پایان نامه ارشد: پیشبینی سلامت روان و تابآوری فرزندان بر اساس رضایت زناشویی و سبک‌های دلبستگی مادران

فرزندان ارزشمندترین سرمایه جامعه و گرانبهاترین هدیه هایی هستند که خداوند به عنوان امانت به والدین سپرده است. هر کودک که در محیط خانواده رشد می کند چنانچه نیازهای جسمی و روانی او برآورده شود؛ به صورت فردی سالم وارد اجتماع می شود و شکی نیست که سلامت اجتماع با سلامت افراد خانواده تضمین خواهد شد. هیچ جامعه ی نمی تواند ادعای سلامت کند، چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد. هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آید و در حقیقت حفظ و تداوم این نهاد مقدس در گرو تداوم و سلامت رابطه بین زن و شوهر می باشد. رابطه زناشویی که زیر بنای نظام خانواده می باشد در زمره پیچیده ترین روابط انسانی است.

بررسی عواملی که می تواند سلامت روان را تداوم بخشد و یا عواملی که افراد را در معرض آسیب‌های روانی و اجتماعی قرار می دهد ضروری به نظر می رسد.طبق تحقیقات انجام شده، افرادى كه به استرس هاى زندگى با خوش بینى و انعطاف پذیرى پاسخ مى دهند و از راهبردهاى مقابله اى سازنده استفاده كرده و كنترل وقایع زندگى را بر عهده مى گیرند، عملكرد سیستم ایمنى بهترى دارند، بهتر با بیمارى مقابله مى كنند و سلامت روانى بالاترى دارند(كوین،2006). از نظر بالبی (1969)، دلبستگى كه پیوند عاطفى بین كودك – مادر است، تعیین كننده بهداشت و سلامت روانى فرد است. گریفن و بارتولومیو (1994) بیان کردند که پیوند عاطفى اولیه در رشد شخصیت، شكل گیرى روابط بین شخصى، شیوه‌هاى مقابله اى خاص، سازش هاى اجتماعى و در نتیجه سلامت روانى تأثیر بسزایى دارد(به نقل از بروجردی، سهرابی و برجعلی،1391). سلامت روانى بالا تضمین كنندة كیفیت مطلوب زندگى حتى در شرایط بحرانى است كه اگر بر اساس عواملى مثل دلبستگى ایمن و راهبرد مقابله اى سازگارانه، در سطح بالایى باشد، كیفیت علائم جسمانى، علائم اضطرابى و چگونگى خواب، كاركرد اجتماعى و افسردگى را در سطح مناسب قرار مى دهد (اسمیت و سگال، 2011).

از طرفی بدیهی است که استواری و استحکام خانواده به ازدواج و رابطۀ زناشویی پایدار و بنیادین بستگی دارد. یعنی هرگونه تزلزل در رضایت زناشویی یا نبود یک ازدواج موفق، علاوه بر آن که آرامش درونی زوج ها را مختل می کند، بقاء و دوام خانواده را نیز در معرض تهدید قرار می دهد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تاب آوری و سلامت روان فرزندان بر اساس رضایت زناشویی و سبک‌های دلبستگی مادران صورت گرفته است.

2-1- بیان مسأله

موضوع سلامتی از بدو پیدایش بشر و در قرون و اعصار متمادی، مهم و همواره مطرح بوده است.اما هر گاه سخنی از آن به میان آمده، عموما بعد جسمانی آن مدنظر قرار گرفته و کمتر به بعد روانی آن توجه شده است. سازمان بهداشت جهانی ضمن توجه دادن مسئولان کشورها به تأمین سلامت جسمی،روانی و اجتماعی افراد جامعه، همواره بر این نکته تأکید دارد که هیچ یک از این سه بعد بر دیگری برتری ندارد. بدون شک سلامت جسمانی و روانی افراد جامعه اهمیت بسزایی دارد و یکی از مسائل مهم جهان امروز است و تأمین سلامتی اقشار جامعه یکی از مسائل اساسی هر کشوری است که باید آن را از سه بعد جسمی، روانی و اجتماعی مدنظر قرار داد. تا کنون تعاریف متفاوت از سلامت روانی ارائه شده است.

 

 

پایان نامه و مقاله

 

سازمان بهداشت جهانی سلامت روانی را قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضاد و تمایلات شخصی به طور عادلانه و مناسب می داند. لازم به ذکر است که سلامت روانی با ویژگی های توانمندساز درونی یا منابع درونی قدرت ارتباط دارد. برخورداری از این منابع درونی توانایی فرد را، با وجود شرایط ناگوار و پیشامدهای منفی، برای رشد سازگارانه خود افزایش می دهد تا سلامت روان خود را حفظ نماید(رحیمیان بوگر، نجفی، طباطبائیان،حیدری، دهشیری، ایزدپور،1389). خانواده می تواند عامل سازنده کودک در زمینه جسمی، روانی، عاطفی، ذهنی و مانند آن باشد و یا می تواند عامل انحراف کودک باشد. خانواده یکی از مهمترین و اساسی ترین نهادی است که بر رشد و نمو کودک یاری فراوانی می رساند و کودک برای اولین بار در این جمع است که جهان پیرامون خود را لمس می کند.

ارتباط والد با کودک، از مهمترین مولفه های زندگی اجتماعی بوده و نقش مهمی در سلامت روان والدین و فرزندان ایفا می کند(رز، هاور و هین، 2010). اولین رابطه ی عاطفی و اولین رابطه ی که در الگوی رفتاری بعدی منعکس می شود، بین کودک و مراقب او شکل می گیرد(دی الیا،2001). از آنجا که مراقبان اصلی کودکان هر یک سبک های ارتباطی و تعاملی خاص خود را در ارتباط با کودک به کار می‌برند تا نیازهای کودک را برطرف نمایند، هر یک از این سبک ها تأثیری منحصر به فرد در رشد شخصیت و سلامت روان کودک می گذارد. در این میان بسیاری از سبک های ارتباطی مورد استفاده توسط مراقبین چندان کارآمد نیستند و منجر به شکل گیری سبک های ناسازگارانه ای در کودک می‌شوند که می توانند راهکارهای مقابله ای و سلامت روانی کودک را تحت تأثیر قرار دهند. به نظر می‌رسد مادرانی که از سبک دلبستگی ایمن برخوردارند قادر به برقراری ارتباط گرم و مطمئنی با کودک خود بوده و از این طریق موجبات ارتقاء تاب آوری و نهایتا” سلامت روان فرزندان را فراهم می سازند.

طبق تعریف بالبی (1969) دلبستگی پیوند عاطفی كودك در حال رشد و مادر كه مسئولیت اصلی در مراقبت از وی را بر عهده دارد می باشد. تصور محققان این است كه دلبستگی ایجاد شده در دوران كودكی همچنان به مراحل بعدی زندگی تداوم می یابد و زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد. منتهی در بزرگسال علاوه بر اینكه منبع دلبستگی ممكن است تغییر یابد و دلبستگی به همسر و افراد دیگر جایگزین دلبستگی به مادر گردد. همچنین، دلبستگی ماهیت متقابل دارد و هر دو شریك دلبستگی به عنوان منبع دلبستگی به یكدیگر عمل می كنند. ازدواج، بستر تجربی تشكیل و تجربه پیوندهای عاطفی و پیوستنها و گسستنهای مستمری است كه در چارچوب نظریه دلبستگی تبیین می شوند. ارزش تكاملی انسجام دلبستگی ، از یك سو و پیوستگی ازدواج و رضایت زناشویی از سوی دیگر، به صورتی بنیادین پیوند عاطفی دلبستگی و رضایت زناشویی را به هم مرتبط می سازد (به نقل از عطاری و همکاران،1384) و هر دو می توانند سلامت روان اعضاء خانواده را تحت الشعاع قرار دهند. در کنار سبک های دلبستگی مادران ، رضایت زناشویی نیز می تواند از عواملی باشد که بر روی سلامت روان فرزندان اثرگذار است.

به اعتقاد عطاری، عباسی سرچشمه و مهرابی زاده هنرمند(1384)رضایت زناشویی یكی از مهم‌ترین عوامل اثرگذار بر عملكرد خانواده می باشد. همه زوج ها به دنبال آن هستند كه از زندگی زناشویی خود لذت ببرند و احساس رضایت داشته باشند.

رضایت زناشویی، یعنی انطباق بین انتظاراتی كه فرد از زندگی زناشویی دارد و آن چه در زندگی خود تجربه می كند برخی از صاحب نظران در تعریف رضایت زناشویی، آن را تابع مراحل چرخه ی زندگی می‌دانند. رضایت یك متغیر نگرشی است، بنابراین، یك خصوصیت فردی برای زن و شوهر محسوب می‌شود. طبق تعریف مذكور رضایت زناشویی در واقع نگرش مثبت و لذت بخشی است كه زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند (بیرامی، فهیمی، اکبری، امیری پیچا کلایی،1391).

برادبوری (2010) عنوان می کند رضایت زناشویی یک ارزیابی کلی از وضعیت رابطه زناشویی یا رابطه عاشقانه کنونی فرد است. رضایت زناشویی می تواند انعکاسی از میزان شادی افراد از روابط زناشویی و یا ترکیبی از خشنود بودن به واسطه بسیاری از عوامل مختص رابطه زناشویی باشد. مادری که از رابطه زناشویی خود خشنود است، احساس و نگرشی مثبت به خود و خانواده خود دارد و احتمالا” با برخورداری از انرژی مثبت حاصل از رضایت زناشویی فرصت های مناسب تری را برای رشد و سلامت فرزندان خود فراهم می سازد.

از جمله عواملی که در کنار سلامت روان مطرح می باشد، تاب آوری افراد است. تاب آوری سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.

تاب آوری، « فرایند توانایی یا برونداد موفقیت آمیز سازگاری، باوجود چالش ها و موقعیت‌های تهدیدزا و بروندادهای مثبت، باوجود موقعیتهای خطرزا، حفظ شایستگی ها هنگام برخورد با تهدیدها و بهبود آسیب ها» تعریف شده است (کلاوس ،2008؛به نقل از آگنج، هنرپروران و رفاهی،1391).

به بیان دیگر، تاب آوری بر فرایندهای درونی و بیرونی سازگاری موفقیت آمیز مبتنی است؛ فرآیندهای درونی همان تفاوت های ژنتیکی هستند و فرآیندهای بیرونی، تغییرهای ناشی از عوامل زیست شناختی و محیطی، که در اثر رشد و در طول زمان شکل می گیرند. از این حالت با عنوان پویایی  در تاب آوری یاد می‌شود (لایرد ،2004).

افراد تاب آور سازگاری فردی بالایی با عوامل استرسزای محیطی در زندگیشان دارند. لذا تاب آوری مفهوم روانشناختی است که توضیح می دهد چگونه افراد با موقعیت هایی غیرمنتظره کنار می آیند. تاب آوری به معنای سرسختی در مقابل استرس، توانایی برگشت به حالت عادی و زنده ماندن و تلاش کردن در طی شرایط ناگوار است (دوو، 2004).

دو عامل در رشد تاب آوری اثر دارد؛ عوامل مخاطره آمیز محیطی، روانشناختی و زیست شناختی ، که آسیب پذیری فردی را افزایش می دهد و عوامل حمایتی فردی ، اجتماعی و خانوادگی، که از اثرگذاری آسیب ها و خطرات محیطی جلوگیری می کند.

 عوامل حمایتی ظرفیت تاب آوری فرد را در هر زمان بالا می برد. توجه به عوامل حمایتی این موضوع را روشن می کند که چرا برخی بچه ها می توانند خودکارآمدی و اعتماد به نفس خود را هنگام مواجهه با مشکلاتی که موجب تسلیم دیگران می شود، حفظ کنند (آگنج، 1390).

با توجه به اینکه سبک های دلبستگی و رضایت زناشویی جایگاه ویژه ای در حوزه خانواده و بهداشت روانی به خود اختصاص داده اند، لذا پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی مادران به طور معنادار سلامت روان و تاب آوری فرزندان را پیش بینی می کند؟

3-1- اهمیت و ضرورت پژوهش

اهمیت و ضرورت تحقیق حاضر از آن رو است كه در شرایط بحرانى، عوامل مختلفى من جمله ارتباط والد و کودک مى توانند در مقاومت و مقابلة فرد با عوامل تنش زا نقش داشته باشند كه در نهایت هر یك از این سبكهای دلبستگی حتى مى توانند به تسلیم شدن در مقابل بیمارى و ایجاد بیمارى هاى روحى روانى علاوه بر بیمارى جسمى یا مبارزه كردن با آن و ایستادگى براى از بین بردن آن بینجامند. هر یك از سبك هاى دلبستگى و رضایتمندی زناشویی مى توانند تعیین كنندة سلامت روانى بالا یا پایین و همچنین تاب آوری فرزندان باشند. لذا اگر كیفیت دلبستگى و رضایتمندی زناشویی با سلامت روانى و تاب آوری با یكدیگر در ارتباط باشند، آموزش مادران و آگاه كردن آنان نسبت به این مهم مى تواند جزء وظایف اصلى دست اندركاران امر تعلیم و تربیت شود تا به موجب آن مادران با به كار گیرى پیوند و اتحاد مناسب با كودك، تقویت سبک دلبستگى ایمن در خود، توان مقابلة كارآمد را در كودك در مواجهه با بحران بعدى زندگى پایه ریزى كنند كه اهمیت و ضرورت این تحقیق را محرزتر می کند .

1- Rose, Huver, Hein

2- D’Elia

1- Bradbury

1- clauss

[5]- Liard

[6]-  Doo

1- Mental Health

2- Coyne

3- Bowlby

[4] -Grifen and Bartolomiyo

[5]- Smith & Segal

[6] – marital Satisfaction  

[7]-  resilience

4- Attachment style

پایان نامه : بررسی تأثیر تکلیف گرایی بر کارآمدی سیاسی در اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران

 طرح تحقیق)

 

 

 

  1. طرح مساله ، بیان هدف و ضرورت آن

یکی از مهمترین مسائل نظامهای سیاسی و انقلاب ها، موضوع کارآمدی سیاسی و موفقیت در دستیابی به اهداف است که ارتباط مستقیمی با بهبود کل نظام اجتماعی، توسعه کشور، جلب اعتماد مردم، افزایش مشروعیت و تداوم حکومت ها دارد. از گذشته های دور، متفکران و اندیشه ورزان جامعه بشری در کنار بررسی انواع نظام های سیاسی و حقانیت آنها، چگونگی تحقق کارویژه های نظام سیاسی در جهت تحقق اهداف، تأمین نیازها و خواسته های مردم را مد نظر داشته اند. امروزه این موضوع یکی از کانون های مباحث سیاسی  بوده و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. در دوران جدید به علت گستردگی و عمق تأثیرات نظام سیاسی بر سرشت و سرنوشت جامعه و وابستگی شدید و اجتناب ناپذیر سعادت، رفاه و امنیت امروز و فردای اقشار و آحاد جامعه به نوع ساختار و شیوه های حکومتی، این موضوع از جایگاه ویژه

 

پایان نامه و مقاله

 ای برخوردار است. از این رو پیرامون ماهیت کارآمدی سیاسی، عوامل تأثیر گذار بر آن، میزان ارتباط و نحوه تأثیرگذاری آن بر سایر موضوعات سیاسی و چگونگی ارزیابی و سنجش آن، دیدگاههای مختلفی در میان اندیشمندان سیاسی وجود داشته و رهیافت های متنوعی – نظیر «تئوری سیستمی»، «تئوری توفیق»، «تئوری رضایت مردم»، «تئوری انجام تکلیف»- ارائه گردیده است.

 

امروزه پس از گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی با چالش کارآمدی سیاسی مواجه و یكی از سؤالات اساسی مطرح در میان نخبگان داخلی و خارجی، بحث كارآمدی نظام سیاسی اسلام می باشد. بی‌تردید میان صحت و اتقان یك اندیشه سیاسی و كارایی و توانایی نظام سیاسی برآمده از آن در پاسخگویی به مسائل و مشكلات جامعه و تحقق اهداف خویش، رابطه مستقیمی برقرار است. و در کارآمدی نظام های سیاسی لازم است مبانی نظری و اندیشه ای بوجود آورنده آن و سازوکارهای تحقق اهداف، مورد کنکاش و دقت نظر قرار گیرد.

 

در بررسی اندیشه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، با اصل تکلیف گرایی و عمل بر اساس وظیفه شرعی مواجه می باشیم که در مواضع و تصمیم گیری های متعدد خویش از زمان شروع نهضت انقلابی خویش تا فرایندهای مختلف انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، همواره بر رعایت این اصل تأکید داشته و تصریح کرده‌اند که تمامی رفتارهای ایشان بر اساس عمل به تکلیف بوده است: « ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم»(صحیفه نور، 1383، ج 6: 220).

 

به همین دلیل در این پژوهش تلاش می شود با بررسی و تحلیل محتوای آثار و اندیشه های امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار و طراح نظام جمهوری اسلامی، كارآمدی حكومت از دیدگاه ایشان و سازوکار تحقق آن خصوصاً از جنبه تکلیف گرایی مورد کنکاش و دقت نظر قرار گیرد. در این راستا ضمن توضیح و تحلیل «كارآمدی سیاسی» و نظریه های مربوطه به بیان مبانی اندیشه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی پیرامون مکانیسم تحقق کارآمدی سیاسی در حكومت اسلامی، و ارتباط تکلیف گرایی با کارآمدی سیاسی از دیدگاه ایشان می پردازیم.

 

 

 

  1. پرسش های پژوهش

پرسش اصلی که در این تحقیق بررسی می شود این است که؛

 

« در اندیشه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی تکلیف گرایی چه تأثیری بر کارآمدی سیاسی و ارزیابی آن دارد؟»

 

و مهمترین پرسش های فرعی تحقیق حاضر عبارتند از:

 

1.کارآمدی سیاسی چیست؟

 

2.کارآمدی سیاسی چه نقشی در نظام های سیاسی ایفا می نماید؟

 

    1. راههای ارتقاء کارآمدی سیاسی کدام است؟

 

    1. چه نظریه هایی پیرامون ارزیابی کارآمدی سیاسی وجود دارد؟

 

  1. اندیشه سیاسی بنیانگذار جمهوری اسلامی بر اساس کدام مبانی و اصول شکل گرفته است؟

6 . بنیانگذار جمهوری اسلامی از چه منظری به کارآمدی سیاسی می نگریست؟

 

7 . بنیانگذار جمهوری اسلامی برای کارآمدی حکومت چه ساز و كاری را پیشنهاد می‌كند؟

 

8 . در ارزیابی کارآمدی سیاسی، دیدگاه ایشان بر کدامیک از نظریه های مربوطه قابل تطبیق است؟

 

    1. تکلیف گرایی چیست؟

 

  1. معیارها و ضوابط شناخت تکلیف در اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی کدام است؟

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی عناصر فرهنگ­استراتژیک ایالات متحده بعد از 11 سپتامبر (2014 – 2001)

یا بستری برای تصمیم­گیری راهبردی آن خاصه در ارتباط با اهداف امنیتی – نظامی اشاره دارد. پیام اصلی این حوزه­ی اندیشه­ورزی را باید در شناسایی دوست یا دشمن و تعیین معیار برای تفکیک آنان از هم دانست؛ کارکردی یا کیفیتی که می­تواند به سطوح مختلف تصمیم­گیران در مسیر انتخاب راه­های استفاده از زور برای مقابله با عوامل تهدید و هم­چنین در سطحی بالاتر برای رسیدن به اهداف ملی کمک نماید. به سخن دیگر،فرهنگ­استراتژیک مانند یک پیش­زمینه عمل می­کند، به گونه­ای که تمام سیاست­ها و تصمیمات راهبردی در سطح کلان را سمت و سو می­دهد. بر این مبنا، بیان­شده که فرهنگ­ استراتژیک که در اصل زیرمجموعه­ی فرهنگ ­سیاسی یک کشور است؛ توانائی محدودسازی گزینه­های انتخاب راهبردی را برای نخبگان درپروسۀ تصمیم­گیری داراست. در عین حال ،  چنین محدودیت­هایی با توجه به افزایش اهمیت پشتیبانی افکارعمومی برای اجرای سیاست­ها قابل پذیرش است. بنابراین دولت­ها اقدام به طراحی و اجراء سیاست­هایی می­نمایند که از اقبال عمومی بیشتری برخوردار است.

مسئله فرهنگ تا ربع آخر قرن پیش جذابیت چندانی در مطالعات امنیتی نداشت و این امر تا زمانی ادامه یافت که علاقه به فرهنگ و فرهنگ­استراتژیک برای تبیین رفتار دولت­ها مطرح گردید. بخش عمده­ای از تحقیق در این عرصه مدیون جوزف نای و شان لین جونز است که معتقد بودند؛ مطالعات استراتژیک بر مبنای قوم­مداری آمریکایی همراه با نادیده­گرفتن « سبک­های ملی استراتژی» قرار داشته­است . از دهه 1970 میلادی بعضی از محققان و تحلیلگران تلاش کرده­اند تا با بکارگیری مفهوم فرهنگ­استراتژیک فهم و تحلیل غنی­تری(نسبت به رویکرد واقع­گرایی و بعدها نوواقع­گرایی) از رفتارها و انتخاب­های استراتژیک کشوره ارائه دهند. در همین دهه و درپی ناتوانی تحلیلگران آمریکا از پیش­بینی واکنش­های اتحاد جماهیر شوروی و تشریح درست سیاست بازدارندگی شوروی، جک اسنایدر چنین نتیجه گرفت،

 

پایان نامه و مقاله

 تحلیلگران آمریکا به این دلیل نتوانستند واکنش­های شوروی را پیش­بینی نمایند که این واقعیت را بدیهی فرض کردند که مسکو در موراد خاص دقیقا همانند واشنگتن واکنش نشان می­دهد. در نتیجه این ناکامی برای پیش­بینی واکنش­ها، وی و تعدادی دیگر از محققان به این نتیجه رسیدند که هر کشوری از شیوه­ای خاص برای تفسیر، تحلیل و واکنش به رخدادهای بین­المللی برخوردار است. این مسئله موضوع فرهنگ ملی را دوباره در دستور کار قرارداد و توجهات روی فرهنگ استراتژیک به مثابه یک ابزار تحلیل جدید متمرکز شد.

چنانچه بیان شد؛ زمینه­های مطالعات فرهنگ استراتژیک به سال­های جنگ سرد یعنی دوره­ای که استراتژی بازدارندگی هسته­ای به دستورکار راهبردی دو ابرقدرت تبدیل شده­بود، باز می­گردد. نظریه­پردازان واقعگرای  آمریکایی را باید پیشگام تولید دانش در این مورد دانست. اولین مرحله­ی مطالعات فرهنگ استراتژیک در این کشور بر محور بررسی استراتژی هسته­ای آن در قبال اتحاد جماهیر شوروی شکل­گرفت. به این معنا که محققان این حوزه براساس تئوری بازی­ها و تصمیم­گیری عقلائی در سطح تصمیمات هسته­ای، گزینه­های پیش­روی این دولت (درچارچوب راهبرد هسته­ای) را  تنها در محورهای زیر خلاصه می­کردند: عدم استفاده مجدد از سلاح هسته­ای در اثر محاسبه هزینه و سود ؛ استراتژی بازداندگی ؛تسلیح و افزایش توانمندی­های دفاعی قابل کاربرد. در مقابل ، اینان مدعی بودند که استراژی شوروی از قاعده­ی بازی­ها و محاسبه عقلائی مد نظر آمریکا پیروی نمی­­کند ، که همین ویژگی می تواند دنیا را در معرض خطر هسته­ای جدی قرار دهد. بر این اساس، می توان گفت که مطالعات استراتزیک در مقطع یاد شده از نوعی جهت­گیری تقلیل­گرا ومتناظر با بحث­های صرفاً هسته­ای و راهبردی برخوردار بود.

در اواخر دهه­ی 1980  موج انتقاد از نظریه­پردازان واقعگرا به خاطر عدم توانائی پیش بینی بروز زمینه­های فروپاشی شوروی بالا گرفت . نظریه پردازان آمریکایی به ویژه طیف سازه­انگار، با تأکید بر رابطه فرهنگ و امنیت، مؤلفه­ی فرهنگ استراتژیک را به عنوان تنها عامل توضیح دهندۀ این فروپاشی معرفی کردند.آنان اعلام نمودند علت ناتوانی رئالیستها، درتأکید افراطی بر مفروضۀ یکسان بودن دولت­ها (در قالب نوعی جعبه­ی سیاه) باید پیگیری شود. بر این مبنا، هر دولتی بنا به ارزش­ها، ایستارها، هویت، مذهب، فرایند تشکیل، جامعه­پذیری و حتی موقعیت جغرافیایی دارای تفاوت­های بنیادینی در ارتباط با نگرش­های راهبردی است. این تفاوت­ها در عرصۀ تصمیم سازی در مورد انتخاب­های پیش روی تصمیم­گیران دارای تأثیر می­باشند. ناگفته نماند که برخی نیز بر امکان استفاده از اعمال فریب­کارانه­ در جهت دستکاری افکار عمومی تأکید داشتند که می تواند ابزار توجیه­گر سیاست­های اعلانی (در قالب فرهنگ استراتژیک) تلقی­گردد. در این ارتباط، به دستکاری افکار عمومی در رابطه با حوادث بندر پرل هاربر ، که به مجوز ورود آمریکا به جنگ دوم جهانی تبدیل گردید، توجه شد. دومین مرحله­ی تحول در مطالعات­استراتژیک آمریکا تحت­تأثیر ترویج اندیشه­ی قدرت نرم و تعبیه­ی این مفهوم در مطالعات امنیتی این کشور در دهه­ی 1990 پدیدار شد. از این منظر، تصمیم سازان امنیتی، فرهنگ استراتژیک را متغیری وابسته و در عین حال مستقل ارزیابی کردند. ویژگی وابستگی به تأثیرپذیری آن از عناصری چون: تاریخ، ارزش­ها ، ایستارها، هویت و جامعه پذیری و برداشت ذهنی از جایگاه کشور در نظام بین الملل و همچنین متغیر هایی مادی چون جغرافیا و توانمندی تسلیحاتی بازمی­گشت؛ و وجه استقلال طلبی این نوع فرهنگ نیز در این باور ریشه داشت که فرهنگ استراتژیک باید از هویتی مستقل در چارچوب انتخاب­ها و رفتارهای تصمیم­گیران برخوردار باشد. به این ترتیب ، در شرایط نوظهور بعد از جنگ سرد که آمریکا با ضرورت شناسایی کانون­های جدید تهدید  و زمینه­های شکل­گیری و تشدید آنان در مناطق مختلف جهان مواجه بود ، توجه به ویژگی­های فرهنگ­استراتژیک دیگر ملت­ها مدنظر قرار می­گرفت. بطور منطقی، از این منظر، افق جدیدی برای شناسایی ریشه­های موج جدید تهدیدزایی آشکار می­شد و فرصت­های لازم برای شکل دهی به ائتلاف و همکاری با بازیگرانی که فرهنگ استراتژیک مشابهی داشتند، بروز می­کرد. به این ترتیب،  تحول این رویکرد در تسری دادن فرهنگ استراتژیک به سایر حوزه­های اقدامات خارجی دولت­ها ریشه داشت ، که باعث می­شد در کنار اقدامات نظامی، اتحاد و ائتلاف­ها و حتی روابط مبتنی برهمکاری و تعارض را هم در نظر ­آورد.

اما همزمان با احساس نیاز برای شناسائی فرهنگ­استراتژیک سایر ملل برای آمریکا، مطالعه فرهنگ­استراتژیک این کشور نیز در دستور کار ملت­ها قرارگرفت. از نظر لانتیس آمریکا بخاطر عواملی چون تک ابرقدرتی ،  توانائی تأثیرگذاری بر تمام کشورها در عرصه روابط­خارجی و همچنین اقدامات­نظامی متأثر از قدرت نظامی­اش بخصوص بعد از 11 سپتامبر ، در محاسبات امنیتی دولتها مهره وزینی شده است. این اثربخشی باعث ضرورت درک فرهنگ­استراتژیک این کشور از سوی سایرین شده است. البته لانتیس دلیل دیگری را نیز مطرح می­کند. از نظر وی بر کشورهایی که خواستار به چالش کشیدن قدرت آمریکا هستند، ضرورت بررسی این فرهنگ مبرهن است. بهر ترتیب حجم زیادی از ادبیات فرهنگ استراتژیک به مقوله آمریکا می­پردازد.

در بعد نظری فرهنگ استراتژیک ایالات متحده در مقایسه با سایر دولت­ها ،به برکت همین توجه بخوبی شاخص بندی شده است . و عناصری چون تمایل به استفاده از زور برای دستیابی به اهداف، اسطوره فناوری در نبرد، تمایل به حل سریع منازعه با انهدام غائی دشمن، جنگ اخلاقی و یا مسیحائی و در نهایت پایین بودن آستانه تحمل در این فرهنگ شناسائی شده­است. این بررسی فرهنگی از دهه 70 میلادی با اثر راسل ویگلی با نام «راه و رسم جنگ آمریکائی» آغاز شد و تا اکنون ادامه دارد.

تمام محققان این حوزه به امکان تحول در فرهنگ­استراتژیک در سایه­ی رخدادهای عظیم ملی اعتقاد دارند. در این ارتباط شکست­­ها وپیروزی­ها می­تواند امنیت مادی و روانی جامعه و شهروندان را دستخوش تغییر قرار دهد. در این زمینه واقعه­ی سپتامبر 2001 را باید نقطه­ی عطفی در بروز تحول در فرهنگ­استراتژیک آمریکا دانست. که البته از نظر محققین این حوزه دور نماند. مطالعات زیادی که بعد از این تاریخ و البته در پی رفتارهای نظامی یکجانبه  آمریکا بربستر مبارزه با تروریسم ، انجام شد؛ مبین همین نکته است. در این مقالات ضمن شناسائی موارد متحول شده فرهنگ­استراتژیک آمریکا به پیامدهای این تحول بر سایر دولت­ها نیز تأکید می شود.

مطالعه فرهنگ­استراتژیک آمریکا به واسطه پیچیدگی­های منحصر بفردش از دشواری خاصی برخوردار است. شاید مفیدترین الگو برای بررسی عوامل سازنده­ی فرهنگ مزبور را در چارچوب نظری دیوید جونز بتوان یافت. ناگفته نماند که این چارچوب نظری در پی تحول رویکردی در بعد نظری فرهنگ­استراتژیک از یک سو و بعد از تحول در شاخص­های فرهنگ استراتژیک آمریکا بعد از 11 سپتامبر همچنان از سوی محققین برای بررسی آمریکا مورد استفاده قرار می­گیرد. چنانچه فارل در سال 2005 و یک سال بعد مانکن از این سطح بندی تحلیلی در­باره آمریکا سود جسته­اند. در هر حال جونز تلاش کرده است که عوامل تشکیل دهنده­ی فرهنگ استراتژیک را در سه سطح شامل: سطح کلان محیطی که ویژگی­های جغرافیایی، خصوصیات قومی- فرهنگی و تاریخی، را در برمی­گیرد. سطح میانی اجتماعی شامل ویژگی­های سیاسی و اقتصادی جامعه وجامعه مدنی است. و در نهایت  سطح خرد که مرکب از نهادهای نظامی و ویژگی­های روابط نظامی – مدنی است ؛را مورد توجه قرار دهد.

در این پژوهش سعی می­شود که مهم­ترین و اثرگذارترین عناصر تشکیل دهنده­ی فرهنگ استراتژیک آمریکا بعد از 11 سپتامبر در ارتباط با ابعاد نرم و سخت افزاری مورد بررسی قرار گیرد. متغیر­های مورد نظر در ویژگی­های جغرافیایی ،خصوصیات تمدنی – فرهنگی ، خصائص سیاسی و تکنولوژیکی از یک سو ، و از سوی دیگر در الگوی نقش آفرینی دو متغیر جامعه­ی مدنی و اتاق فکر خلاصه شده است.

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی مقایسه ای تاثیر شکل گیری جامعه شبکه ای بر پیروزی انقلاب در مصر و تونس

…………………………………………………………………………………………………………………………………………..58

فصل اول : جامعه شبکه ای در خاورمیانه …………………………………………………………………………………………60

فصل دوم: شبکه ای شدن و انقلاب درتونس…………………………………………………………………………………….64

گفتار اول: جامعه شبکه ای درتونس………………………………………………………………………………………………….64

گفتار دوم: اینترنت و تلفن همراه درتونس………………………………………………………………………………………….66

گفتار سوم: شبکه ها و سایت های خبری در تونس ……………………………………………………………………………70

فصل سوم:شبکه ای شدن و انقلاب در مصر

گفتار اول: جامعه شبکه ای در مصر …………………………………………………………………………………………………74

گفتار دوم: اینترنت و تلفن همراه در مصر …………………………………………………………………………………………80 گفتار سوم: شبکه ها و سایت های خبری در مصر ……………………………………………………………………………..83

فصل چهارم: بررسی مقایسه ای جامعه شبکه ای در مصر و تونس………………………………………………………..86

پی نوشت بخش سوم……………………………………………………………………………………………………………………..89

نتیجه گیری …………………………………………………………………………………………………………………………………..92

کتابنامه …………………………………………………………………………………………………………………………………………96

 

فهرست جداول

جدول شماره 1 :

نمودار رشد اینترنت در تونس…………………………………………………………………………………………………………..67

 

پایان نامه و مقاله

 

جدول شماره  1.1:

نمودار تعداد کاربران اینترنت در تونس …………………………………………………………………………………………….68

جدول شماره 2

نمودار رشد اینترنت در مصر …………………………………………………………………………………………………………..81

جدول شماره 2.2:

نمودار تعداد کاربران اینترنت در مصر …………………………………………………………………………………………….. 82

 

بیان مسئله:

توضیح و تبیین مفهوم جامعه شبکه ای و تا ثیر آن بر شکل گیری جنبش های انقلابی یکی از موضوعات جالب توجه در مطالعات جامعه شناسی انقلاب است . تحولات جاری در کشورهای حوزه ی شمال آفریقا در طول سالهای 12-2010  مورد تعابیر نظریه پردازان مختلفی قرار گرفته است. گرچه بیشتراین تعا بیر جنبه های ژورنالیستی و غیر آکادمیک دارند، اما از میان عمده متغیرهایی که در این آثار دیده می شود بحث دموکراتیک شدن و غلبه بر نظامهای غیر دموکراتیک از جایگاه ویژه ای بر خوردار است. این مفاهیم خود مبانی دیگری همچون فرهنگ سیاسی مقاومت، بحران مالی دولتها، ارتباط باز با نظام جهانی و ظهور جامعه شبکه ای را می آفریند. تحولات تکنولوژی که در عرصه ارتباطات در یک دهه گذشته صورت گرفته در تمامی عرصه های زندگی بشری اثرات عمیقی بر جای گذاشته و واکنش های فردی، ملی، منطقه ای و بین المللی را تحت الشعاع خود قرار داده است. امروزه جنبه ای از زندگی بشری را نمی توان یافت که متاثر از فضای مجازی نباشد. در عصری که همه مفاهیم در حال جهانی شدن و به موازات آن پیشرفت هایی که در حوزه فناوری ارتباطات صورت می گیرد، می توان گفت سرنوشت جوامع و افراد هرچه بیشتر به این فرایند گره می خورد. به درستی می توان قرن بیست و یکم را قرن فضای مجازی نامید. ما در عصر ارتباطات به سر می بریم عصری که در آن ارتباط شکلی شبکه ای به خود گرفته است

امروزه با پدید آمدن عصر جهانی شدن روندهای متعارضی از کنش و واکنش میان دو فضای مکانی و رویدادی مطرح می شود. فضای رویدادی فضایی متفاوت از ساختار وستفالیایی دولت های ملی است. گر چه این ساختار پست وستفالیایی با مقاومت هایی از سوی فضای مکانی روبروست ولی با قدرتی فزاینده در حال سلطه و شکل دادن الگوهای نوینی در توزیع قدرت و ثروت در نظام جهانی است. امروزه شاهد رشد سریع روند جهانی شدن در منطقه، و به دنبال آن شکل گیری شبکه های مجازی، جامعه شبکه ای، اینترنت و… هستیم. چرا که جهانی شدن پدیده ی پیچیده ایست که ضمن محدودیت های خاص خود، شکل جدیدی از ارتباطات اجتماعی را موجب می شود. نژاد بشری با ورود به قرن بیست و یکم پیشرفت همه جانبه و فوق العاده ای در توانایی های علمی و تکنولوژیکی داشته است . تکنولوژی اطلاعات با ایجاد فضای مجازی و دیجیتالی دنیای کوچکی به وجود آورده که در آن با فشرده شدن زمان و مکان جنبه های مختلف زندگی خصوصی و اجتماعی را تحت تاثیر قرار می دهد.

 

 

علاوه بر این، در این دوره عوامل سیاسی، اقتصادی و فر هنگی از اهمیت ویژه ای بر خوردار شده اند چرا که با پیشرفت فزاینده ی فناوری و اطلاعات آگاهی جوامع نسبت به خود هر چه بیشتر آشکار می شود، که این خود زمینه ساز شکل گیری جنبش های اجتماعی و اعتراضی در سراسر جهان به ویژه مناطق در حال توسعه شده است.

پیشرفت سریع در عرصه ارتباطات به طور بی نظیری جهان را کوچک و فشرده کرده است . امروزه جامعه انسانی در متن یک فرایند رسانه ای شده زندگی می کند. رسانه ها با قرار گرفتن در میان جوامع فکری و سازمان قدرت، فرصت وامکان تبادل نظر و تعامل فکر-قدرت را فراهم می آورد. امروزه بعد فرهنگی جهانی سازی نیز بسیار حائز اهمیت است چرا که نوآوری تکنولوژی در زمینه ی فرهنگی مانند اینترنت، فکس، ماهواره، شبکه های مجازی و ظهور رسانه های جهانی باعث شده  که مرزهای فرهنگی از بین بروند. تو سعه ی روز افزون بهره گیری از ارتباطات و گسترش وسایل و رسانه های ارتباط جمعی در میان مردم در سطح جهان مردم را از نقش صرفا منفعلا نه خارج کرده است. مردم با بهره گیری از این رسا نه ها و فضایِ مجازیِ حاصل از آن دارای نقش فعال تری شده اند، چراکه رسانه ذهنیت سازی، انگاره پردازی، گفتمان سازی و تولید قدرت را در دست دارد. در یک سال اخیر شاهد شکل گیری و گسترش حرکت های مردمی در منطقه ای از جهان بوده ایم که انتظار نمی رفت چنین حر کت هایی آن هم در منطقه ی خاورمیانه عربی که دارای زیر ساخت های قدرت سنتی می باشد، رخ دهد. با وجود این، برخی موانع ساختاری را می توان در فرایند دموکراتیزاسیون برشمرد: رویکرد ارتدوکس به اسلام در این منطقه باعث شده گرایشات تفسیریِ عقل گرایانه در حاشیه قرار گیرند، از سوی دیگر فقر فرهنگی، همچون فرهنگ پدرسالاری و انقیادی، و عدم رفاه اقتصادی تحقق دموکراسی را به تعویق انداخته است.

حوادث یک سال اخیر خاورمیانه باعث شگفتی همگان شده، شگفت انگیزترآنکه این حوادث به شکلی دومینووار به حرکت خود در میان کشورهای خاورمیانه عربی ادامه می دهد. در تفسیری خوش بینانه می توان گفت که گسترش رسانه های شبکه ای وشکل گیری فضای مجازی، رشد و آگاهی مردم منطقه را افزایش داده است، به گونه ای که توانسته  حکومت های دیکتاتوری منطقه را با مشکل مواجه سازد.

نکته ی قابل توجه در تمامی تحولات منطقه، تاثیر متفاوت رسانه ها، سایت ها، اینترنت و شبکه های مجازی بر فرایند انقلاب است. به گونه ای که در تونس گسترش فضای مجازی پیش از انقلاب و در مصر پس از آغاز فراگردهای انقلابی بوده است. به عبارت دیگر فضای مجازی و شبکه ای در تونس پیشینی و در مصر پسینی است. منطقه ای همچون خاورمیانه که در آن هدف تولیدات فرهنگی تحت کنترل حاکمان، همواره توجیه رژیم های حاکم و دیدگاه های آنها بوده، رسانه های مجازی همچون توییتر، فیس بوک و…خارج از اراده ی نظارتیِ حاکمیت سبب ساز تغییرات عمیقی در محتوا ،بسترو موضوعات شده است. فناوری اطلاعات و اینترنت به کاربران شبکه های اجتماعی مجازی این امکان را می دهد که به صورت ناشناس به تبادل اطلاعات بپردازند. رسانه های نوین در قالب فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در تسهیل و فروپاشی نظام های اقتدار گرا، حفظ ارتباط، بسیج کنش جمعی و افزایش سطح تعامل مردم نقش کارآمد دارند چرا که مهمترین کارکرد رسانه انتقال پیام است.

رسانه های مدرن به فعالان اجتماعات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این امکان را می دهند که اجتماعات و انجمن هایی مجازی برپا کنند.از این میان اینترنت بیش ازسایر رسانه ها به فعالان سایبری در بسیج معترضان، ایجاد کنش جمعی و پخش اطلاعات یاری رسانده است.

روند جهانی شدن و شکل گیری جامعه ی شبکه ای باعث تغییرات بنیادین در سایر عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن منطقه شده است از آنروکه شبکه ها ساختارهایی باز هستندکه می توانند بدون هیج محدودیتی گسترش یابند. یکی از ویژگی های بارز آن برتری ریخت اجتماعی بر کنش اجتماعی است. گرچه بازتاب و تاثیر شکل گیری رسانه های مجازی در این منطقه انکارناپذیر و قابل بررسی است، اما مسئله ی اساسی بررسی (عدم) زیر ساخت های مورد نیاز کشورهای این منطقه برای شکل گیری روندهای دموکراسی سازی است، چرا که ماهیت این جنبش ها دموکراسی خواهانه است و گذار به دموکراسی از مفاهیم اساسی جامعه شناسی سیاسی در دنیای امروز است. در این پژوهش دو کشور مصر و تونس، با سابقه ی طولانی دیکتاتوری، برای بررسی انتخاب شده اند. تونس از جهت تقدم و مصر از جهت تکرار پذیری روند اعتراضاتِ تونس و اینکه مصر از یک سو بزرگترین واحد سیاسی-جمعیتی جهان عرب، مرکز ثقل اندیشه ی ملی گرایی عربی و از سوی دیگر به دلایل ژئو پلیتیکی، ژئو اکونومیکی و ژئواستراتژیکی یکی از تاثیر گذارترین کشورها در حوزه ی آفریقا، دنیای عرب و جهان اسلام محسوب می شود.

فراگرد زمانی این تحولات و شیوه های متفاوت تا ثیر گذاری جامعه ی شبکه ای بر سیر این تحولات از موضوعات قابل تامل است، چرا که تحلیلگران با رویکردهای متفاوت علل مختلفی را سبب ساز این اعتراضات عنوان کرده اند: از جمله بحران مالی جهانی، افزایش جمعیت، بالا بودن نرخ بیکاری، فساد مالی و .. با این حال تمامی آنها قویا بر نقش، جایگاه ومیزان  تاثیر گذاری شبکه های مجازی، رسانه ها، اینترنت و.. اذعان دارند

دانلود پایان نامه ارشد : بررسی ساختاری و ریزساختاری گنبد نمکی جهانی واقع در منطقه فیروز آباد

:

زمین شناسی ساختاری شاخه ای از علوم زمین است که بیش از یک دهه است که به آن توجه خاصی می شود. این پیشرفت سریع به چند دلیل به وجود آمده است : اول اینکه سنگ به طور طبیعی دچار تغییر شکل شده ودر سطح زمین به عنوان رخنمون دیده می شود که شامل محدوده بسیار کوچکی خواهد بود که با سامانه های تغییر شکل کوهزایی در مقیاس بزرگ در ارتباط است به همین دلیل عاقلانه به نظر می رسد که زمین شناسان علاقمند به زمین شناسی ساختاری در مقیاس بزرگ پوسته زمین باید ازساختارهای کوچک مقیاس شروع کنند. و این محقق را قادر می سازد که برای بررسی ساختارهای بزرگ مقیاس درک درستی داشته باشد. بنابراین ساختارهای کوچک مقیاس سر

 

پایان نامه و مقاله

 آغازی برای درک چگونگی ساختارهای بزرگ مقیاس زمین شناسی هستند. (Ramay and Huber, 1983)

نمک سنگی است که ویژگی ها ورفتاری متفاوت نسبت به اکثر دیگر سنگها دارد. حتی در جایی كه نمك لایه ای نازك باشد كنترل كننده ی سیمای ساختاری وافزایش وسعت ناحیه دگرشكل شده است، زیرا تمایل به فعال بودن مثل یك سطح جدایشی دارد. این موضوع اشاره براین دارد که زمانی که توالی های رسوبی محتوای سنگهای دگرشکل شده اند، آنها با گسترش ویژگی هاشان میتوانند منظره ی مجذوب کننده ای را پدید آورند. عموماً نمك نقشی واكنشی در ناحیه ی تحت نفوذ میدان تنش تكتونیك ناحیه ای بازی میكند. ساختارهای وابسته به نمک برای زمین شناسانی که درناحیه های کششی یا انقباضی کار می کنند اهمیت زیادی دارند زیرا ایالت های سنگ شناختی زیادی هستند که شامل لایه های نمکی اند بوسیله تکتونیک نمک دگرشکل شده اند. ( Fossen‚ 2010 )

لایه های نمك در توالی های رسوبی می تواند شامل هالیت خالص باشد اما عموماٌ شامل مواد اظافی، انیدریت قابل توجه و‍‍ ژیپس و مواد رسی است که همراه نمک هستند. لایه های نمك از بخش های ریزی از ستون چینه شناسی در تعداد زیادی از حوضه های رسوبی از جمله حوضه های كراتونی، فروبومی، و حوضه های حاشیه های غیر فعال و (foreland ) اند و نقش مهمی را در توالی های رسوبی و نمك گونه كه دگرشكل شده و رخنمون یافته اند بازی می كند. پشته های نمکی، پیلوها، دیاپیرها و حتی نمکسارهای نمکی ساختارهای خاصی اند که در محیط های زیادی حائز اهمیت اند (Fossen‚ 2010 ).

اغلب سنگها تحت ت‍‍أثیر نیروهای جانبی بسیار قوی ولی بسیار تدریجی آن هم در طول زمان های زمین شناسی كه در اثرحركت صفحات زمین شكل می گیرد و دچار خزش شده و رشته كوهها را ایجاد می نماید در حالی كه نمك تحت تأثیر نیروهای گرانشی دچار جریان می گردد (قنبریان، 1386).

گنبدهای نمکی یکی از اسرار آمیزترین پدیده های زمین شناسی ومورفولوژیکی در دنیای امروزی به شمار می روند. حدود 200 گنبد نمکی در جنوب غرب رشته کوههای زاگرس و خلیج فارس وجود دارد که سنگ های آنها به نام سری هرمز یا سازند هرمز نامگذاری شده است. گنبدهای نمکی مربوط به سازند هرمز چین های زاگرس را بدون داشتن جهت خاصی سوراخ نموده اند و خود را به سطح زمین رسانده اند. این گنبدهای نمکی با رسوبات دوران سوم کرتاسه و به طور محلی بارسوبات ژوراسیک برخورد دیاپیری داشته اند بنابراین سن آنها ازژوراسیک قدیمی تر است. به طور کلی سن این تشکیلات را به پروتروزوییک واینفرا کامبرین نسبت می دهند وآن را هم ارز تشکیلات سلطانیه در شمال ایران می دانند.

بخش اول:

چیزی حدود 60 درصد منابع هیدروکربنی جهان به تله های وابسته به ساختارهای نمکی اختصاص دارد (Talbot, 1997). شکل (1-1) مثالی از محیط کافتی را نشان می دهد، جایی که لایه نمک Zechstain پرمین با وسعت صدها کیلومتر توسعه پیدا کرده اند. این مقطع به طور واضح نشان داده است شکل های نمک عمدتا درون مراکز دایره ای یا بیضوی نمای نقشه تغییر شکل داده است. نمک در این مقطع تغییرشکل داده است (جریان پیدا کرده است). ما واژه تکتونیک نمک را زمانی به کار میبریم که نمک در تغییر شکل با وسعتی که بطور مهم در نوع، هندسه، موقعیت و وسعت ساختارهای دگرشکلی بوجود آمده درگیر شده است.

شکل 1-1 : مقطع عرضی (خط لرزه ای تفسیر شده)، میان چندین ساختارنمکی جنوب دریای شمال. براساس کاری از Zanella و همکاران (2003) و اقتباس شده از (Fossen, 2010).

سنگ نمک یکی از کانه های استثنایی در کره زمین است زیرا در بسیاری از فرآیندهای حیاتی و غیرحیاتی نقش تعیین کننده ای را بازی می کند. زمین شناسی مربوط به نمک و تأثیر آن برشکل گیری کمربندهای کوهزایی است که حاصل دگرریختی پوشش رسوبی پوسته زمین با، یا بدون درگیر شدن بخش کریستالین آن ( که در قاعده پوشش رسوبی آن قرار دارد و به آن پی سنگ گفته می شود) است و از موضوعات جدید در علم زمین شناسی محسوب می شود. مهمترین تحولات از دیدگاه زمین شناسان درباره نقش نمک در دگرریختی پوسته زمین به اوایل دهه 1980 میلادی بر می گردد.

 
مداحی های محرم