موضوع: "بدون موضوع"
پایان نامه ارشد:رابطه ی شیوه های فرزندپروری و ویژگیهای شخصیت با تاب آوری در دوره نوجوانی
جمعه 99/10/26
تاب آوری[1] یکی از مفاهیم و سازههای بهنجار مورد توجه و مطالعهی روانشناسی مثبتگرا است و غالب پژوهشهای مربوط به تاب آوری در حوزه روانشناسی تحولی انجام شده است (لاتار و چیچتی[2]، 2000؛به نقل از بشارت، 1387). تاب آوری به عنوان حفظ سلامتی و عملکرد موفقیت آمیز و سازگاری با یک بافت و موقعیت تهدیدآمیز تعریف میشود (گارمزی[3]، 1993). تاب آوری به عنوان میزان توانایی فرد در تطابق در شرایط ناگوار تعریف شده است که شامل شایستگی فرد، اعتماد به نیروهای درونی، پذیرش تغییرات به عنوان عامل مثبت و تأثیرات معنوی میشود (کونور[4]، 2003).
از نظر کورنن[5] (2007) اگر چه تاب آوری تا حدودی یک ویژگی شخصیتی و تا حدود دیگر نیز نتیجه تجربههای محیطی افراد است ولی انسانها قربانی محیط یا وراثت خود نیستند. افراد میتوانند تحت آموزش قرار بگیرند تا ظرفیت تاب آوری خود را به وسیله آموختن برخی مهارتها افزایش دهند. یکی از سازههایی که در تاب آوری تأثیر دارد عوامل خانودگی و تفاوتهای فردی است (خزائلی، 1386).
رشد شخصیت و بهداشت روانی و جسمی ما با توانایی برقراری ارتباط رابطه دارد و یک رابطه نارسا، میتواند سلامت جسمی و روانی شخص را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین اگر در خانواده تنش بین اعضا وجود داشته باشد، کودک در یافتن هویت خویش، ایجاد روابط مطلوب با دیگران، مقابله صحیح با فشارهای روانی و رشد سالم روانی و رفتاری دچار مشکل خواهد شد (افروز، 1386)، زیرا محیط خانواده یکی از عوامل اساسی شکل گیری شخصیت کودک و اولین بذر تکوین رشد فردی و پایه و اساس بنای شخصیت آدمی است و کودک در بیشتر حالات خود، مقلّد پدر و مادر و رفتار آنها است (احدی، 1380). بنابراین بسیاری از ویژگیهای شخصیت کودک تحت تأثیر ویژگیهای شخصیت والدین و شیوهی فرزندپروری آنها است (لیل آبادی، 1375).
از طرف دیگر کودکان در فرآیند رشد خود، دورهی نوجوانی را پیش رو دارند. دورهی نوجوانی بحرانیترین دوره برای سازندگی شخصیت است. از نظر تحولی، این دوره، دورهی شکلگیری و آماده شدن است و نوجوانان در این دوره در پی کشف و آزمون ظرفیتهای خود میباشند.
با توجه به موارد بیان شده، پژوهش حاضر به دنبال بررسی رابطهی تاب آوری با شیوههای فرزندپروری و ویژگیهای شخصیت در دوره نوجوانی میباشد.
1-2 بیان مسئله
یکی از موضوعات مطرح در روانشناسی مثبت[6] تاب آوری است. تاب آوری جایگاه ویژهای در
حوزههای روانشناسی خانواده و بهداشت روانی دارد (کمبل- سلیس، کوهان و استین[7]، 2006).
گارمزی و ماسن[8] (1991) تاب آوری را به عنوان نوعی فرآیند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز با داشتن موقعیت تهدید کننده تعریف کردهاند. به عبارت دیگر، تاب آوری عاملی است که به افراد در رویارویی و سازگاری با موقعیتهای سخت و تنشزای زندگی کمک
میکند (ایزدیان، امیری، جهرمی و حمیدی، 2010)، افسردگی را کاهش می دهد (وایت، درایور و وارن[9]، 2010)، توانایی سازگاری با درد (اسمیت و دیگران[10]، 2009) و کیفیت زندگی را افزایش میدهد (رنجبر و دیگران، 1390).
تاب آوری از مشکلات روانشناختی بین نوجوانان و جوانان جلوگیری کرده و آنها را در برابر تأثیرات روانشناختی رویداد های مشکلزا، مصون نگه میدارد ( بین کوآرت[11]، 2009).
محققان بسیاری در پی شناسایی عوامل مؤثر در تاب آوری بودهاند. فرض بر این است که عوامل حمایت کنندهایی وجود دارند که میتوانند واکنش به تجارب استرسزا و بلایای مزمن را تبیین کند (فراسر، ریچمن و گالنیسکی[12]، 1999). عوامل بسیاری در تاب آوری فرد در برابر مشکلات دخیل هستند که از آن جمله میتوان به عوامل فردی، عوامل خانوادگی (ساختار خانواده و حمایت خانواده) و عوامل اجتماعی (حمایت اجتماعی) اشاره کرد (لافرومویس و دیگران[13]، 2006).
خانواده به عنوان یکی از اساسیترین نهادهای اجتماعی، نخستین و مهمترین عامل اساسی شکلگیری شخصیت کودک و پایه گذار ارزشها و معیارهای فکری او بوده است و نقش مهمی در تعیین سرنوشت آینده او دارد. شیوهها یا روشهایی که والدین بر اساس آنها فرزندان خود را تربیت میکنند مانند پذیرش و طرد، آزادگذاری یا محدودسازی و نظایر آنها در شکلگیری رشد و تکامل کودک در سنین اولیه زندگی و خصایص بعدی شخصیت و رفتار تأثیر فراوان و عمیقی دارد.
دیانا بامریند[14]، سبکهای فرزندپروری را به سه دسته تقسیم کرده است:
1- سبک پرورشی مقتدرانه[15] 2- سبک پرورشی مستبدانه [16] 3- سبک پرورشی سهلگیرانه[17]
سبکهای پرورشی مستبدانه میتواند بسیار سفت و سخت باشد. در این روش مجموعهای دقیق از قوانین و انتظارات وجود دارد و در مقابل نیاز به اطاعت محض است. سبک پرورشی مقتدرانه متکی بر توانبخشی مثبت و استفاده نادر از مجازات است. تحقیقات نشان میدهد که این سبک مفیدترین روش پرورش کودک است. سبک پرورشی سهلگیرانه براساس مسامحه بوده روش محبوب طبقه متوسط است. گرایش کمی به مجازات و یا قوانین در این سبک وجود دارد و بچهها آزاد از محدودیتهای خارجی هستند (برک[18]، 2007؛ ترجمه سیدمحمدی، 1390).
گروتبرک[19] (2000) معتقد است که والدین و مراقبان کودک میتوانند شرایطی را برای افزایش تاب آوری کودک فراهم آورند. وی عشق و علاقه و بیان عقاید و باز بودن و تعامل میان اعضای خانواده را در تاب آوری مؤثر میداند. همچنین، گریل[20] (1993) با تمرکز بر عوامل خانوادگی مؤثر بر تاب آوری دریافت که کودکانی که در برابر فشار و استرس مقاوم هستند والدینی دارند که آنها با روشهای تربیتی مثبت برخورد کردهاند و با زندگی کودکشان در گیر هستند راهنمایی های بهتر و بیشتری را به آنها ارائه میدهند.
از جمله مسائلی که در حوزه تاب آوری مطرح است نقش ویژگیهای شخصیتی است. بر اساس مدل انتخاب- مقابله افتراقی (بلوگر و زوکرمن[21]، 1997) راهبردهای مقابلهای مورد استفاده در رویارویی با تنش تعیین کننده پیامدهای مثبت و منفی هستند و نوع راهبردهای مقابلهای انتخاب شده به ویژگیهای شخصیتی افراد بستگی دارد. در نتیجه از آنجا که ویژگیهای شخصیتی خاص افراد به کارگیری راهبردهای مقابلهای متفاوت را ترغیب میکنند، افراد به صورت متفاوت به تنش پاسخ
میدهند (بارتلی و روش[22]، 2011).
اینگونه به نظر میرسد که خانوادهها با شیوهها تربیتی گوناگون که بر فرزندان خود اعمال
میکنند و همچنین افراد با شخصیت متفاوتی از توانایی ، از مقاومت و تحمل غیر همسانی در شرایط سخت و پرخطر برخوردار میشوند که این امر سلامت روان آنان را تحت تأثیر قرار میدهد. با توجه به موضوعات بیان شده، مسئله اساسی در پژوهش حاضر آن است که آیا بین شیوههای فرزند پروری و ویژگیهای شخصیت با تاب آوری در دوره نوجوانی رابطه وجود دارد.
1-3 ضرورت پژوهش
تاب آوری مفهوم جدیدی است که در سالهای اخیر مورد توجه روانشناسان قرار گرفته است و محققان عوامل متعددی از جمله ویژگیهای فردی، خانوادگی و اجتماعی را به عنوان عوامل تأثیرگذار بر تاب آوری معرفی کردهاند. در علوم روز روانشناسی موضوعی که به روشنی محقق گشته است تأثیر
ویژگیهای شخصیت افراد بر سبک زندگی آنان میباشد. این موضوع در شیوهی وقوع برخورد افراد با مسائل روز تأثیر گذاشته و نتایج رفتاری متفاوتی را به وجود میآورد. این موضوع هم میتواند نوعی از زندگی عاری از استرس و سرشار از آرامش را شامل شود و هم میتواند زمینه را برای به وجود آوردن زندگی ناسالم فراهم سازد. از آنجا که افراد در خانواده هایی با سبکهای متفاوت زندگی میکنند و ویژگیهای متفاوتی دارند، تاب آوری میزان مقابله آنها در مقابل رویدادهای ناخوشایند را تحت تأثیر قرار میگیرد.
بنابراین هر دو عامل محیطی و فردی توانایی نوجوان را برای تاب آور بودن تحت تأثیر قرار میدهند. خانواده ها و مدارس میتوانند راهبردهایی را به کار برند تا عوامل محافظت کننده را افزایش داده و تاب آوری را پرورش دهند. با ارائه یک محیط تسهیل کننده، افراد استعداد و گنجایش مثبت و رشد بعضی ویژگیهای تاب آوری را در سرتاسر زندگی دارند. تاب آوری افزایش یافته در بهبود سلامت روان نوجوان مؤثر است (اسپنس[23]، 2000؛ به نقل از محمدی، 1384).
با توجه به تحقیقات اندک در رابطه با بررسی همزمان هر سه متغییر (شیوههای فرزند پروری،
ویژگیهای شخصیت و تاب آوری) الزام به انجام بررسیهای گستردهتر در این زمینه به خصوص در بین نوجوانان مشاهده میشود. بنابراین در این پژوهش سعی بر آن است که به این مهم جامه عمل پوشانده شود.
[1] – resilience
[2] – Luthar and cicchetti
[3] – Garmezy
[4] – Connor
[5] – Cornone
[6] – positive psychology
[7] – Gampbell- sills, Cohan & Stein
[8] – Garmezy and Masten
[9] – White, Driver & Warren
[10] – Smith, et al.
[11] – Pinquart
[12] – Fraser, Rechman & Galinsky
[13] – Lafromboise, et al.
[14] – Diana Baumrind
[15] – authoritative child- rearing style
[16] – authoritarian child- rearing style
[17] – permissive child- rearing style
[18] – Laura Berk
[19] – Grotberg
[20] – Grile
[21] – Bloger and Zuckerman
[22] – Bartely and Roesch
[23] – Spence
دانلود پایان نامه کارشناسی ارشد:رابطه ی مولفههای هوشهیجانی و مولفههای یادگیری خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی6 و11با اهمالکاری تحصیلی
جمعه 99/10/26
موفقیت و پیشرفت تحصیلی یکی از مهمترین دغدغه های هر دانشآموز، والدین و به طورکلی هر نظام آموزشی است. موفقیت تحصیلی هر جامعه مبین وجود دانشآموزان و در عین حال نظام آموزشی کارا و موفق است. از طرف دیگر، از نظر والدین مهمترین شاخص برای تربیت این است که فرزند آنها بتواند در آینده گلیم خود را از آب بیرون بکشد و از پس وظایفی که به آنها محول میگردد، بخوبی برآید. در همین راستا، زیستشناس و مربی بریتانیایی قرن نوزدهم، توماس هاکسلی[1]( 1896)اشاره دارد كه: “شاید ارزشمندترین نتیجه همه آموزشها، توانایی وادارکردن خود به انجام کاری است، موقعی که آن کار باید انجام شود. چه آن را دوست داشته باشد و چه نداشته باشد. در واقع این اولین درسی است که باید آموخته شود”(فاران[2]، 2004,به نقل از پور کمالی,1392).
یکی از ویژگیهایی که مانع از انجام خوب کارها، نیل به موفقیت و پیشرفت میشود، اهمالکاری[3]است. اصطلاح”اهمالکاری”، از کلمه لاتین پروکرستینوس گرفته شده است که پرو به معنای جلو یا پیشرو و کرستینوس به معنای فردا میباشد و ترکیب آن بهمعنای به بعد موکول کردن، به تأخیرانداختن، طولانی کردن، عقب انداختن، قصور ورزیدن و یا به تعویق انداختن انجام یک تکلیف، میباشد(رساریو[4] و همکاران، 2009). اهمالکاری با توجه به پیچیدگی و مؤلفههای مختلف، تظاهرات گوناگونی نیز دارد، که یکی از متداولترین اشکال آن، اهمالکاری تحصیلی میباشد. و به شهادت از دو پژوهش, شیوع آن در میان جمعیت دانشآموختگان، دانشجویان و دانش آموزان رو به افزایش است(استراند[5]، 2009؛ لوی[6]، 2001؛به نقل از پور کمالی,1392).
اهمالکاری تحصیلی، نوعی از انواع اهمالکاری است که در حیطهها و ساختارهای تحصیلی نمایان میگردد(لوی، 2010). و عبارتست از گرایش عامدانه به تأخیر انداختن و یا عدم تکمیل وظایف تحصیلی که تجارب ناراحت کنندهای را بههمراه دارد. و بهشکل تاخیر در فعالیتهایی همچون مطالعه و آماده شدن برای امتحانات، نوشتن مقالات پایان ترم وخواندن تکالیف هفتگی نمایان میشود(سولومون و راث بلوم، 1984؛ به نقل از پور کمالی,1392).از آنجاییکه اهمالکاری بهعنوان صفتی درنظر گرفته میشود که دارای مؤلفههای شناختی، رفتاری و انگیزشی است. بهنظر میرسد هزاران دلیل برای رفتار سهل انگارانه وجود داشته باشد(استراند، 2011). در خصوص پیشایندها و عوامل علی اهمالکاری، محققان و نظریه پردازان به عوامل مختلفی اشاره نمودهاند.
یكی از پیشایندهای اهمالکاری، هوشهیجانی است. منظور از هوشهیجانیاز نظر گاردنر[7] (2011) متشكل از دو مولفه است: هوش درونفردی: این هوش مبین آگاهی فرد از احساسها و هیجانهای خویش، ابراز باورها و احساسهای شخصیت و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استفلال عمل در انجام كارهای مورد نظر و در مجموع كنترل شخصی بر هیجانها و احساسات خود رهبری است.
هوش میان فردی: كه به توانایی درك و فهم دیگران اشاره دارد و میخواهد بداند چه چیزهایی احساس آنها را برمیانگیزد، چگونه فعالیت میكنند و چگونه میتوان با آنها همكاری داشت، بهنظر گاردنر، فروشندگان، سیاستمداران، معلمان متخصصان بالینی ورهبران مذهبی
موفق احتمالاً ازهوش میانفردی بالایی برخوردارند( به نقل از جلالی، 1381).
پیشایند دیگر اهمالکاری، خودتنظیمی[8]است. در سالهای اخیر،اهمالکاری بهعنوان نوعی “نقص در خودنظم جویی”مطرح شده است(استیل[9]،2007(. بهطورکلی، خودتنظیمی به استفاده فرد از نشانههای درونی و بیرونی جهت آغاز، نگهداری و خاتمه دادن به فعالیتهای هدفمند است .یادگیری خودتنظیمی از جمله مقولههایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری میپردازد.اهمیت این سازه در یادگیری بهحدی است که صاحب نظران مختلف الگوهای متفاوتی را از آن ارائه دادهاند.از جمله این الگوها،”الگوی پینتریچ “(1990) است. یافتهها در این زمینه حاکی است که اهمالکاری با خودتنظیمی در زمینه تحصیلی درارتباط است (لی[10]،2005). درهمین راستا، تن[11] و همکاران(2008، به نقل از لوی،2010) از مطالعه بر روی دانشآموزان دریافتند که دانشآموزانی که خودشان را در سازماندهی یادگیریشان توانا ادراک میکنند، از سایرین کمتر دچار اهمالکاری میشوند.
با توجه به اهمیت مطالب فوق این سوال پیش می آید که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی – اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند
1-2) بیان مسأله
تعلل و مسامحه در انجام کار و بعبارتی دیگراهمالکاری یکی از موضوعاتی است که تا کنون مورد توجه پژوهشگران بوده است. بسیاری از پژوهشگران (سنکال و همکاران، 1995؛ هاریوت و فراری[12]، 1996؛ فراری و همکاران، 1995؛ فاران، 2004) براین باورند که هر یک از ما حداقل چندبار در زندگی دچار اهمالکاری شدهایم و این پدیده پیچیده، مشکلی فراگیر و شایع در میان افراد بشر است.
بطورکلی، گزارش شده است که اهمالکاری در میان 20٪ از جمعیت افراد بزرگسال امری شایع و رایج است؛ این درحالی است که اهمالکاری در حوزه تحصیلی در جمعیت دانشآموختگان به 65٪ می رسد و در میان دانشآموزان و دانشجویان به امری شایع بدل گشته که این روند امروزه و در عصر تکنولوژی رو به افزایش است (آسیف، 2011). از اینرو، با توجه به شیوع روز افزون این رفتار، متمایز کردن و مورد بررسی قرار دادن اهمالکاری که در حوزه تحصیلی رخ میدهد از سایر انواع اهمالکاری در حیطههای دیگر، کارا و سودمند بنظر میرسد (فراری و همکاران،1995؛ به نقل از استراند، 2009).
دامنه شیوع اهمالکاری در میان دانشجویان و دانشآموزان متغیر است؛ برای مثال، در متون مربوط به اهمالکاری عنوان شده است که70٪ دانشجویان دارای رفتارهای تاخیری و سهلانگارانه هستند.دامنهای که50٪ آنها حداقل در نیمی از اوقات در مورد مسئولیتهایشان اهمالکاری میکنند و تنها 38٪ بهندرت دچار اهمالکاری میشوند(سولومون و راث بلوم، 1984). بیشتر پژوهشهای حوزه اهمالکاری تحصیلی به سبب شناسی رفتار سهلانگارانه معطوف بوده اند و دلایل متعددی را بهعنوان رفتار سهل انگارانه معرفی کردهاند، که در این پژوهش خودتنظیمی به دلیل اینکه در ادبیات پژوهشی گذشته زیاد مورد توجه قرار نگرفتهاند، مورد بررسی قرار میگیرد. درواقع،در سالهای اخیر محققان به خودتنظیمی، بهعنوان یکی از عوامل بروز اهمالکاری، توجه ویژهای داشتهاند؛ بهطوریکه، پژوهشهای اخیر نشان داده است، ممکن است یادگیری خودتنظیمی یک کلید ساختاری و مهم در تشریح اهمالکاری باشد(کلاسن[13] و همکاران، 2009) و از روند رو به افزایش و درجات بالای اهمالکاری تحصیلی جلوگیری کند(والکایری[14]، 2006؛ لی، 2005). همچنین، بسیاری از پژوهشگران اهمالکاری را فقدان و یا کمبود مهارت خود تنظیمی تعریف نموده اند (فراری، 1998؛ لی، 2005؛ استراند، 2009). برخی نیز آن را نتیجه شکست در خودتنظیمی عنوان کردهاند(از جمله، استیل، 2007؛ کلاسن و همکاران، 2009؛ آسیف، 2011).
در نهایت چون در ایران مشخص نشده که کدامیک از مولفه های هوشهیجانی و مولفه های خودتنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی 6و 11، پیش بینی کنندگان اهمالکاری تحصیلی هستند. لذا در این راستا، پژوهش حاضر کوششی برای جمعآوری و ارائه اطلاعات بیشتر در این زمینه میباشد، که نتایج آن میتواند بستر بهتـری برای برنامهریزیها، اتخاذ تصمیمات و رویکردهای مناسبتر، همچنین بکارگیری مداخلات صحیحتر از جمله: تربیت دانشآموزان خودتنظیم و دارای هوشهیجانی، و پیشگیری هرچه بیشتر و جدیتر از شیوع روز افزون آن و بالتبع نتایج و آثار منفی مترتب با آن را، فراهم آورد. لذا، با توجه به مطالبی که از نظر گذشت، پژوهش حاضر بهدنبال پاسخگویی به این سوال است که: کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در نمونه, پیش بینی کنندگان خوبی برای اهمالکاری تحصیلی هستند؟
1-3) اهمیت و ضرورت پژوهش:
اهمالکاری متاثر از متغیرهای متعدی است, لکن بنظر میرسد که مولفه های یادگیری خودتنظیمی و مولفه های هوش هیجانی و زندگی در دو منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت در این میان بی تاثیر نیست. با این حال این مشخص نیست که کدامیک از مولفه های هوش هیجانی و مولفه های خود تنظیمی در کنار منطقه اقتصادی- اجتماعی متفاوت، تعیین کننده اهمالکاری تحصیلی در رابطه با دختران دبیرستانی در جامعه ایرانی است. اهمال کاری یکی از واقعیات بی چون و چرای زندگی است که در بین قشر خاصی از افراد شیوع ندارد، بلکه در بین تمام اقشار جامعه اعم از دانشجو، دانشآموز و شاغلین دیده میشود (فراری و همکاران، 1995).
پژوهشگرانی که اهمالکاری را در محیطهای آموزشی مطالعه کردهاند، بر این باورند که 70 درصد دانشجویان گرفتار اهمالکاری مداوم هستند که این روند رو به افزایش میباشد(الیس و ناس،1997به نقل از پوركمالی، 1392).
یکی از این راهبردها تربیت دانشآموز خودتنظیم است. تربیت دانشآموز خودتنظیم از این نظر با اهمیت است که این افراد از نظر شناختی و رفتاری در فرایند یادگیری خود شرکت فعال دارند. این دانشآموزان شخصا یادگیری را آغاز و آنرا اراده مینماید و در یادگیری به فعالیت و تلاش خود متکی هستند. از نظر شناختی نیز، در مراحل یادگیری شخصا به برنامهریزی و نظارت پرداخته و از نظر انگیزشی دارای انگیزش درونی بالایی هستند(کدیور، 1386).
در نهایت، شیوع اهمالکاری تحصیلی در میان دانشآموزان و رشد روزافزون آن، لزوم توجه مسئولین، برنامهریزان نظام آموزشی را به حوزه اهداف و بکارگیری راهبردهایی برای تغییر جهتگیری هدف، جهت کاهش اهمالکاری یا اصلاح آن ضروری مینماید؛ چرا که، اهمالکاری از یکسو با نقصان در خودتنظیمی و هوشهیجانی در دانشآموزان و از سویی دیگر رفتاری ناسازگارانه و راهبرد دفاعی غیر مؤثری است که افراد برای پرهیز از شکست، حفظ عزت نفس و ارزش شخصی از آن بهره میجویند. لذا توجه بیشتر به این مسئله و برخورد جدی و کارشناسانه میتواند گامی در جهت حل معضلات یادگیرندگان در سطوح مختلف تحصیلی و وصول به اهداف آموزشی و پیشرفت تحصیلی باشد.
[1]- Thomas Henry Huxley
[2]- Farran
[3]- procrastination
[4]- Rosario
[5] -Strand
[6]- Lui
[7]- Haward Earl Gardner
[8]- self- regulation
[9]- Steel
[10]- Lee
[11]- Ten
[12] – Harriot & Ferrari
[13]- Klassen
[14] – Vlkyrie
پایان نامه ارشد: ارزیابی عملکرد مدلهای هوشمند نروفازی و شبکههای عصبی مصنوعی در پیشبینی و شبیهسازی پارامتر کیفی TDS رودخانهها
جمعه 99/10/26
یکی از مهمترین عوامل توسعه هر منطقه در دسترس بودن منابع آب با کیفیت است. شناخت وضعیت آلودگی رودخانهها سبب گردیده است، برنامهریزیهای مدیریتی به منظور کنترل کیفیت آب رودخانهها در آینده از اهمیت بیشتری برخوردار گردد. پیشبینی کیفیت جریان رودخانهها در بازههای زمانی آینده، با وجود تاثیرپذیری از برخی عوامل طبیعی و غیر طبیعی، نقش مهمی در مدیریت کیفیت منابع آب ایفا مینماید.
با پیشبینی نمودن کیفیت جریان رودخانهها علاوه بر مدیریت بهرهبرداری منابع آب به منظور تأمین نیاز، و اجازهی برداشتهای کشاورزی و صنعتی بیشتر در بازههای زمانی که رودخانه از آلودگی بیشتری برخوردار است میتوان با استفاده از مسیرهای انحرافی از ورود جریانهای با بار آلودگی بالا که تأثیر نامطلوبی بر کیفیت آب مخازن دارد جلوگیری به عمل آورد. همچنین به دلیل وجود نقص دادههای آماری در دادههای کمی و کیفی ایستگاههای هیدرومتری میتوان از نتایج مدل شبیهسازی پارامترهای کیفی به منظور صحت، کشف نواقص، اصلاح یا تکمیل دادهها استفاده نمود. مدلهای تجربی که بدون توجه به پارامترهای مورد استفاده، سعی در ایجاد رابطهای بین دادههای ورودی و خروجی دارند به مدلهای هوشمند مشهور هستند. در واقع منطق فازی، محاسبات عصبی و الگوریتمهای ژنتیک شالودههای علم محاسبات نرم را تشکیل میدهند. بر خلاف محاسبات سخت[1]، محاسبات نرم[2] با عدم قطعیت موجود در دنیای واقعی سازگار میباشد. میتوان اصول پایه در محاسبات نرم را در قالب یک جمله و به صورت زیر بیان نمود:
«بهره برداری از تلورانس نادرستی، عدم قطعیت و حقیقت جزئی در راستای رسیدن به یک راه حل انعطاف پذیر، محکم و کم هزینه»[63]
در پیشبینی پارامترهای کیفی میتوان از تاخیرهای زمانی همان پارامتر، به دلیل فراوانی و دسترسی بیشتر نسبت به سایر پارامترها از جمله دبی، دما، رنگ و … به عنوان ورودیهای مدل استفاده کرد. در واقع یکی از روشهای پیشبینی فرایندهای طبیعی و غیر طبیعی از جمله آلودگی، استفاده از سریهای زمانی تاخیری همان پارامتر به عنوان پیشبینی کننده میباشد. 1- هدف اصلی در این تحقیق استفاده از مدلهای هوشمند شبکه عصبی و فازی-عصبی در تخمین شوری یک گام زمانی آینده با بررسی تاثیر سری های زمانی تاخیری ماهانه، در منطقه مورد مطالعه میباشد.
2- در ادامه مسئله شبیهسازی TDS با استفاده از غلظت یونهای مختلف موجود در آب، PH و دبی به عنوان ورودی مدلها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. تغییرات TDS با دیگر پارامترهای کیفی در رودخانههای مختلف محاسبه شده که در بین این پارامترها مجموع آنیون و مجموع کاتیون به عنوان ورودیهای مدل شبیهسازی انتخاب شده است و نتایج مربوط به هر کدام از مدلها مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
2-1- پیشبینی هیدرولوژیکی
پیشبینی در هیدرولوژی به معنی تخمین شرایط هیدرولوژیکی و هواشناسی در یک بازه زمانی خاص میباشد. پیشبینیهای هیدرولوژیکی را میتوان به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم نمود. پیشبینیهای کوتاه مدت اغلب دارای افق زمانی در حد چند روز میباشند و به منظور هشدار و بهرهبرداری زمان واقعی سیستمهای منابع آب به کار میروند. در مقابل پیشبینیهای بلند مدت، دارای افق زمانی بیش از یک هفته تا یک سال میباشند و برای مدیریت منابع آب مانند تخصیص آب برای آبیاری و کاهش اثرات خشکسالی از طریق مدیریت منابع آب به کار میروند.
پیشبینی کوتاه مدت معمولاً از دقت بیشتری برخوردار بوده و آسانتر به دست میآید. روابط ریاضی و فیزیکی برای این پیشبینیها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و قابلیت شبیهسازی بهتری دارند. در مقابل پیشبینیهای بلند مدت به علل مختلف دارای خطای بیشتری بوده و از پیچیدگیهای بیشتری در مدلسازی و شبیهسازی برخوردارند. به همین اندازه اهمیت آنها برای یک سیستم مدیریت منابع آب بسیار زیاد میباشد به طوری که افزایش میزان اندکی از دقت در این پیشبینیها فواید زیادی را عاید سیستم بهره برداری خواهد نمود. نخستین و بدیهیترین فایده حاصل از پیشبینیها با افقهای زمانی بلند مدت، پویاتر شدن تصمیم گیریهای مبتنی بر ذخیره و آزاد سازی آب میباشد [14].
از این رو پیشبینیهای ماهانه و فصلی مربوط به پارامترهای کیفی رودخانهها و تغییرات شوری جزء پیشبینیهای بلند مدت محسوب میشود و نتایج حاصل از این پیشبینیها در مدیریت کیفیت منابع آب اهمیت بسزایی دارد.
1-2-1- مدلسازی برای پیشبینی
فرآیند مدلسازی برای پیش بینی شامل مراحل زیر است:
– تعیین پیشبینی کننده مناسب
– تعیین مدل پیشبینی مناسب
– کالبیراسیون مدل
– صحت سنجی مدل
1-1-2-1- تعیین پیش بینی کننده مناسب
اولین گام در مدلسازی برای پیشبینی، استفاده از پیشبینی کننده مناسب میباشد. استفاده از پیشبینی کنندههای مناسب بستگی به شرایط فیزیکی حاکم بر منطقه و حوزۀ مورد مطالعه دارد.
متغیرهای شاخصی که برای پیشبینی کیفیت جریان به کار میروند شامل:
دبی جریان در بازههای زمانی گذشته، هدایت الکتریکی EC و کل جامدات محلول TDS میباشد و همچنین بقیه پارامترهای کیفی اندازهگیری شده جریان را در برمیگیرد.
شکل کلی معادلاتی که بر اساس این متغیرها به دست میآیند به صورت زیر است:
که در آن Xi، iامین متغیر شاخص از بین n متغیر است و Q نیز کیفیت جریان یا پارامتر شوری جریان در دوره زمانی دلخواه پیشبینی است.
2-1-2-1- تعیین مدل مناسب
مدلهای مختلف آماری و مفهومی برای پیشبینی و مدلسازی متغیرهای هیدرولوژیکی مورد استفاده قرار میگیرند.
سه روش مدلسازی پدیدههای هیدرولوژیکی[19]
بررسی و تحلیل پدیدههای مختلف در حوزۀ مهندسی آب و محیط زیست مانند مدیریت کیفی منابع آب را بنابر مقتضیات طرح (اهمیت، دقت مورد نظر، امکانات و زمان) میتوان در قالب سه روش کلی زیر انجام داد:
– روش های عددی
– روشهای تجربی (آزمایشگاهی و میدانی)
– روشهای یادگیری بر اساس نمونه (هوش مصنوعی یا داده کاوی)
در دهههای اخیر ابزار محاسبات نرم و سیستمهای هوشمند به عنوان روشهای جدید مدلسازی سیستمهای پیچیده مهندسی معرفی شدهاند. پایۀ و اساس این روش، در دو مقولهی آمار و هوش مصنوعی خلاصه میگردد که روشهای هوش مصنوعی به عنوان روشهای یادگیری ماشین در نظر گرفته میشوند. این روشها در واقع رابطۀ بین پارامترهای وابسته و مستقل را تعیین نموده و به نوعی مناسبترین تابع را بر روی آنها برازش میدهند و قادر به تقریب هر تابع غیر خطی میباشند [11]، [47].
[1] Forecasting
[1] Hard Computing
[2] Soft Computing
[3] Partial Truth
دانلود پایان نامه :ساخت و استانداردسازی آزمون مهارت های شناختی و فراشناختی دانشجویان و ارتباط این مهارت ها با انگیزۀ پیشرفت تحصیلی
جمعه 99/10/26
در سال های اخیر روان شناسی راههای موثر یاد گرفتن و مطالعه کردن را مدّنظر قرارداده است. با پیشرفت علم و تکنولوژی نوین در عصرحاضر، مدارس و دانشگاهها باید محلی برای استفاده از راهبردهای جدید در زمینه های آموزشی و برخورد تخصصی تر با مسئله آموزش و یادگیری و به عبارت صحیح تر روند انتقال دانش به افراد باشند. افرادی که به عنوان دانش آموز و دانشجو وارد این مکان ها می شوند بدیهی است که نیروها و سرمایه های انسانی این کشورند که باید هر چه صحیح تر و علمی تر به امر انتقال دانش و آگاهی های لازم و تبدیل کردن آن ها به نیروهای متخصص و کارآموز، مبادرت ورزید.
امروزه با پیشرفت هایی که در روان شناسی یادگیری و خبرپردازی[1] صورت گرفته، راههای علمی به حداکثر رساندن توان یادگیرندگان هنگام مطالعه کشف گردیده که باید موردتوجه اولیای تعلیم و تربیت قرار بگیرد تا با شناسایی دقیق مشکلات یادگیرندگان و آموزش شیوه های صحیح مطالعه و یادگیری و آموزش روش های شناختی و فراشناختی، روند ورود اطلاعات علمی را به ذهن یادگیرندگان ساخت و ساز منظمی بخشید. نکته ی دیگر این است که برای شناسایی میزان مهارت دانشجویان (و یادگیرندگان بطور کلی) ابزار و وسیلۀ تخصصی، ضروری است که این پژوهش با هدف ساخت چنین ابزاری شکل گرفته است.
بیان مسئله
شناخت[2] به آن دسته از فرایندهای ذهنی اطلاق می شود که از طریق آن ها اطلاعات دریافت شده از حواس به روش های مختلف تغییر می یابد، به صورت رمز در می آید و در حافظه ذخیره می شود تا در استفاده های بعدی بازیابی گردد. فراشناخت به آگاهی فرد از تفكر خود و رفتارهای خودتنظیمی كه همراه با این آگاهی هستند مربوط می شود(دریسکول[3]، 2005). شناختن شناخت یا یادگیری[4] درباره یادگیری یا هرگونه دانش یا فعالیت شناختی که موضوع آن تنظیم شناخت باشد نیز، فراشناخت[5] خوانده اند(سیف،1387). در واقع فراشناخت، آگاهی و كنترل فرد بر فرایندهای شناختی است و فرایند مفیدی است كه سبب افزایش یادگیری می شود. بنابراین، در یادگیری توجه به فراشناخت ضروری به نظر می رسد(پلگرینو[6]، 2008).
تلاش برای فهم فرایندهای شناختی انسان و نیز یافتن روش هایی به منظور تقویت و بهبود این توانایی ها ، همواره مورد توجه فیلسوفان تربیتی، متخصصان تعلیم و تربیت و روان شناسان بوده است. روان شناسان سعی می کنند مکانیزم ها و فرایندهای درگیر در شناخت را مورد بررسی قرار دهند و بر اساس یافته های بدست آمده، روش ها و راهبردهایی برای پرورش توانایی های ذهنی و شناختی مورد نظر پیشنهاد کنند.
اهمیت و تأثیرگذاری مهارت های شناختی و فراشناختی بر یادگیری در پژوهش های بسیاری مورد تائید قرار گرفته اند (دوبویس، هاوارد و اسپرلینگ[7]،2004؛ کیمس[8]،2004؛ کرامارسکی[9]، 2001 و2002 و 2004؛ وینمن[10] ،2004،2006 ؛ پانورا[11]، 2007 ؛ پانورا و فیلی پو[12]،2005 ؛ پانورا، 2007 ؛ ریتراد[13]، 2007؛ پوگال[14]،2007 و2001 ؛ ریتراد، 2007؛ ویلسون و کلرکک[15]، 2004؛
فلاول[16]، 1979؛ شونفلد[17]، 1991؛ پاریس و جیکوبس[18]، 1987 و آرمبروستر و بران[19]، 1984و1987؛ به نقل از برونینگ و گلاور[20]، ترجمه خرازی،1382؛ کریمی، 1375؛ کریمی و فرزاد، 1379؛ سالاری فر، 1375؛ متولی، 1376؛ ابراهیمی قوام آبادی، 1377؛ افروز و کامکاری،1387؛ عباباف، 1375؛ و آوانسیان، 1377). بنابراین سنجش مهارت های شناختی و فراشناختی افراد از نظر تاثیری که بر یادگیری دارد از اهمیت زیادی برخوردار است.
مهارت های شناختی و فراشناختی، فراگیرندگان را در زمره یادگیرندگان راهبردی[21] قرار می دهد. یعنی افرادی که دارای این مهارت ها هستند وضعیت متفاوتی از نظر تحصیلی با دیگران دارند. یادگیرندگان راهبردی در فرایند یادگیری از مهارت های شناختی و فراشناختی استفاده می کنند و معمولا پیشرفت تحصیلی[22] بالایی دارند. مهارت های شناختی و فراشناختی اگرچه در جریان رشد انسان تکامل پیدا می کند، قابل آموزش دادن هستند و افراد فاقد این مهارت ها را می توان در معرض این آموزش ها قرار داد. درباره اثربخشی این آموزش ها و تایید این امر پژوهش های مختلفی صورت گرفته اند. مویاهان[23](1973 نقل از برک[24]، 1994) نشان داده است که کودکان کمتر از بزرگسالان، عوامل موثر بر دانستن را می شناسند. کراتزر، لئونارد و فلاول(1975) نشان داده اند مهارت های فراحافظه کودکان به موازات رشد آنها افزایش می یابد. اسپیر[25] و فلاول(1979) مطرح ساختند بچه های دبستانی در مقایسه با کودکستانی ها درک بهتری از متغیرهای تکلیف شناختی دارند. سوانسن[26](1993) تأثیر دانش فراشناختی را بر حل مسآله مورد بررسی قرار داد و بین سطوح بالای دانش فراشناختی و حل مسآله رابطه معناداری یافت به این معنا که پاسخگویان با دانش فراشناختی بالا عملکرد بهتری را در حل مسآله نسبت به افراد با دانش فراشناخت پایین داشتند. او نشان داد دانش آموزانی که نمره های بالایی در پرسشنامه فراشناخت کسب کرده اند نسبت به افرادی که نمره کم گرفته اند در تکالیف حل مسئله عملکرد قوی تری داشتند. البته برخی پژوهش ها نیز حاکی از عدم تأثیر برنامه های آموزش فراشناخت در حل مسآله بوده اند(مک کورمید[27]، 1993).
انگیزۀ پیشرفت از جمله مهم ترین انگیزه ها یا نیازهای اکتسابی شمرده می شود که نخستین بار به وسیلۀ موری[28] معرفی شد. انگیزش را به بیان ساده جهت و شدت تلاش فرد تعریف کرده اند. منظور از جهت تلاش روشی است که در آن فرد قصد دستیابی به موقعیت های خاصی را دارد، و منظور از شدت تلاش مقدار کوششی است که از فرد سرمی زند(وینبرگ و گوآلد[29]، 1995 به نقل از پِروین[30]، 2005) امروزه این مطلب یکی از مفاهیم اساسی روان شناسی انگیزش است که درموفقیت های تحصیلی در مدرسه و دانشگاه نقش فراوانی داشته است. نظریه پردازان معتقدند آنان که در سطح بالایی از این انگیزه قرار دارند افرادی هستند با صفاتی مانند وظیفه شناسی، عزت نفس، مسئولیت شناسی فردی، که در حیطه فعالیت های دانشگاهی یا به طور کلی تحصیلی همواره کوشا و ساعی هستند(مک کللند[31]،1987). در واقع علاقه به یادگیری، محصول مجموعه عواملی است که به شخصیت[32] و توانایی های یادگیرنده، ویژگی های تکلیف، مشوق ها، و سایر عوامل بیرونی مرتبط است(واینر[33]، 1972). متغیرهای فراوانی هستند که بر روی انگیزش دانشجویان تأثیر می نهد و یکی از مؤثر ترین این عوامل انگیزۀ پیشرفت است که به زعم کسانی همچون اسلاوین[34] (1983) روان شناسان پرورشی بیشترین مواجهه را با آن دارند چرا که پژوهش های بسیاری در این خصوص انجام شده که گویای تفاوت افراد از لحاظ این انگیزه با یکدیگر می باشد. برخی انگیزه های بالایی را از خود نشان می دهند و در رقابت با دیگران و در کارهای خود، برای دستیابی به موفقیت سخت کوش هستند. بعضی نیز انگیزۀ چندانی برای پیشرفت تحصیلی ندارند و از بیم شکست خوردن، آمادۀ خطر کردن برای دستیابی به موفقیت نیستند(سیف، 1379). دانش آموزانی که انگیزۀ پیشرفت قوی دارند، در فعالیت های روزمرّه خود در جستجوی موفقیت هایی هستند که امکان برآورده ساختن انگیزه های پیشرفت را فراهم آورد. آنها معیارهای پیشرفت ویژه ای را برای خود در نظر می گیرند و سپس برای دستیابی به آن معیارها به شدت تلاش می ورزند(زیمرمن و شونک[35]، 1989). قدر مسلّم آن است که افراد دارای سطوح گوناگون انگیزۀ پیشرفت، در زندگی روزمرّۀ خود به شیوه هایی کاملاً متفاوت رفتار می کنند. چنانکه جوان هایی که انگیزۀ پیشرفت بالایی دارند، بیش از آنها که انگیزۀ پیشرفت پایینی دارند به تحصیل دانشگاهی و دستیابی به نمره های بالاتر و شرکت در برنامه های غیردرسی متمایل هستند(شونک، 1991).
از آنجا که امروزه یکی از مهمترین عوامل تبیین پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را فراشناخت می دانند(موارچ[36]، 1999)، این پژوهش با هدف ساخت[37] و استانداردسازی[38] چنین ابزاری طراحی شد و در عین حال ارتباط میان این مهارتها با انگیزۀ پیشرفت تحصیلی[39] دانشجویان را مدّنظر قرار داد.
[1] Information-processing
cognition
[3] Driscoll
learning
metacognition
[6] Pellegrino
[7] DuBois & Howard & Sperling
[8] Kymes
[9] Kramarski
[10] Veenman
[11] Panaoura
[12] Philippou
[13] Retrieved
[14] Pugalee
[15] Wilson & Clarke
Flavell
Shounfeld
Paris & Jicobs
Armbroster & Bran
Glover & Bruning
strategice learners
academic achievement
Moyahan
Berk
Speer
Swenson
[27] Mc Cormid
Murray
[29] Weinberg & Gould
[30] Pervin
Mc Clelland
personality
Weiner
Slavin
Zimmerman & Schunk
[36] Mevarech
struction
Standardization
academic achievement motive
دانلود پایان نامه ارشد:سنجش میزان آشنایی مردم با برنامه «پزشک خانواده» در وسایل ارتباط جمعی
جمعه 99/10/26
سنجش میزان آشنایی مردم با برنامه «پزشک خانواده» در وسایل ارتباط جمعی
استاد راهنما: دکتر عبدالرضا شاهمحمدی
استاد مشاور: دکتر سید محمد دادگران
پایان نامه تحصیلی مقطع کارشناسی ارشد
دانشگاه آزاد اسلامی
واحد تهران مرکزی
پاییز و تابستان 93
برای رعایت حریم خصوصی نام نگارنده پایان نامه درج نمی شود
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
فصل اول
کلیات تحقیق
بیان مسأله تحقیق
بر اساس برآوردهای معاونت حقوقی و امور مجلس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی که دستگاه متولی تأمین سلامت افراد جامعه ایران است، چهار اصل قانون اساسی به صورت مستقیم و 100 اصل از اصول قانون اساسی به طور غیرمستقیم با مقوله «سلامتی» در ارتباط هستند. قوانین سلامت به این اصول خلاصه نمی شود بلکه بخش زیادی از مصوبات و مواد قانونی اسناد و قوانین بالادستی کشور اعم از: سند چشم انداز ایران 1404، قوانین برنامه های پنجسالۀ توسعه ای کشور در ادوار تاریخی پس از انقلاب، قوانین عمومی و جاری همچون قوانین بودجه سالیانه و نقشه علمی کشور مربوط به این حوزه است. طبق این برآورد در کل 1000 قانون برای سلامت وجود دارد که کتابی 1500 صفحه را شامل می شود. قوانین جرایم پزشکی مصوب 1334 و قانون مواد غذایی و آشامیدنی مصوب سال 1347 اولین قوانین جامع در خصوص سلامت افراد جامعه بوده اند که در ایران به تصویب مجلس رسیده اند. حال سئوال مهم اینست که ارائه کنندگان (پزشکان، پیراپزشکان، داروسازان و دندانپزشکان و همچنین متولیان بیمه) و گیرندگان خدمات سلامتی (یعنی مردم)، چقدر از این قوانین و حقوق مصرح افراد در آن آگاهی دارند؟ طبق اعلام متولیان دولتی سلامتی و مجلس شورای اسلامی، برنامه «پزشک خانواده» در طی
دهههای گذشته اساسی ترین برنامه اصلاح نظام سلامت کشورهای دنیا بوده و حدود دو دهه است که به عنوان اساسی ترین برنامه اصلاح مشکلات بهداشتی و درمانی مردم ایران قانوناً به تصویب رسیده و ابلاغ شده است. ولی آیا میزان آگاهی مردم، به عنوان ذینفعان اصلی برنامه، از این برنامه چقدر است؟ تشکیل پرونده الکتروینک سلامت که در بردارندۀ تمام اطلاعات سلامتی تمام افراد جامعه است، یک قانون بوده و اولین گام در راه اجرای کشورشمول برنامه عظیم پزشک خانواده است، ولی آیا مردم ایران از مفاد، نحوۀ تکمیل و چگونگی تشکیل این پرونده خبر دارند؟ میزان آشنایی شان با این پرونده چقدر است؟ نقش متولیان، مدیران، پزشکان و مجموعۀ ارائه دهندگان خدمات سلامتی در کشور در این خصوص چیست؟ کارکرد ویژه مطبوعات در این زمینه چیست؟ در این تحقیق قرار است به این سئوالات و سئوالات مشابه پاسخ داده شود.
اهمیت و ضرورت موضوع تحقیق
«پزشکی خانواده» بیش از آنکه «پزشکی بالینی» باشد مبتنی بر «پزشکی اجتماعی» است. یعنی یک پزشک خانواده با زندگی اجتماعی خانواده ها سروکار داشته و در جریان چگونگی ابتلای آنها به بیماری های جسمی، روحی و روانی در جامعه قرار می گیرد و در این راه باید بیش از هر چیز با مؤلفه های اجتماعی مؤثر بر سلامت (SDH / (Social Determinants of Health آشنا باشد. پس از تشکیل شورای عالی سلامت به ریاست معاون اول رییس جمهور و دبیری وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، در سال 90 حدود 54 مؤلفه از این مؤلفه ها در اولین جلسه شورای عالی سلامت به تصویب رسید. شناخت این مؤلفه ها از سوی دستگاه ها و سازمان های اجرایی به اجرای مصوبۀ دیگر این شورا که همانا لزوم ارائه «پیوست سلامت» برای اجرای هر طرحی در کشور، اعم از طرح های عمرانی و غیرعمرانی است، را تسریع می کند. در این نگاه پزشک خانواده دیگر فقط مسئول نسخه پیچی و امضای برگۀ بیمه شدگان نیست بلکه موظف است مسائلی نظیر علل و عوامل موثر بر آلودگی هوا و …. را نیز در سلامت افراد جامعه و بیمارش پیگیری و مطالبه کند. پزشک خانواده با تشکیل پروندۀ الکترونیک سلامت کوچکترین ریسک فاکتورهای موثر بالینی و اجتماعی موثر بر سلامت یک یک افراد جامعه را رصد و پایش می کند. اجرای برنامه «پزشک خانواده» یکی از قوانین معطل و مغفول مانده در کشور از سال های نیمه دوم دهه 70 در کشور است. پزشک خانواده ابتدا به عنوان یکی از اساسی ترین برنامه های اصلاح نظام سلامت کشور در برنامه سوم توسعه ای کشور مطرح و سپس در برنامه چهارم پنجساله توسعه (سال 1384 تا 1389) به عنوان یک تکلیف قانونی به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی برای اجرا ابلاغ شد. در این برنامه پزشک خانواده در دو مرحلۀ روستایی و شهری باید توسط مجریان نظام سلامت اجرایی می شد. با اتمام فرصت این دو برنامۀ توسعه ای و اجرای ناقص آن، نمایندگان مجلس شواری اسلامی و در رأس آنان نمایندگان عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس که عموماً پزشک هستند، با تدوین مواد و تبصره هایی قانونی در برنامه پنجم توسعه کشور (سال 1389 تا 1394) تأکید مجددی به اجرای برنامه به طور کامل در سطح کشور کردند و در این راستا برنامه هایی نیز برای حمایت از اجرای این برنامه در قالب قوانین برنامه پنجساله پنجم توسعه کشور مصوب شد. از جملۀ این قوانین واقعی شدن تعرفه- های پزشکی و درمانی مطابق با نرخ روز تورم، تشکیل سازمان بیمۀ ایرانیان و تجمیع تمام بیمه های درمانی اعم از بیمه تأمین اجتماعی و بیمه خدمات درمانی در این سازمان، اختصاص 10 درصد از درآمد حاصل از هدفمندی یارانه ها به صورت سالانه به نظام سلامت برای اجرای برنامه پزشک خانواده بود. بنا بر مطالعات انجام شده اجرای برنامه پزشک خانواده در بیش از 60 کشور دنیا موجب کاهش هزینه های درمانی به میزان قابل توجهی شده است. بر اساس مطالعات انجام شده هزینه درمان بیماران در سال 91 در ایران بالغ بر 40 هزار میلیارد تومان بوده است که تنها 15 هزار میلیارد تومان از آن را بیمه ها و دولت تقبل کرده اند. طبق آمار هم اکنون 70 درصد هزینه های درمانی در ایران توسط مردم پرداخت می شود. هزینه های از جیب مردم (out off pocket) در ایران برای درمان در سال 91 بیش از 25 هزار میلیارد تومان بوده است. طبق بند ب مادۀ 32 قانون برنامه پنجسالۀ پنجم توسعه کشور با اجرای برنامه پزشک خانواده و تمام وقت شدن پزشکان در بیمارستان های دولتی، میزان هزینه های درمانی از جیب مردم تا پایان برنامه (سال 1394) باید به زیر 30 درصد برسد. اجرای برنامه پزشک خانواده از سال 84 در دولت اصلاحات و توسعۀ سیاسی در روستاها و شبکه مراقبت های اولیه بهداشتی آغاز شد. سپس با وقفه ای 5 ساله اجرای آن در شهرهای زیر 20 هزار نفر جمعیت آغاز شد و هم اکنون به دلایل مختلف اعم از کمبود بودجه روند اجرای آن به کندی گراییده و در برخی مناطق کشور متوقف شده است. اجرای برنامه پزشک خانواده از سال 74 تکلیف قانونی کشور بوده است اما به علل مختلف از جمله تعارض منافع تصمیم گیران تاکنون اجرا نشده است.مهم ترین بخش این برنامه اجرای سیستم نظام ارجاع توسط پزشکان عمومی است. یعنی گیرندۀ خدمت درمانی (بیمار) توسط پزشک عمومی که همان پزشک خانواده باشد ویزیت و درمان می شود و در صورت تشخیص پزشک خانواده برای دریافت خدمات تخصصی تر در سطح دوم به متخصص ارجاع و در سطح سوم به بیمارستان های تخصصی برای بستری معرفی می شود. در این چرخه، پزشک خانواده به دلیل ارتباط با خانواده ها از یکسو و ارتباط با مختصصان و مراکز درمانی از سوی دیگر، در نقش یک پزشک امین در جریان تمام بیماری ها و مسائل بهداشتی آنان قرار گرفته و با انجام مراقبت های اولیه و توصیه های لازم اولاً از شیوع بیماری قبل از بروز پیشگیری می کند و در مرحلۀ بعد در صورت بروز بیماری راهکارهای لازم درمان را ارائه می نماید. در این شکل و چرخه، به عنوان مثال یک بیمار در صورت بروز سر درد دیگر می داند باید به کجا مراجعه کند و سردرگم نمی شود که باید به پزشک داخلی یا پزشک نفرولوژی یا پزشک دیگری مراجعه کند. چون ممکن است یک پزشک متخصص در وهلۀ اول برای او انواع و اقسام آزمایشات از جمله ام. آر. آی و تصویربرداری سی تی اسکن را تجویز کند و هزینه های درمان بیمار با به دلیل نداشتن شناخت کافی از سابقۀ بیماری او، به صورت تصاعدی افزایش دهد. اگر برنامه پزشک خانواده برای هدایت مردم به دریافت خدمات سلامت و ارجاع به متخصصان اجرا نشود، مشکل هدر رفتن منابع حوزه سلامت، که امروزه حتی به معضل اصلی جوامع برخوردار بدل شده است، هیچگاه پایان نمی پذیرد. بر اساس آمار موجود سهم سلامت از تولید ناخالص ملی ( Gross Domestic Product / GDP) در کشورهای توسعه یافته رقمی معادل 10 تا 16 درصد است که این رقم در کشور ایران در خوشبینانه ترین حالت طی سال های گذشته، به 5.5 درصد رسیده است. سرانۀ درمانی کشورهای توسعه یافته از جمله آمریکا رقمی حدود 8 تا 10 هزار دلار است که این رقم در کشورهای اروپایی 3 هزار دلار و در ایران 200 تا300 دلار است. حال تصور کنید که وقتی کشوری مثل آمریکا نیز به دلیل هزینه های سرسام آور سلامت دچار بحران می شود و مسئله درمان در این کشور موجب اختلاف عمیق کنگره و مجلس و دولت و تعطیلی چندین روزۀ دولت می شود، عدم کنترل و مدیریت منابع سلامت چه بلایی در آینده بر سر کشورهایی نظیر ایران خواهد آورد. بنابراین تنها راه حل نجات کشور ایران از هزینه های درمانی اجرای برنامه پزشک خانواده است.
اما نکته ای که در این بین قابل ذکر است به رغم تصریح قانون مبنی بر اجرای الزامات این برنامه اعم از تشکیل پروندۀ الکترونیک سلامت برای تمام جمعیت ایران و ویزیت پایۀ همه افراد جامعه در اولین مرحله از اجرای برنامه پزشک خانواده، شاهد کمترین اطلاعات و آگاهی مردمی از این برنامه هستیم. هرچند مصاحبه های گوناگونی از سوی مقامات مسئول در این خصوص در رسانه ها مطرح شده است، ولی عموم مردم کمترین اطلاعاتی دربارۀ برنامه ای که قرار است در آن پرونده داشته باشند، ندارند. اجرای برنامه پزشک خانواده اگر به عظمت برنامۀ هدفمندی یارانه ها و فرم های اقتصادی آن (که همه آحاد جامعه به اجبار فرم های آن را پر کرده و به مرکز آمار ایران تحویل دادند) نباشد، به یقین کمتر از آن نیست. چرا که ارتباط مستقیمی با بهداشت، درمان و سلامت روحی، جسمی و روانی افراد جامعه دارد. به گونه ای که در آموزه های دینی نیز «سلامت و امنیت» دو رکن اساسی حکومت داری و رمز موفقیت حاکمان معرفی شده است. امروزه موفقیت دولت ها را با موفقیت در امر ایجاد و توسعۀ شاخص های سلامتی در جوامع می سنجند. از این منظر کشورهای حوزه اسکاندیناوی و انگلستان به دلیل بالا بودن شاخص های سلامتی از رتبۀ ممتازتری نسبت به سایر کشورها برخوردارند. جالب اینکه یکی از مهم ترین علل موفقیت این کشورها در این خصوص اطلاع رسانی درست دربارۀ مداخلات بهداشتی و درمانی دولت ها در زندگی مردم و اجرای برنامه پزشک خانواده با توجیه کامل و اطلاع رسانی همه جانبه به مردم بوده است. ناگفته پیداست در این امر، یعنی توسعۀ اطلاع رسانی درباره اجرای برنامه پزشک خانواده نقش مطبوعات و رسانه ها (به ویژه رسانۀ ملی) از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این تحقیق بر آن هستم که به سنجش میزان آگاهی مردم نستب به این برنامه حیاتی، یعنی برنامه پزشک خانواده بپردازم.
اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق را می توان به صورت اهداف اصلی و فرعی ارائه کرد.
هدف اصلی:
سنجش میزان آشنایی مردم با برنامه پزشک خانواده در وسایل ارتباط جمعی.
اهداف فرعی:
بررسی میزان آشنایی مردم با برنامه پزشک خانواده به منظور اجرای صحیح تر، سریع تر و کم هزینه تر آن.
بررسی نقش رسانه ها در برنامه های مرتبط با سلامتی به ویژه برنامه پزشک خانواده.
بررسی نحوه اطلاع رسانی همه جانبه به مردم در خصوص اجرای این برنامه به منظور تعیین اثر گذاری آن.
بررسی میزان آگاهی مردم از اصول مصرح در قانون اساسی و سایر قوانین در خصوص حق برخورداری شان از «سلامتی».
سئوالات
آشنایی مردم با برنامه پزشک خانواده چه کمکی به اجرای صحیح تر، سریع تر و کم هزینه تر این برنامه می کند؟
نقش رسانه های مکتوب، دیداری و شنیداری در برنامه های مرتبط با سلامتی به ویژه برنامه پزشک خانواده چیست؟
میزان آشنایی مردم از برنامه پزشک خانواده از طریق رسانه ها چقدر است؟
اطلاع رسانی همه جانبه به مردم در خصوص اجرای یک برنامه کاملاً حاکمیتی مثل برنامه پزشک خانواده در روند اجرای آن چقدر اثرگذار است؟
مردم از طریق رسانه ها چقدر از اصول مصرح در قانون اساسی و سایر قوانین در خصوص حق برخورداری شان از «سلامتی» آگاه شده و می شوند؟
کارکرد و نقش ویژه مطبوعات در اطلاع رسانی برنامه پزشک خانواده چیست؟
کارکرد و نقش ویژه رسانه های دیداری و شنیداری به ویژه رسانۀ ملی در این خصوص چیست؟