دانلود پایان نامه ارشد: بررسی و تبیین تطبیقی علیّت از دیدگاه ابنرشد و غزالی با تأکید بر نقدهای غزالی بر ابنسینا
ها است و هنگامیکه قانون علیّت از حساب ساقط گردد و هیچگونه ضرورتی بین علّت و معلول وجود نداشته باشد، ارتباطی نیز بین دلیل و آن حقیقت که مورد استدلال قرار گرفته است، نیز باقی نمیماند.
ج) علیّت و اثبات خداوند
قانون علیّت، از با ارزشترین قوانین مورد استفاده در فلسفهی الهی است. همین قانون با سایر قوانین منشعب از آن است که ما را ملزم میکند که تمام رشتههای علّی و معلولی را منتهی به یک ذات کامل و غیر معلول بدانیم و همهی نظامات را تحت نظام واحد و قائم به ذات واحد بشناسیم. به همین دلیل است که مرحوم صدرالمتألهین در جلد دوم اسفار مینویسد:
أن الطریق إلى إثبات الصانع ینسد بسببه فإن الطریق إلیه هو أن الجائز لا یستغنی عن المؤثر فلو أبطلنا هذه القاعدة لم یمكننا إثبات واجب الوجود.
اگر علیّت نفی گردد، راه اثبات صانع نیز مسدود میشود. زیرا طریقهی اثبات صانع این است که هر امر ممکنی محتاج به مؤثر است و چنانچه این طریق باطل شود، امکان اثبات واجب الوجود نخواهد بود.
لازمهی انکار علیّت در میان موجودات، این است که نتوانیم این رابطه را بین خداوند و موجودات نیز اثبات نماییم؛ زیرا اگر در میان موجودات چنین رابطهای وجود نداشته باشد، نسبت هر موجودی به موجود دیگر یکسان و نسبت واحدی خواهد بود که هیچ اختلافی از نظر تأثیر و تأثر در میان این نسبتها نخواهد بود. در این صورت انسان از کجا به لغت و معنای کلمهی «سبب و علّت» آشنا شده و از چه راهی میتواند سببیّت خدای تعالی را برای همهی موجودات اثبات نماید.
د) علیّت و علم
همهی نظریات علمی در قلمرو مختلف تجربه و مشاهده، بستگی کامل و اساسی به مبداء علیّت و قوانین آن دارد. اگر بین اشیاء رابطهی علّی و معلولی نباشد، در این صورت هیچ قانون و ناموسی هم وجود خارجی نخواهد داشت. زیرا همهی قوانین و نوامیس حاکم بر طبیعت، کیفیتهای خاص علّی و معلولی اشیاء است. و در این فرض «علم» نیز معنا ندارد، زیرا علم عبارت است از بیان قوانین و نوامیس و روابط واقعی بین اشیاء است و اگر بین هیچ چیز با چیز دیگر رابطهای وجود نداشته باشد، علمی هم وجود نخواهد داشت. پس قانون علیّت و معلولیت پایه و اساس علم است.
هر چند ممکن است به نظر رسد که اصل علیّت، اصلی بدیهی و اینکه هر پدیدهای علّتی دارد روشن است، اما مسأله این چنین واضح و بدیهی نیست و حداقل بداهت آن نیازمند تبیین است، به ویژه اگر به این نکته توجه کنیم که اصل علیّت از جانب فیلسوفان و متفکران بزرگی چون غزالی در عالم اسلام و هیوم در جهان غرب مورد تردید قرار گرفته است.
از مطالب گذشته روشن میشود که اصل علیّت، اصلی است که از اهمیت شایانی برخوردار است، لذا در این پژوهش با بررسی نظرات دو متفکر بزرگ جهان اسلام یعنی غزالی و ابنرشد با تکیه بر نقدهای غزالی به ابنسینا در بحث علیّت و پاسخهای ابنرشد سعی شده تا گامی هر چند کوچک در عرصهی تفکر فلسفی و حقیقتجویی برداشته و روشن شود کدامیک از این بزرگان در داوریهای خود به حقیقت نزدیکتر بودهاند.
[1] محمدتقی مصباحیزدی، آموزش فلسفه، چاپ هفتم، (تهران: شرکت چاپ و نشر بینالملل، 1386)، ج2، ص26
[2] محمدباقر صدر، فلسفه ما، (مترجم سید محمد حسن مرعشی شوشتری)، چاپ اول، (تهران: انتشارات خرسندی)، ص488
[3] مهدی حائری یزدی، هرم هستی، چاپ سوم، (تهران: موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۸۴) ص108
[4] ملاصدرا، الحکمة المتعالیة فی الأسفار العقلیة الأربعة، (بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1990م) ج2، ص134
[5] محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، (مترجم محمدباقر موسوی همدانی)، (قم: دفتر انتشارات اسلامی،1374)، ج9، ص259
[6] محمدحسین طباطبایی، اصول فلسفه و روش رئالیسم، (حاشیه نویسی مرتضی مطهری)، (تهران: صدرا ،1364)، ج3، ص117
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
چون فقط تکه هایی از متن پایان نامه در این صفحه درج شده (به طور نمونه)
ولی در فایل دانلودی متن کامل پایان نامه
با فرمت ورد word که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند
موجود است
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 03:57:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |