موضوع: "بدون موضوع"

دانلود پایان نامه ارشد : زبان های دگر در تأملات هستیشناسانه
جمعه 99/10/26
ای که بر کتاب ریچاردسون[1] نوشته، آورده است که «هستی با هستندهها ادغام میشود، او هویدا میشود و به واسطهی همان واقعیتی که او را آشکار کرده بود، پنهان میشود.». این دیالکتیک آشکارگی و اختفا یکی از اصلیترین درونمایههای تطور اندیشه هایدگر است. با این حال نوع مواجههی هایدگر با این دیالکتیک و در زبان آوردن رفتار هستی در نسبت با هستندگان و پدیدارهایی مثل زبان و تاریخ و تکنولوژی، در طول زندگی فکری او تغییرات مهمی داشته است. ماجرای مهم چرخش هایدگر را میتوان در رابطه با رویایی او با تجربههای زبانیاش تحلیل کرد.
هایدگرِ هستی و زمان بسیار قاعدهمندتر از هایدگر متأخر به مسئله هستی و رفتار دیالکتیکی آشکارگی و اختفا میپردازد. او تلاش میکرد با ارائه توصیفی پدیدارشناسانه-هرمنوتیک از وجود انسانی راه را برای طرح پرسش از معنای هستی بگشاید. ساختار مفهومی و زبانی هستی و زمان از دو عنصر متضاد با هم ساخته شده که تجلی همان دیالکتیک بین آشکارگی و اختفای هستی است. این کتاب از طرفی واجد مجموعههای سرشار از اصطلاحات خاص هایدگری است که تلاش میکنند نظمی یگانه و مکانیکی به تحلیل هستیشناسانه دازاین بدهند. این نظم واژگانی هستی و زمان در ساختاری دو قطبی چارچوببندی شده است که میتوان تمامی تمایزات دو گانه آن را با کمک تمایز محوری هستی اصیل و نااصیل گروهبندی کرد. شمار این تمایزات در کتاب بسیار زیاد است و ما در بخش بعدی که به تفصیل به بازیهای زبانی هایدگر در هستی و زمان میپردازیم نمونهای از این ساختار دوگانه را نشان خواهیم داد.
مترجم فارسی هستی و زمان برای توصیف این ساختار زبانی از تعبیر جالبی بهره برده است: زبان هایدگر در این اثر از نمودی مکانیکی برخوردار است. ما در هستی و زمان گویی با یک جعبه لوگو مواجه میشویم که قطعات مختلف آن به مناسبتهای گوناگون در اشکال متفاوتی به هم میچسبند تا مضامین و تعبیرهایی تازه بیافرینند و باز از هم جدا میشوند تا در اشکالی جدید از نو به هم بپیوندند. با
نگاهی دقیق میتوان همان ساخت بندبندی تعابیر و مفردات هایدگری را در ساخت کل اثر نیز مشاهده کرد. وی همچنین برای این کاربری زبانی خاص هایدگر در هستی و زمان به پاراگرافی از خود متن هایدگر استناد میجوید که در آن هایدگر خودش هم به نازیبایی و بیلطافتی سبک کلامی اعتراف کرده است: «درباره بیلطافتی و نازیبایی کلام در تحلیلهای آتی تذکر این نکته لازم است که با نقل و روایت از هستنده خبردادن یک چیز است و هستنده را در هستیاش به چنگ آوردن یک چیز دیگر. برای انجام این وظیفه اخیر اغلب نه فقط واژگان بلکه قبل از هر چیز دستور زبان در دسترس نیست. اگر مجاز باشیم به تحقیقهای کهنتر درباره معنای هستی اشاره کنیم که در سطحی قیاسناپذیر و بیهمتا قرار دارند آنگاه با مقایسه پارههای انتولوژیکی پارمندیس افلاطون یا فصل چهارم کتاب هفتم متافیزیک ارسطو با قطعهای روایی از توکیدیدس خواهیم دید که صورتبندیهایی که فیلسوفان یونانی بر معاصرانشان تحمیل کردهاند تا چه اندازه ناشنیده و بیسابقه بوده است. و جایی که نیروها ماهیتا قلیلتر و به ویژه قلمرویی از هستی که باید بازگشوده شود از نظر اونتولوژیکی بسیار صعبتر از قلمرو عرضه شده به یونانیان است اطاله پردازش مفاهیم و ناسفتگی بیان نیز افزونتر خواهد بود» (همان، 51).
مترجم هستی و زمان با هوشیاری و تیزبینی جالب توجهی و در تفسیر برداشت خود از خصلت مکانیکی زبان هایدگر در هستی و زمان به نکته مهمی اشاره میکند که نشاندهنده همین خصلت متضاد و دیالکتیکی هستی و زمان است: «نیازی به تصریح نیست که این اشاره کوتاه من به جلوه مکانیکی زبان هایدگر در این کتاب تنها به رویه زبان او محدود میشود و به هیچوجه به رابطه آن با لایههای تو در تو و روی هم انباشته معناهایی که ژرفا را میجویند تعرضی نمیکند» (همان، 12). این تضاد بین ساختار مفهومی و سبک زبانی مکانیکی و نظاممند و بستهی کتاب هایدگر و تودرتویی معناهایی که بناست با این ساختار منضبط به چنگ آیند، نمونهای از همان تضاد دیالکتیکی آشکارگی و اختفاست. هایدگر در هستی و زمان تلاش میکند تا با کارپردازیهای زبانی منضبط و آفریدن محورهای همنشینی پیچیده، هستنده را در هستیاش به چنگ آورد. اما تضاد و کشمکش بین آشکارگی و اختفا بیشتر از آن است که بتوان با چنین اصطلاحسازیهای پیچیدهای بر آن غلبه کرد. در این معنا چرخش هایدگر را میتوان به همین آزادسازی زبانی و قطع نظر از پرداختن به ساختهای منضبط و مکانیکی مربوط کرد. در واقع نیروی شدیداً گریزندهی محتوای هستیشناسانه هستی و زمان نهایتاً به شکسته شدن ساختار زبانی و سبک پردازش مفهومی این کتاب منجر میشود. این فروپاشی زبانی را میتوان به دریافت عمیقتر هایدگر از معنای هستی مرتبط ساخت. هستی در آثار پس از هستی و زمان خصلت منسجم خود را از دست میدهد و راهنمای نوعی آشفتگی شدید زبانی و مفهومی میشود: واژه هستی معنای معینی ندارد ولی ما همچنان آن را به معنای معینی میفهمیم. تعریف هستی به مثابه امری کاملا نامتعین و شدیداً متعین اثبات میشود. از دیدگاه منطق متعارف در اینجا با تناقض آشکاری مواجهیم. چیزی که با خود در تناقض است نمیتواند باشد (Heidegger, 2000b, p78).
تأکید هایدگر بر خصلت متناقض هستی راه را به سوی ابهامگرایی شاعرانه و رمزی-عرفانی آثار بعدی او باز میکند. وفق نظر هایدگر تنها و تنها زبان شاعرانه است که غنای آشکارگی و اختفای هستی را، نیروی بنیادیترین کلمات را حفظ میکند و تداوم میبخشد. زبان روزمره که ما از آن به عنوان وسیلهای برای برقراری اطلاعات استفاده میکنیم تخت و بیابهام است. خواست متافیزیک برای تطابق یک به یک مفاهیم و واژگان در رشتهدانشهایی مانند زبان اطلاعاتی رایانهها به اوج خویش رسیده است. اما نامهای زبان شاعرانه مبهم و کثیرالمعانیاند. دقیقا همین کثرت و چندپهلویی معنایی است که امکان برگشودن و بنیاد نهادن «جهان» و حفظ نیروی بنیادیترین کلمات را ممکن میکند (یانگ، 1384، ص171). به عبارت بهتر، حرکت هایدگر از هستی و زمان به آثار دوره دوم، حرکت از زبانی چفتوبستدار به زبانی بسیار پیچیده و مبهم و در یک کلام شاعرانه است. در واقع هر چه از هایدگر متقدم به سوی هایدگر متأخر پیش میرویم زبان او در تناسب بیشتری با محتوای پیچیده و پرابهام آثار او قرار میگیرد.
یک نکته مهم دیگر در تحول دلمشغولی هایدگر متأخر با زبان، توجه بیش از پیش او به زبان عامیانه و محلی است. او زبان محلی را خاستگاه رازآمیز هر زبان راستین میشمارد (Heidegger, 1983, p90). زبان عامیانه گاه بیش از فلسفه یا علم به قلمرو پیشاتعقلیِ نااندیشیده نزدیک مینماید و این چنین، سرچشمه عمدهای برای اندیشهای است که میکوشد تا خود را از بند متافیزیک غربی برهاند. این زبان غیر مدون سنت است که امر نااندیشیده را محافظت میکند و نگاه میدارد. او در همان سخنرانی پیشین، راز شعر هبل، نویسنده هموطناش را، گنجاندن ویژگیهای گویش آلمانی در زبان ادبی میداند. همچنین در سمینارهای هراکلیتوس و در جستجوی سرنخی از زبان محلی که به کار اندیشه بیاید، میگوید: «زبان بسیار بیشتر از ما پراندیشه و گشوده است.» (Heidegger, 1993, p127). این گرایش او به زبان و گویش محلی برای کشف سرنخهای اساسی در مسیر انکشاف حقیقت هستی، بیارتباط به علاقه او به سبک زندگی روستایی و آرمانی کردن آن نیست. اما همین توجه او به زبان محلی و گویشهای عامیانه در چندسطحیشدنِ زبان نوشتههای متأخر او و دشوار کردن تأویل کنارهمنشینی این سطوح در دل این متنها، بیتأثیر نیست.
پیشرویِ هایدگر به سوی اندیشههای پایانیاش و ابراز بیتفاوتی نسبت به سلطه تفكر تكنولوژیك و رها كردن متافیزیك به حال خودش و به انتظار نشستن برای شنیدن ندای هستی، زمینه را برای تنوع تجربههای زبانی و سبكهای جدیدتر بیانی او فراهم كرد. هر چند كه او با سطحی دانستن نظریههای نقد ادبی از تجربههای هنر پسامدرنیستی و مدرنیستی بیزار است، با این حال آزمودن تجربههای جدید زبانی را كنار نمیگذارد. او همچون افلاطون برخی از مباحث خود را به صورت قالب گفتگو به رشته تحریر درآورده است؛ آثاری مثل گفتوگویی دربارهی زبان (Heidegger, 1971a, 1-54). یا گفتوگو در راه روستا (Heidegger, 1966, p58-90). همچنین كتاب بسیار مهم او ادای سهمی به فلسفه در قالب مجموعه یادداشتها و گزینگویهها نوشته شده است كه یادآور نوشتههای پرشور نیچه است. اما از این موارد جالبتر میتوان به نوشتههایی مثل «اشارهها»، «اندیشهها» یا «از تجربه اندیشه» اشاره كرد كه به تأكید خود هایدگر شعر نیستند، فلسفه منظوم هم نیستند بلكه به كلام آمدنِ ناتمام اندیشهای هستند كه هنوز تحقق نیافته است؛ اندیشهای كه میكوشد تا به خود هستی و نه به هستندگان خاص، بیاندیشد؛ اندیشهای كه برخلاف شعر نمیخواهد و نمیتواند بر تصاویر حسی تكیه كند و باید به صورتی ایدهآل بیتصویر باشد: «برخلاف كلام شعر، زبان اندیشه بیتصویر است».
این ایدههای نهایی هایدگر درباره زبان و تجربههای خاص بلاغی او ریشه در محتوای اندیشهای دارد كه مهمترین خصلت آن نسبت به تفكر قبلی هایدگر به حال خود رها كردن متافیزیك و دست شستن از تمایز هستیشناسانه است. وی در جایی اشاره میكند كه «از منظر ازآنِخودسازی لازم است تفكر از تمایز هستیشناسانه آزاد شود.». تلاشهای زبانی هایدگر كوششهایی برای دستیابی به تفكری غیربازنمودیاند. تفكری كه حتی از تصویرهای خیالی شاعرانه میگریزد. طبیعی است كه چنین تلاشی در مرز زبان متافیزیكی میایستد و همین امر دشواری بسیار زیادی برای منتقدان هایدگر ایجاد میكند. چنانكه برخی از مدافعان او با اشاره به همین خصلتِ در مرز زیستنِ آثار او، منكرِ امكان نقد هایدگرند. بسیاری از آثار هایدگر را نمیتوان همچون نوشتههایی خواند كه در معنای آشكارِ ساختن الگویی مفهومی از یك موضوع، دربارهی آن موضوعاند. این نوشتهها برای رسیدن به وضعیتِ اندیشه-در-كنش در تلاش و تكاپواند. اندیشه-در-كنشی كه نقطه مقابل تفكر تحلیلی و مفهومی تاریخ فلسفه و متافیزیك است و به مرزهای توانایی زبان و واژهها میرسد.

دانلود پایان نامه ارشد : زمانبندی بهنگام روی ماشین های موازی مستقل
جمعه 99/10/26
92
4-2- تولید مساله نمونه 93
4-3- تنظیم پارامترهای الگوریتم 94
4-4- معیار های عملکرد 95
4-4-1- شاخص زمان محاسباتی 95
4-4-2- روش های اندازه گیری عملکرد الگوریتم 95
4-5- جمع بندی 101
فصل 5- نتیجه گیری و پیشنهادات آتی 102
5-1- نتیجه گیری 103
5-2- پیشنهادات آتی 104
فهرست منابع و مراجع 105
زمانبندی
زمان، همواره یك محدودیت مهم و اساسی بوده است. انسان ها سعی می كنند فعالیت هایشان را به گونه ای زمانبندی كنند كه بتوانند كارهایشان را در زمان دسترس انجام دهند. به طور كلی زمانبندی، عمل تعیین توالی یاترتیب فعالیت ها برای ارضای نیازمندی ها و نیل به اهداف مشخص با توجه به محدودیت های موجود است. به صورت دقیق تر زمانبندی را می توان تخصیص منابع در طول زمان برای اجرای مجموعه ای از وظایف تعریف كرد. این تعریف نسبتاً كلی، دو مفهوم مختلف را در پی دارد. اول این كه زمانبندی نوعی تصمیم گیری است كه در جریان آن برنامه زمانی را تعیین می كنند كه پیامدهای آن را می توان در تصمیم گیری های دیگر نیز استفاده كرد. از طرف دیگر، زمانبندی مبحثی نظری است كه مجموعه ای از اصول، مدل ها، روش ها و نتایج منطقی را در بر می گیرد.
1-1-1- اهمیت و ضرورت زمانبندی تولید
با ادامه فرایند صنعتی شدن جهان، منابع بیشتری حالت بحرانی به خود می گیرند. امروزه ماشین آلات، نیروی انسانی و تسهیلات به عنوان منابع بحرانی در تولید و فعالیت های خدماتی در نظر گرفته می شوند. زمانبندی این منابع منجر به ارتقاء كارایی، بهره وری و در نهایت، سودآوی می شود. فعالیت های زمانبندی می تواند گستره ی وسیعی از فعالیت ها را در برگیرند. كه از آن جمله كار با كاغذ و مداد، نرم افزارهای صفحه گسترده، ترسیم نمودارها و دیاگرام ها تا كار با الگوریتم ها و نظریه های پیچیده را می توان نام برد.
زمانبندی، مشخص می كند چه موقع زمان پردازش هر كار روی هر یك از ماشین هایی كه آن كار در فرآیند تولید خود به آن نیاز دارند، آغاز می شود. به علاوه، این برنامه زمان پایان هر كار را روی هر ماشین تعیین می كند. بنابراین نتیجه فرآیند زمانبندی، یك جدول زمانی برای كارها و ماشین هاست. زمان شروع اولین فرایند هر كار باید بزرگتر یا مساوی زمان ورود آن كار به كارگاه باشد. از طرف دیگر در صورتی كه برای محصولی، موعد تحویل در نظر گرفته شده است، زمان پایان آخرین فرایند آن محصول حتی الامكان نباید از این زمان تجاوز كند. زمانبندی تولید را می توان به صورت تعیین توالی زمانی و تخصیص سفارشات مشتریان به منابع موجود تولید (اعم از پرسنل، ماشین آلات، ابزار و غیره) به منظور انجام مجموعه ای از عملیات مربوطه تعریف كرد.
1-1-2- معیارهای كارایی زمانبندی
معمولاً زمانبندی با توجه به اهدافی نظیر دستیابی به موعدهای تعهد شده، كمینه سازی زمان كار در جریان ساخت و موجودی كار در جریان ساخت، بیشینه سازی خروجی و بهره برداری بیشتر از مراكز كاری انجام می شود. قابل ذكر است كه ممكن است این اهداف با یكدیگر در تناقض باشند. لذا در مسائل زمانبندی ممكن است به لحاظ تكنیكی مشكلاتی رخ دهد.
1-1-3- اطلاعات مورد نیاز در زمانبندی
برای توسعه یك برنامه زمانبندی، باید پردازش هر كار روی هر ماشین را بدانیم. برا ی محاسبه پردازش یك كار، باید عوامل مربوط به ماشین از قبیل زمان راه اندازی، زمان پردازش واحد محصول، سرعت ماشین و عوامل كیفی به همراه تعداد یا مقدار محصول تولیدی را در نظر بگیرم. برای پیاده سازی الگوریتم ها با قواعد زمانبندی در یك كارخانه به اطلاعات مختلفی نیاز است. این اطلاعات، ممكن است شامل برنامه كاری اپراتورها، ماشین آلات و مشخصات آنها، اطلاعات تعمیرات و نگهداری، میزان پیشرفت كارهای زمانبندی شده ای كه در حال حاضر در حال پردازش هستند و وضعیت فعلی ماشین ها از لحاظ دسترسی (به عنوان مثال : مشغول، بیكار، خراب و نیازمند تعمیر) باشد. از طرفی به اطلاعاتی در مورد مشتریان از قبیل نام مشتریان، محصول و مقدار سفاش و تاریخ تحویل مقرر نیز نیاز داریم از نظر مدیریت، هر یك از سفارشات، اولویتی برای انجام دارد كه این اولویت را می توان به صورت كمی یا به صورت كیفی در قالب وزن هر سفارش بیان كرد. اطلاعات مربوط به برنامه ریزی نیازمندی های مواد می تواند در تعیین زودترین زمان شروع پردازش هركار مورد استفاده قرار گیرد.
در عمل برنامه های زمانبندی با استفاده از الگوریتم ها و یا روش های قاعده مند ایجاد می شوند. الگوریتم های زمانبندی برنامه ها را باهدف بهینه سازی یك یا چند معیار مانند حداقل سازی انحراف از موعد تحویل، حداقل سازی هزینه دیر كرد و… تولید می كنند روش های قاعده مند سعی در یافتن یك برنامه زمانی شدنی در محیط عملیاتی تولید دارند.
اطلاعات برنامه زمانبندی، به اشكال مختلفی نمایش داده می شوند. نمودار گانت كه اولین بار توسط هنری گانت در اواخر قرن نوزدهم معرفی و برنامه زمانبندی مورد استفاده قرار گرفت، همچنان یكی از رایج ترین ابزارهای نمایش اطلاعات برنامه زمانبندی است.
بر این اساس مسائل زمانبندی را می توان به صورت زیر دسته بندی نمود.
- کارگاه تک ماشین[1] : فقط یک ماشین در دسترس بوده و هر کار فقط به یک عملیات نیاز دارد.
- کارگاه جریان کاری یا کارگاه جریان کاری مرتب[2] : تعداد g ماشین متوالی وجود دارد و هر کار می بایست روی هر ماشین با همان توالی (یک مسیر تولید) پردازش شود.
- کار کارگاهی: هر کار به چند عملیات نیاز دارد. جمعا به تعداد g ماشین متوالی وجود دارد و هر کار مسیر تولید خاص خود را دارد.
- کارگاه عمومی[3] : هر کار به چند عملیات نیاز دارد. جمعا به تعداد g ماشین وجود دارد، اما الگوی جریان معین نیست. به عبارت دیگر در انجام یک کار ممکن است از یک ماشین چندبار استفاده شود.
- ماشین های موازی[4]: هر کار تک عملیاتی بوده و در هر مرحله چندین ماشین برای انجام فرایند در دسترس است. در این حالت ماشین ها می توانند یکسان (I)، یکنواخت (U)، و یا نا مرتبط ® باشند.
- کارگاه جریان کاری مختلط: این حالت تعمیم یافته حالت محیط کارگاه جریان کاری و ماشین های موازی است. در اینجا g کارگاه متوالی وجود دارد که در مرحله t آن به تعداد mt ماشین بطور موازی کار می کنند. در هر کارگاه، یک کار حداکثر روی یک ماشین می تواند انجام شود.
- کار کارگاهی با ماشین های دوتایی[5] (کارگاهی منعطف): این حالت تعمیم یافته محیط کار کارگاهی و ماشین های موازی است. در اینجا g کارگاه وجود دارد که mtماشین موازی در کارگاه t کار می کنند. در هر کارگاه، یک کار حداکثر روی یک ماشین می تواند پردازش شود.
- کارگاه جریان کاری مونتاژ دو مرحلهای: این محیط، حالت خاصی از کارگاه جریان کاری مختلط میباشد که در آن است و تعداد ماشینها در مرحلۀ اول برابرm و در مرحلۀ دوم (مرحلۀ مونتاژ) برابر یک میباشد.
شکل 1-1. دسته بندی مسائل زمانبندی بر اساس مسیر تولید]1[
در شکل(1-1) رابطه بین محیط های مختلف نشان داده شده است. در این نمودار هر کمان ازP1 به P2 ،بدین معنی است که P2 حالت خاصی از P1 است و یا به عبارت دیگر P1 شکل تعمیم یافته P2 است
از طرفی دیگر، سیستم های تولیدی در دنیای واقعی با پدیده های تصادفی بسیاری روبرو هستند كه موجب قطع با شكست سیستم می گردد. این رویدادها به عنوان رویدادهای زمان واقعی شناخته می شوند. این رویداد را می توان بر اساس محیط زمانبندی به دو گروه زیر تقسیم نمود :
* رویدادهای زمان واقعی مرتبط با منابع
این رویدادها در ارتباط با منابع سیستم از جمله خرابی ماشین، تعمیرات و نگهداری، بیماری اپراتور، تاخیر در ورود یا كمبود مواد، خرابی ابزار، محدودیت در بارگذاری ماشین، خرابی مواد و غیره هستند.
* رویدادهای زمان واقعی مرتبط با كار
این رویدادها در ارتباط با كارهای ورودی به سیستم از جمله تغییر در موعد تحویل، تغییر در زمان پردازش، تغییر در اولویت كار، زمان ورود تصادفی غیر صفر و غیره می باشند.
1-2- تعریف برخی از مفاهیم اولیه
زمان پردازش هر عملیات[6] (Ptij)
زمان انجام عملیات برای كار i روی ماشین j در مرحله t را نشان می دهد در حالتی كه زمان پردازش عملیات مستقل از ماشین های موجود در یك مرحله باشد و یا عملیات فقط به روی یك ماشین انجام شود، نماد j حذف می شود.
زمان دسترسی به كار[7] (ri)
زمانی است كه یك كار وارد كارگاه شده و آماده دریافت سرویس های لازم از ماشین های تولیدی است.این زمان زودترین زمانی است كه می توان عملیات پردازش را به روی یك كار آغاز نمود.
موعد تحویل (di)
زمانی است كه تولید كننده متعهد به تحویل كار به مشتری نهایی است تحویل كار به مشتری پس از موعد تحویل امكان پذیر است ولی تولید كننده بایستی جریمه ای را بابت دیر كرد بپردازد.
زمان تكمیل كار (Ci)
زمانی است كه آخرین پردازش مورد نیاز برای تكمیل كار i به اتمام می رسد. پس از این مرحله، محصول نهایی آماده ی تحویل به مشتری است.
مدت جریان ساخت (Fi)
مدت زمانی است كه كار i در سیستم قرار دارد. مدت جریان ساخت كار i از رابطه Fi=C- ri i به دست می آید.
تاخیر (Li)
فاصله زمانی بین تكمیل یك كار و موعد تحویل آن را تاخیر می نامند. در صورتی كه زمان تكمیل كاری قبل از موعد تحویل آن باشد. مقدار تاخیر آن كار، منفی و در صورتی كه كاری بعد از موعد تحویل آن تكمیل شود، تاخیر آن كار، مثبت خواهد بود. تاخیر كار i از رابطه Li = Ci – di محاسبه می شود كه در این رابطه Ci زمان تكمیل كار i و di مدت زمان تحویل كار i می باشد.
دیر كرد (Ti)
دیر كرد كار i از رابطه Ti = max { 0 , Ci –di } به دست می آید به این ترتیب كه اگر كار i بعد از موعد تحویل آن تحویل شود، دیر كرد، تاخیر كار یا همان Li می باشد و در غیر این صورت دیركرد را صفر در نظر می گیرند.
زودكرد (Ei)
زودكرد كار i از رابطه Ei= max { 0 , di– Ci } به دست می آید. به این ترتیب كه اگر كار i قبل از موعد تحویل آن تحویل شود، زود كرد، برابر با مقدار di– Ci در غیر اینصورت زودكرد را صفر در نظر می گیرند.
1-3- نگهداری و تعمیرات
از دهه 1930 میلادی به بعد تحولات اساسی در امور نت و مدیریت آن به وجود آمده است. هر چند كه تا پیش از جنگ جهانی دوم بهدلیل استفاده از تجهیزات و ماشینآلات ساده و ابتدایی نیازی به استفاده از روشها و سیستمهای مدون نگهداری و تعمیرات نبود و عملیات نت عمدتاً به یك سری سرویسهای ساده چون تمیزكاری، روغنكاری و روانكاری محدود میشد، اما با گذشت زمان و در خلال جنگ جهانی دوم به دلیل مقتضیات زمانی و نیاز به تولید انبوه جهت پوشش تقاضای بازار و كاهش هزینههای تولید بهازای واحد محصول، استراتژی تولید به سمت مكانیزاسیون و استفاده از ماشینآلات و تجهیزات پیچیده متمایل گردید. افزایش سطح مكانیزاسیون و بكارگیری روشهای تولید انبوه، ماشینآلات و تجهیزاتی به مراتب پیچیدهتر، متنوعتر و گرانتر را میطلبید. بنابراین افزایش عمر ماشینآلات به عنوان یك سرمایه و دارایی با ارزش اهمیت بسیاری پیدا كرد. بعلاوه با توسعه سیستمهای تولید انبوه، افزایش قابلیت اطمینان دستگاه ها جهت جلوگیری از توقف تولید نیز دغدغه جدیدی در سازمانها و صنایع تولیدی به نظر میآمد. در این برهه جهت كنترل و مدیریت هزینه های تعمیراتی تجهیزات و نیز یافتن راه هایی جهت افزایش عمر مفید آنها و جلوگیری از توقفات تولید ناشی از خرابی تجهیزات و حذف اثرات سوء آن، سیستمهای نت مدون پا به عرصه گذاشتند و رفته رفته تكنیكها، روشها و سیستمهای جامعتر با كارایی و اهداف متعالیتر ایجاد گردیدند.]2[از نیمه ی دوم قرن حاضر ، به علت بالا رفتن سطح دانش و تکنولوژی، پیچیدگی طرح و حرکات ماشین آلات، هزینه ی سنگینی که در اثر رکود های احتمالی و غیر منتظره به سیستم صنعتی تحمیل می شد و لزوم آمادگی و در دسترس بودن آنها در مواقعی که مورد نیازاست، اهمیت نگهداری و تعمیرات چندین برابر شد. توجه به نت، محدود به خطوط تولید نشده و در بسیاری از صنایع مانند هواپیما سازی و نیروگاه های هسته ای که وقوع خرابی، خسارت های جانی و زیست محیطی فراوان به دنبال دارد، اهمیت زیادی دارد.

دانلود پایان نامه ارشد : زندگی خوابگاهی و نحوه تکوین هویت فرهنگی دختران
جمعه 99/10/26
مسئله هویّت از مضامین مهمی است که هم در بعد فردی و هم در بعد اجتماعی و فرهنگی میتواند نمایانگر ویژگیهای فرد و جامعه باشد. مطالعه وضعیت و تغییرات هویّت اجتماعی و ابعاد گوناگون آن از جمله هویّت ملی، هویّت فرهنگی، هویّت قومی ابزار گویایی برای فهم شرایط و اوضاع واقعی و موجود جامعه است.زیرا هویّتها، هم مسبوق به ارزشها و نگرشها هستند و از آن سرچشمه میگیرند و هم بر اعمال فردی و جمعی تأثیر میگذارند.
در ایران بهویژه در طول دهه گذشته مسئله هویّت و تغییرات و چالشهای هویّتی بهویژه در میان جوانان و زنان مورد توجه و مطالعه قرار گرفته و در این زمینه پژوهشهای متعدّدی انجام گرفته است.
در همین راستا با توجه به دگرگونیهای ساختاری ناشی از مدرنیزاسیون و تغییرات فرهنگی ناشی از مدرنیسم بهویژه در میان نسلهای جدید و زنان که ورود و مشارکت بیشتری در عرصههای تحصیلی و شغلی داشتهاند، ارزشها و نگرشهای جدیدی ایجاد شده است که الگوهای سنتی اندیشه و عمل و در نتیجه هویّتهای زنانه موجود را زیرسؤال برده است. تفاوت و گاه تضاد الگوهای فکری وعملی سنتی و جدید که در اثر عوامل گوناگونی روی میدهد، چالشهای هویّتی گوناگونی را ایجاد میکند. چند و چون این تغییرات هویّتی بهویژه در بعد فرهنگی مطالعات وسیعی را ایجاب میکند تا هم روند تغییرات فرهنگی ترسیم شود و هم بتوان برای رفع چالشها و تضادهای هویّتی که همواره موجب تنشهای فردی و اجتماعی است چارهجویی کرد.
یکی از منابع تغییرات هویتی بهویژه در بعد فرهنگی تجربه زیست جهانها و محیطهای زندگی جدیدی است که هم شرایط جدیدی را به افراد تحمیل میکند و هم آنها را با محیطهای جغرافیایی و اجتماعی جدید آشنا میسازد. نمونهای از این موارد در مورد دختران جوانی
مصداق دارد که برای ادامه تحصیل از شهر وخانواده خود دور شده و به شهری دیگر و به محیط زندگی خوابگاهی وارد میشوند. در این راستا در پژوهش حاضر در نظر داریم زندگی خوابگاهی و تجربه زندگی دور از محیط آشنا و بسته خانواده و مواجه شدن با افراد گوناگون را بر هویّت فرهنگی دختران ساکن در خوابگاه مورد مطالعه قرار دهیم .
باید دید دانشجویانی که با زیست جهان جدید خوابگاه مواجه میشوند،با گذار از شرایط وابستگی به خانواده به شرایط استقلال نسبی و در وضعیتی که چه بسا نیازهای اولیّه آنان به راحتی قابل رفع نباشد و همچنین زندگی با افراد دارای خلق و خو، منش و الگوهای رفتاری مختلف چه تغییراتی را در طرز فکر و نگرش و رفتار تجربه میکنند و در معرض کدام تغییرات هویّتی و فرهنگی قرار میگیرند.
شرایط فرهنگی شهر محل تحصیل، خود از عوامل ناپایداری افراد محسوب میشود. برای مثال شخصی که محل سکونتش شهری کوچک و یا شهرستانی آرام بوده، با ورود به یک کلانشهر شلوغ برای تحصیل، ناگهان وارد محیطی میشود که باید مناسبات جدیدش را با ویژگیها و الزامات جدیدی تنظیم کند. تقلید صرف، تسلیم فرهنگی، خودباختگی و از خود بیگانگی خطری است که فرد را تهدید میکند. از طرف دیگروجود تعصب قومیّتی در فرد سبب انزوای او از محیط اجتماعی جدید میشود.
1-2- بیان مسأله
هویّت روشن و نسبتاً با ثبات یکی از نیازهای شخصیّت انسانی است. هویّت زمانی آشکار میشود که انسان با دیگر هویّتها و طرز فکرهای مختلف و نقشهای جدیدی که به عهده میگیرد مواجه میشود. مادام که غیری در کار نباشد، انسان از ویژگیهای خودش آگاه نمیشود و هویّت شکل نمیگیرد(مانی،1374: 14) و گاه هنگام تماس هویّتها با هویّت غیر،تغییر و تحولاتی در هویّت خودی بوجود میآید. به دلیل فراگیر بودن مفهوم هویّت در حوزههای فرهنگ،اجتماع، سیاست و اقتصاد، مردمشناسان، جامعهشناسان و علمای عام سیاست و اقتصاد به مطالعه درباره آن همّت گماردهاند و از زوایای مختلفی آن را مورد بحث و برّرسی قرار دادهاند. امّا آنچه در این پژوهش مورد تأكید بیشترواقع شده هویّت فرهنگی است که از ابعاد مهّم هویّتی، به شمار میآید، چون با ارزشها و نگرشهای فرد ربط وثیقی دارد.
در تعریف هویّت فرهنگی در دایرهالمعارف علوم اجتماعی چنین آمده است: هویّت فرهنگی احساس تعلّق و همبستگی به جامعه و فرهنگ آن است که در رفتار همه اعضای آن جامعهوجود دارد و سبب تمایز اعضای این جامعه از سایر جوامع میشود. هویّت فرهنگی باعث میشود فرد در مقابل هنجارها و ارزشهای جامعه خود احساس تعهد و تکلیف کند و در امور مختلف آن مشارکت جوید و انتظارات جامعه خود را پاسخ گوید و در مواقع بحرانی سرنوشت جامعه و غلبه بر آن بحران برای او مهّم باشد.شایان ذکر است که احساس تعلّق جمعی مستلزم حمایت جمع مذکور از فرد نیز هست و رابطه دو طرفه بین فرد و جمع را ایجاب میکند (باقر ساروخانی، 1375: 60). خلاصه آنکه هویّت فرهنگی متضمن احساس تعلّق به فرهنگ و جامعه است به گونهای که اعضای یک جامعه یا گروه را از سایر گروهها متمایز نماید.هویّت فرهنگی بواسطه تعهد عملی که در فرد ایجاد میکند پیامدهایی دارد (باقر ساروخانی، 1375: 61).
هر فرهنگی که در فضا، مكان و زمان خاص شکل میگیرد هرچند ممكن است در طول زمان تغییر كند، اما كاركردها و رویههای فکری و رفتاری خاص خود را به دنبال دارد.فرهنگها نه منسجم و همگناند و نه در سكون و ثبات دائمی،بلکه ذاتاً چندسویه، تغییر پذیر و باز هستند. به علاوه محیطهای متفاوت، بر روی انسان و رفتار و هویّت او تأثیر میگذارد،درواقع هویّت ما در فرایند تعامل با دیگران و تعامل با محیط تغییر میکند. محیط جدیدی مانند خوابگاه و برخورد با انسانهای جدید باعث شكلگیری روابط، تجربهها و اتفاقات جدیدی میشود. داشتن ارتباط طولانی و زندگی كردن با افرادی كه هم اتاقی نامیده میشوند سرآغاز تأثیر و تأثّرهای بسیار است و از طرف دیگر الگوهای رفتاری متفاوت به ویژه عدم رعایت حقوق دیگران، مجادلههای فرهنگی، اعمال تعصب، دخالتهای سایرین و كمبود امكانات زندگی همه و همه باعث ایجاد درگیریها و مشكلات گوناگونی میشود كه به طور مستقیم یا غیر مستقیم بر رفتارها و تعاملات افراد ساکن در خوابگاه اثر میگذارد.
خوابگاه در نظر ما محل سكونت موقت، مکانی با امكانات محدود و اولیّه است كه دانشجو برای ادامه تحصیل در آنجا استقرار پیدا میكند. فرد با ورود به خوابگاه از محیط آشنایی كه سالها در آن زندگی كرده جدا میشود و در محیط جدید و متفاوتی قرار میگیرد. زندگی در این محیط جدید با افرادی از فرهنگها و سلیقههای گوناگون منجر به شكلگیری تعاملات خاصی میشود، که چه بسا هویّت فرهنگی فرد را در معرض تغییر و تحوّل قرار دهد. در نتیجه ممکن است وقتی که این افرادبا این الگوهای جدید به شهر و خانواده و فرهنگ بومی خود برمیگردند، با چالشهای جدّی هویّتی مواجه شوند و نابسامانیهایی را در سطح فرد، خانواده و اجتماع ایجاد کنند. آنچه كه در این تحقیق مورد بررسی قرار میگیرد، مسئلهی تغییرات فرهنگی و هویّتی در میان دانشجویانی است که در شهر محل تحصیلشان در خوابگاه سکونت میگزینند. در این راستا بحث هویّت فرهنگی در میان قشر دانشجو به مثابه نقطه كانونی مسأله هویّت از اهمیّت شایانی برخوردار است، دانشجویان به سبب ویژگی سنی و جوان بودن و نیز به خاطر گستردگی شبكه روابطشان با افراد دارای هویّتهای مختلف، و تفکّر نقّادانهای که در مورد سنتها و رویّههای فکری و عملی زندگی دارند بیشتر در معرض مسائل و چالشهای هویّتی قرار دارند. زیرا از یک سو فضای دانشگاه بخصوص خوابگاه، آنها را با ارزشها و نگرشها و الگوهای جدید اندیشه و عمل آشنا میکند و از سوی دیگر خانواده و بدنه جامعه بزرگتر معمولاً انتظار حفظ و پیروی از فرهنگ سنتی را از آنها دارد. این وضیعت در بیشتر اوقات به هویّتهای ترکیبی و چندگانهای منتهی میشود که با هویّت مورد انتظار جامعه و حتی خود نظام آموزش عالی کنونی ایران متفاوت است. به عبارت دیگر، جوان بودن دانشجویان به اضافه چندگانهشدن زیستجهانهای آنها (به قول برگر)، تأثیرات رسانهای مدرنیته(به ویژه رسانههای غیر رسمی) موجبات ترکیبهای خاص هویّتی دانشجویان را فراهم میآورد. در این موقعیتِ هویّتیِ پیوندی، عناصر مختلفی از گفتمانهای مختلف سنت(مانند مذهب) و مدرنیته(مانند سکولاریسم و ملّیگرایی) دیده میشود که موجب تفاوت هویّتهای دانشجویی با سایر قشرهای جامعه میشود.
آغاز زندگی دانشجویی چالشهای خاص خود را به همراه دارد. احساس تنهایی، جدایی از خانواده و دوستان و شبکه ارتباطات اجتماعی، زندگی در شهری جدید، آشنایی و مواجهه با فرهنگ و افراد مختلف، تأمین هزینههای زندگی، امتحانات و آزمونهای گوناگون درسی و جا به جاییهای مکرّر در مسیر خانه و خوابگاه به طور بالقوّه موجب ایجاد تنشهایی در زندگی روزمره آنها میشود.
ورود به خوابگاه از طرفی تصویر و رویای بی نظیر استقلال از خانواده و زندگی با دوستان هم سن و سال را در ذهن ایجاد میكند. اوّلین روزهای زندگی دانشجویی بدون حضور خانواده، در شهری غریب با افرادی از فرهنگهای مختلف و شخصیّتهایی متفاوت با اسكان در اتاقهای كوچك و بدون امكانات رفاهی كافی است تا همه ذهنیّتهای قبلی را از میان ببرد.
محیط خوابگاهی مجموعهای از افراد از فرهنگهای گوناگون را در خود جمع میکند. در این مجموعه برخی فرهنگ خود را برتر میدانند و تلاش برای گسترش آن دارند و برخی دیگر که تأثیرپذیری بیشتر و یا قدرت مقاومت کمتری دارند، مغلوب شده و لذا فرهنگ بومیآنها کمرنگ میشود.
افرادی که در خوابگاه زندگی میکنند معمولاً براساس ویژگیهای مشترکی مثل رشته تحصیلی، طبقه اجتماعی، قومیت و زبان یا همشهری بودن تشکیل گروه داده و قواعد خاصی برای زندگی كنار هم تعیین میكنند. فرهنگ خوابگاهی از یك طرف دربردارنده همدلی، همکاری، احساس مسئولیت بیشتر، تحمل سختی ها و ناملایمات و دوری خانواده و از طرف دیگر موجد احساس آزادی و استقلال و آشنایی با آداب و رسوم و زبان ها و هویّتهای دیگر است.
تبعات ناشی از این دگرگونیهای هویّتی و رفتاری گسترده است.خشونت و پرخاشگری اولیّن نتیجه ضعف در برقراری ارتباط با دیگران و شناسایی محیط و سازگاری با آن است، عادات، رفتار و عقاید خاصّی که در اثر زندگی در خوابگاه ایجاد میشود، چه بسا بعد از زندگی خوابگاهی نیز تداوم یابد.

دانلود پایان نامه ارشد : سنتز و بررسی اثرات ضد دردی مشتق جدید از خانواده دارویی فنسیكلیدینها
جمعه 99/10/26
فنسیکلیدین با نام شیمیایی 1-(1- فنیل سیکلو هگزیل) پی پیریدین ونام تجاری سرنیلان و با علامت اختصاریPCP نشان داده می شود. این ترکیب به صورت خالص یک پودر کریستالی سفید رنگ است که به راحتی در آب حل می شود ودارای وزن مولکولی 38/243 و نقطه ذوب C˚5/46- 46 می باشد]1[.
این ترکیب ومشتقات آن دارای خواص فارماکولوژیکی و بیولوژیکی می باشند و همچنین خواص دارویی مختلفی ازآنها گزارش شده است که می توان از بین آنها به اثر تحریک یا تضعیف کنندگی عصب مرکزی، خاصیت ضد دردی، بی حس کنندگی، بیهوش کنندگی و مسکن بودن اشاره کرد. این مسئله یکی از دلایل اصلی و عمده در رشد سریع تحقیقات انجام شده درمورد این خانواده دارویی می باشد. این امرموجب تشویق محققان برای جستجوی روشهای عملی در تهیه مشتقات دیگر با خواص دارویی بهتر ازاین خانواده گردیده است]5-1[.
Rolicyclidine (PCPy ) یک داروی بی حس کننده تجزیه ای با اثرات توهم زایی و آرام بخشی است. که این اثر به فن سیکلیدین مشابه است، اما قدرت کمتر ولی اثرات تحریکی کمتر ی دارد و در حال حاضر بسیار کم شناخته شده است.
در این پایان نامه دو مشتق جدید تیوفنی وبنزنی از خانواده فنسیکلیدین ها از روش Bruylant سنتز شد و همچنین سنتز خود مولکول فنسیکلیدین (pcp) از روش Bruylant، Enamine انجام گرفت. شاهد (pcp) و مشتقات جدید سنتز شده مورد بررسی فارماکولوژی توسط تستهای Formalin و immersion Tail قرار گرفته است.
طرح موضوع:
سنتز ترکیبات و مشتقات جدیدی از خانواده فن سیکلیدنها با تغییر گروه های مختلف آمینی و آروماتیکی مولکول دارو می باشد. مشتقات سنتز شده دارای خواص فارماکولوژیکی و بیولوژیکی متفاوتی هستند. در این پژوهش سعی کرده ایم که مولکولی با تمایل بیشتر به گیرنده ای خاص سنتز کنیم تا بدین وسیله اثرات ضد دردی و بی حس کنندگی مولکول را مقایسه کنیم. که این مهم توسط تست های فارماکولوژی از جمله تستهای Formalin و immersion Tail صورت می پذیرد.
اهداف پژوهش:
هدف ازاین پایان نامه سنتز ترکیبات جدید تیوفنی و بنزنی از خانواده دارویی فنسیکلیدین می باشد. که بعد از سنتز دو ترکیب جدید به
نام های :
خواص ضد دردی آنها با (pcp) توسط تستهای Formalin ,Tail immersion روی موشهای سوری نر نژاد NMRI مقایسه گردید. اهداف این پژوهش بدین گونه می باشد که مولکولی با تمایل بیشتر به گیرنده ای خاص سنتز کنیم تا بدین وسیله اثرات ضد دردی و بی حس کنندگی مولکول را مقایسه کنیم. که این مهم توسط تست های فارماکولوژی از جمله تستهای Formalin و immersion Tail صورت می پذیرد.
نتایج طیفی گزارش شده نشان داده است که ساختارهای نامبرده سنتز شده و همچنین اثرات ضد دردی آن توسط روشهای فارماکولوژی بررسی شده است.
نتایج این آزمایشات نشان داد که در تست Tail immersion(به عنوان الگوی درد حاد حرارتی)داروی جدید بنزنی و تیوفنی و pcp می توانند درد حاد حرارتی را بیشتر از داروهای دیگر کاهش بدهند و اثرات ضد دردی بهتری ایجاد کنند.
در تست Formalin (به عنوان الگوی درد حاد شیمیایی ودرد مزمن) داده های محاسبه شده نشان می دهد که داروی بنزنی و تیوفنی می تواند بطور قابل ملاحظه ای فرکانس لیس زدن پا را در موش را (درد حاد) کاهش بدهدو همچنین مدت زمان کمتری اقدام به لیسیدن پا می کند.
1- 1 ) – تئوری
با یك بررسی ساده از مولكول فنسیكلیدین می توان به سه مفهوم اصلی در مورد این تركیب رسید كه بر روی فعالیت بیولوژیكی آن تاثیر دارند.
الف- از دیدگاه دینامیكی ب- از دیدگاه استاتیكی ج- از دیدگاه فیزیکو شیمیایی استاتیكی
الف- از دیدگاه دینامیكی:
اكثر خواص اصلی و مهم ساختمان فنسیكلیدین از طریق مفاهیم دینامیكی مولكول ناشی می شود، سیستم حلقوی سیكلو هگزان در محلول به دو صورت كنفورمری زیرموجود است. (شکل1-1)
در سال 1968 مطالعات اولیه براساس همین مسئله و به بهانه بررسی بیشتر روی تعادل فرمهای كنفورماسیونی صورت گرفته است ]9[.
شکل( 1-1)کنفورمرهای فنسیکلیدین
همانطور كه دیده شد از آنجا كه در فرم A اتم نیتروژن توسط پروتونهای حلقه پی پیریدینی و سیكلوهگزان احاطه شده است كمتر از فرم B دردسترس است و در نتیجه از فرم B آبگریزی بیشتری را انتظار داریم. این مسئله از بررسی اثر شناخته شده از بازی بودن آمینهای محوری سیكلوهگزیل ناشی می شود ]10,4[. در عمل این دو سریعاً به هم تبدیل میشوند و قابل جداسازی نمی باشند.
در سالهای 1968 تا 1979 و بعد از آن مطالعات زیادی بر روی تعادل كنفورماسیونی فنسیكلیدینها با ثابت كردن حلقه سیكلوهگزانی توسط گروههای حجیمی مانند ترشیوبوتیل بر روی تركیبات مشابه ازطریق روشهای اسپكتروسكوپی خاصه روش NMR انجام شده است.] 14-11[.
ب- از دیدگاه استاتیكی:
سیستم حلقوی سیكلوهگزان سهم موثری را در نگهداری دو حلقه دیگر در موقعیت ساختمانی خودشان دارا می باشد. حلقه آروماتیكی، علاوه بر مسطح بودن، دانسیته الكترونی قوی را نزدیك به اتم كربن نوع چهار و در ناحیه خاصی از فضا تامین می كند. حلقه پی پیریدینی با اتم نیتروژن نوع سوم خود، مسئول خصوصیات بازی تركیب فنسیكلیدین است.
مفاهیم فوق، ساختمان مولكولی را از برشی مشخص و مجزا نشان می دهد و به عنوان اصول مطالعات و فعالیت ساختمان باید در نظر گرفته شود و لذا در بررسی و مطالعه بر روی فعالیت و ساختمان و ارتباط بین این دو SAR (Stracture Activeity Relationship) در این خانواده ازتركیبات باید در چهارچوب نواحی فوق صورت گیرد.
ج) از دیدگاه شیمی فیزیکی و استاتیكی
اتم نیتروژن بازی و هیدروفیل می باشد كه توسط نواحی لیپوفیلی CH2 های حلقه پی پیریدینی احاطه شده است در حالی كه حلقه آروماتیكی فوق العاده هیدروفوب را در كنار خود دارد و بنابراین مولكول را می توان مانند یك بیضی هیدروفوب (آبگریز) در نظر گرفت كه در مركز آن حفره ای هیدروفیل (آبدوست) موجود است. (شكل1-2) و لذا مركز توجه در مولكول اتم نیتروژن می باشد و بازی بدون مولكول ناشی از سهولت در دسترس بودن زوج الكترون آزاد اتم نیتروژن می باشد و مسئول اصلی خصوصیات و فعالیت این تركیب و سایر تركیبات مشابه از همین خانواده می باشد]15[.
حضور حداقل یك گروه آروماتیكی با دانسیته الكترونی در كنار آمین باعث حفظ این فعالیت می شود كه در این مورد باید مسئله كنفورماسیونی را در نظر گرفت.
شکل( 1-2) شمای فنسیکلیدین
1- 2)- اصلاحات ساختاری در ساختمان فنسیکلیدین ]5، 17، 68[ :
تغییرات ساختاری در ساختمان فنسیکلیدین سبب تغییر در خواص آن می گردد.
سه احتمال وجود دارد:
1) جا به جایی حلقه پی پیریدین توسط دیگر آمین ها.
2) اضافه کردن استخلافهایی به حلقه فنیل، یا جا به جایی با دیگر حلقه های آروماتیک.
3) اصلاح حلقه سیکلوهگزیل.
1-2-1 ) – اصلاحات جایگزین آمین
الف) جایگزین های الكیلهای غیرحلقوی :
جابه جایی حلقه پی پیریدین در فنسیکلیدین توسط گروه دیگری از الکیلها می تواند باعث ترکیبات فعال دیگری شود. جا به جایی و جایگزینی N-alkyl ترکیبی را با شدت اثری حدود 2/1 از فنسیکلیدین میدهد. جایگزینهای کوچک آلکیل مثل متیل و اتیل، ترکیباتی را با شدت اثر افزایش یافته نسبت به PCA (1-فنیل سیکو هگزیل آمین) می دهد. یک گروه N-methyl ترکیبی را با شدت اثری معادل فنسیکلیدین می دهد. طولانی کردن زنجیره الکیل از متیل به اتیل شدت اثر را افزایش داده و PCE (1-فنیل سیکلو هگزیل اتیل) بسیار فعال تر از فنسیکلیدین می شود.
افزایشات بعدی از طول زنجیره به n-پروپیل و یا n-بوتیل باعث کاهش اثر می شود اگر چه ترکیب n-پروپیل هنوز مشابه اثر فنسیکلیدین است.

دانلود پایان نامه : پیش بینی نرخ خوردگی و ثابت سرعت سایش در لوله مغزیهای گاز با استفاده از شبکه عصبی
جمعه 99/10/26
1-1 معرفی کل تحقیق
یکی از مباحث مهم علمی، فنی و اقتصادی، مسألهی خوردگی فلزات و حفاظت تأسیسات فلزی است. بررسی مبحث خوردگی چندان ساده نیست و با همه پژوهشهای انجام شده، هنوز عوامل آنها به درستی شناخته نشده است. به غیر از بکارگیری علوم شیمی برای مقابله با خوردگی، استفاده از سایر علوم در کنترل و پیشبینی خوردگی و استفاده از نتایج آن در تعمیرات تجهیزات فلزی از اهمیت ویژهای برخوردار است. مسألهی خوردگی در صنایع نفت و گاز به دلیل داشتن ترکیبات خوردنده به شکلی جدیتر از صنایع دیگر شده است. عدم توانایی در پیشبینی نرخ خوردگی باعث میشود که زمانهای خرابی ناشی از آن نیز قابل پیشبینی نباشد که این موضوع تیمهای نگهداری و تعمیرات را دچار مشکل میکند.
تاکنون روشهای مختلفی برای مواجه با این پدیده استفاده شدهاست. مدلسازی خوردگی میتواند در شناخت بیشتر و پیشبینی مسائل برآمده از آن مؤثر باشد. دراین مدلسازیها، بیشتر از روشهای مکانیستیک با تکیه بر پیشینهی تیوریک خوردگی و فرمولهای ریاضی بوده است، اما به دلیل پیچیدگی ذاتی این پدیده، این روشها موفقیت زیادی نداشتهاند.
به دلیل پیچیدگی ذکر شده و تعدد عوامل شناخته شده و ناشناختهی تأثیرگذار بر این پدیده به نظر میرسد میتوان از روشهای داده محوری چون شبکه عصبی برای پیشبینی نرخ خوردگی استفاده کرد، البته به شرطی که داده با اندازه کافی در این زمینه موجود باشد.
این تحقیق بر مبنای استفاده از تواناییهای شبکههای عصبی برای پیشبینی نرخ خوردگی بنا نهاده شده است و بدین منظور از اطلاعات جمعآوری شده از میادین گازی تحت پوشش شرکت بهرهبرداری زاگرس جنوبی استفاده شده است.
از مباحث مهم دیگر که از اهمیت ویژه در صنایع گاز برخوردار است، پدیدهی سایش/ خوردگی میباشد. پدیده سایش در چاههایی که دارای سرعت جریان بالا و یا همراه با ذرات جامد معلق در سیال تولیدی باشد، بسیار محتمل است. حتی در شرایط عاری از شن و یا سرویسهای تمیز که شدت تولید شن حدود چند پوند در روز است، خسارات ناشی از سایش، در سرعتهای تولیدی بالا بسیار زیاد است. در صنعت، از روابط اصلاح شده تنشبرشی مانند رابطهی ارائه شده توسط استاندارد ، برای پیشبینی سرعت سایش استفاده میشود.
که در آن
Ve: سرعت سایشی سیال (فوت بر ثانیه)
: جرم حجمی مخلوط گاز و مایع در فشار و دمای عملیاتی (پوند بر فوت مکعب)
: ضریب تجربی (بدون واحد)
محدودیتها و مشکلات کاربرد معادله (1-1) برای چاهها بیشتر مربوط به مقدار ثابت “” میباشد. استاندارد API RP 14E پیشنهاد میکند که برای چاههای که تولید شن ندارند و همچنین چاههایی که با لوله مغزی از جنس آلیاژ CRA (آلیاژ مقاوم در مقابل خوردگی)، استفاده میکنند، مقادیر 150 تا 200 برای ثابت “” مد نظر قرار گیرد. اگر شن یا ماسه همراه با سیال تولید شود “” را عدد 100 در نظر میگیرند.
امروزه پس از گذشت سالها از پیدایش استاندارد API RP 14E، ناکارآمدی آن بر همگان مشخص شده است. ثابتC” ” در استاندارد API RP 14E در مواردی بسیار محتاطانه در نظر گرفته شدهاست. در این پژوهش به پیشبینی ثابت سرعت سایش (ضریب تجربی C) میپردازیم. بدین منظور از اطلاعات جمعآوری شده از میادین گازی تحت پوشش شرکت بهرهبرداری زاگرس جنوبی استفاده شدهاست.