهارتها، مهارتهای تفکر خلاق و انگیزه است. برای ظهور و تقویت خلاقیت در افراد باید نقطه تلاقی این سه عنصر مشخص گردد، زیرا این نقطه تلاقی، ترکیب پر قدرتی است که شخص را به سوی خلاقیت سوق میدهد. رشد و توسعه خلاقیت، وابسته به عوامل مختلف فردی و اجتماعی، مانند: هوش، خانواده، ویژگیهای شخصیتی و . . . است.(خورشیدی، آزادبخت و دیلمقانی، 1385). حال با توجه به وجود انواع تعصب ها (قومی، مذهبی، جنسی و …) خصوصاً در استان هرمزگان این پژوهش با هدف بررسی رابطه عزت نفس و خلاقیّت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی جاسک انجام گردید.
1-2 بیان مسأله
تعصب[2] از نظر لغوی به معنای جانبداری کردن، حمایت و سخت گرفتن است (معین، 1362، ص 11). تعصب در روان شناسی و رشته های مرتبط آن معادل پیش داوری و منظور از آن نگرشی منفی و خصمانه نسبت به فرد یا گروهی خاص است که بر اساس اطلاعات ناقص یا نادرست و بدون داشتن تجربه مستقیم در مورد آن فرد یا گروه، شکل گرفته باشد و بر پایه آن، قضاوت شود(صلیبی، 1382، ص 259).
اما در کل می توان تعصب را اینچنین تعریف نمود: تعصب یعنی موضعگیری قبل از کسب اطلاعات کافی که ممکن است مربوط به یک چیز، عقیده، یا شخص معیّن و یا حتی درباره وجهی از یک کار علمی باشد(کاپلان و سادوک،1996،ترجمه پورافکاری، 1372).
فرد متعصب، از نظر شناختی، دچار خطایی بنیادین است؛ او اجازه نمی دهد محتوای دانش و آگاهی های جدید با محتوای دانش و آگاهی های پیشین ویی درگیر شوند و در تعامل باشند. از نظر پیاژه ذهن، اطلاعات رسیده از جهان خارج را بازسازی و تفسیر و تعبیر مجدد می کند تا آن را با چارچوب درونی خود منطبق گرداند. بیان این مسئله مهم، ما را با مهم ترین خطای فرد متعصّب، آشنا می سازد؛ این گونه افراد، به ذهن خود اجازه چنین تفسیری را نمی دهند و تلاش می کنند تا آن را متوقّف سازند؛ البته همان گونه که اشاره شد، ممکن است فقط در زمینه ای خاص چنین رفتاری را بروز دهند(فلاول[3] ،1928،ترجمه ماهر،1377، ص 19).
افراد متعصب می ترسند که با پذیرش تغییر نفوذ اطلاعات و آگاهی های جدید، خود و موجودیتشان در معرض خطر قرار گیرد؛ کنترل اوضاع و شرایط را از دست بدهند و دیگر نتوانند بر اوضاع جدید مسلّط گردند. آنها با این که خود تجربه ای و آگاهیِ دقیقی از یک مسئله خاص ندارند، به محض شنیدن آن از فرد مقابل، با آن مخالفت می کنند؛ مخالفتی نه از روی آگاهی، بلکه صرفاً بدان دلیل که با سازه های شخصی آنها جور در نمی آید (راس[4]،1992، ترجمه جمالفر، 1373، ص 160).
بنابراین تعصب یک باور یا رفتار است که با حرارت بیچون و چرا، به ویژه برای اهداف یا دینی یا در برخی موارد ورزشی، یا با شور و شوق وسواسی برای تفریح یا سرگرمی انجام شود. جرج سانتایانا تعصب را اینچنین تعریف کردهاست: تلاش خود را مضاعفکردن وقتی هدف را فراموش کردهاید(دانشنامه آزاد ویکیپدیا، 1392).
تعصب یک گرایش است و این گرایش با عوامل مختلفی در ارتباط است (ارونسون[5]،2008،ترجمه شکرکن، 1382، ص 340). عزت نفس از جمله عواملی هست که ممکن است در جلوگیری از بروز این رفتار نقش داشته باشد یا بنحوی با این متغیر در ارتباط باشد(رومان، 1387).
عزت نفس[6] جنبه ای از خودپنداره است که از قضاوت هایی که فرد درباره ارزش خود و احساس های مرتبط با این قضاوت ها ناشی می شود(شیهیان[7]،1964،ترجمه مهدی گنجی،1384). عزت نفس سازه ای است که بر نحوه ی ارزشیابی شخص از خود و اندازه گیری احساس وی از خود ارزشیاش در مقایسه با این که چگونه است و آرزو دارد چگونه باشد، دلالت دارد. ارزیابی مثبت از خود که در قالب عزت نفس بیان می شود برای بهزیستی ذهنی مثبت و ضروری است. عزت نفس به عنوان یک سپر و محافظ در مقابل ناسازگاری روانشناختی عمل می کند و باعث ارزیابی مثبت فرد از زندگی می شود (زانگ[8] ، 2005، ویلیام جیمز[9] 1980)،عزت نفس را به عنوان احساس خودارزشی که از نسبت موفقیت های واقعی بر موفقیت های ادعا شده به دست می آید تعریف کرده است. منظور او از موفقیت های ادعا شده، برآورد موفقیت های بالقوه ای است که بوسیله ارزش ها، آزمان ها و آرزوهایمان از آن آگاهی پیدا می کنیم (کار[10] ، 2004؛ ترجمه پاشاشریفی و نجفی زند، 1385). احساس بیچارگی و ناتوانی و مورد تبعیض و تعصب قرار گرفتن منجر به کاهش عزت نفس افراد می گردد(ارونسون، 2008،ترجمه شکرکن،1387). در تحقیقی که توسط شرمن وجفری[11](2011)، بر روی57نفر از دانش آموزان انجام شد. نتایج نشان داد که عزت نفس پایین می تواند تعصّب نژادی را افزایش دهد و تعصب نژادی نتیجه ی عزت نفس پایین است. همچنین در پژوهشی که توسط جردن، اسپنسر وزانا[12] (2005)، از دانشگاه واترلو انجام شد نتایج نشان داد که افراد دارای عزّت نفس بالا از افراد دارای عزت نفس پایین، تعصب وتبعیض قومیّتی بیشتری دارند و از آن به عنوان تکنیکی دفاعی استفاده می کنند.همچنین بامیستر و همکاران [13](2003)، در بخشی از پژوهش خود نشان دادند که عزت نفس بالا ممکن است که تعصب و تبعیض را افزایش دهد. از طرفی تحقیقات انجام شده در خصوص آسیب شناسی روانی حكایت از آن دارد كه علت بسیاری از رفتارهای آسیب زای فرزندان در خانه و مدرسه مانند پرخاشگری، اضطراب، بزهكاری، مصرف سیگار، افت تحصیلی و مواردی از این قبیل، ریشه در كمبود یا ضعف«عزت نفس» آنان دارد. در واقع هرچه فرد از خودباوری و عزت نفس بالاتری برخوردار باشد از موقعیت و كارآمدی بالاتری برخوردار بوده و از آسیب های روانی- اجتماعی نیز مصون خواهد ماند(بیابانگرد،1372).
از طرفی خلاقیت[14] نیز یکی از مؤلفه های موثر بر تعصب می باشد که فرایندی روانی است که منجر به حل مساله، ایده سازی، مفهوم سازی، ساختن اشکال هنری و نظریه پردازی می شود که بدیع و یکتاست (حائری زاده، 1381). به طور کلی خلاقیت فرایندی فکری و روانی است و محصول خلاقیت، پدیده ای نو و جدید و در عین حال دارای ارزش نیز می باشد. البته خلاقیت یک توانایی عمومی است و در همه ی افراد کمابیش وجود دارد (سلیمانی، 1384). و افراد خلاق نیز دارای ویژگی هایی نظیر انگیزه پیشرفت سطح بالا، کنجکاوی فراوان، علاقه زیاد به نظم و ترتیب، قدرت ابراز وجود و خودکفایی، شخصیت غیرمتعارف و کامروا، پشتکار و انضباط در کارها، استقلال و دارای طرز فکر انتقادی و افکر شهودی می باشند(سیف، 1388). دیوید بوهم در کتابی با نام«درباره خلاقیت»برای نشان دادن خلاقیت چند نکته کلیدی را مطرح میکند.او میگوید تعصب داشتن، بت کردن یک اندیشه یا پارادایم و به دام دوئیتهایی مانند انتزاعی و ذهنی،تضادها،عقل و شهود،مطلق و نسبی و…افتادن باعث کور شدن خلاقیت میشود.او میگوید برای رسیدن به خلق و ابداع تازهها باید به ادراکهایی توجه کنیم که برای آنها تعریفی نداریم(بوهوم،1998).
نتایج برخی تحقیقات نشان داده که عزت نفس با خلاقیت رابطه دارد ( باتلر[15]، 1998، میرعلی یاری، 1379)؛ اما تحقیقات زیادی نیز مبنی بر عدم رابطه بین این دو متغیر می باشند (فروغی، 1375؛ عباسی، 1387).در رابطه با انعطاف پذیری ذهنی واجتناب از تعصب که توانایی به تعویق انداختن قضاوت فوری و تعصب در مواقعی است که در یک وضعیت مبهم قرار می گیریم،داوری سریع درباره ی یک راه حل مانع از راه حل های ابتکاری می شود پس خلاقیت با تعصب و قضاوت نمی تواند همزمان عمل کند.همچنین استفاده از تصورات قالبی، تعصب ، پیش فرض ها ، عادات و شتابزدگی در ارزیابی از موانع خلاقیت به شمار می آیند
(دانشنامه آزاد ویکیپدیا، 1392). پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا دریافته اند که انسان ها دارای تعصبی پنهان علیه خلاقیت هستند. باوجود آنکه انسان ها خواهان ایده های خلاقانه هستند اما هنگامی که احساس عدم قطعیت و دلواپسی دارند- یعنی در زمانی که می خواهند به یک راه حل خلاق برای مسئله شان برسند- نمی توانند ایده های خلاقانه را تشخیص دهند. بنا به عقیده پژوهشگران، ریشه این مسئله در عدم قطعیت نهفته است(مدیکال اکسپرس[16]،2011).
با توجه به نقش مهم دوره دانشجویی در آینده افراد و نیز موارد مطرح شده در بالا و نتایج متناقص در تحقیقات انجام شده به خصوص در مورد وجود رابطه بین متغیرهای عزت نفس و تعصب و متغیرهای خلاقیت و تعصب خلأ پژوهشی به وضوح دیده می شود و عدم تحقیقات کافی در خصوص رابطه متغیرهای مرتبط با تعصب و نیز نقش مهم این متغیرها در تعصب دانشجویان وضرورت بررسی مجدد رابطه ی عزت نفس با تعصب پژوهشگر را بر آن داشت تا به این سئوال پاسخ دهد که آیا بین عزت نفس و خلاقیت با تعصب در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد جاسک رابطه معناداری وجود دارد؟
[1] .Russel,B
[2] .Prejudice
[3] .Fellovel,J
[4] .Russ,A
[5] .Aronson,E
[6] .Self-esteem
[7] .Shihian,I
[8] .Zhang,Y
[9] .James,W
[10] .Kure,A
[11] .Sherrman & Jeffry
[12] .Jordan , spencer & Zanna
[13] .Baumeister,R.,Jennifer D., Campbell, Joachim., Krueger & Kathleen
[14] .Creativity
[15] .Butler,
[16] .Medical express
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 06:05:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |