دانلود پایان نامه ارشد : بررسی نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر
<p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);">، به شرح کلی مطالب پرداخته شده است، مطالب مورد مطالعه در این موارد در فصل دوم آمده است.</p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">روش دیگر در تعیین جرم نوترینو واپاشی دو بتایی بدون نوترینو یا محاسبات کیهان شناسی است که در آن به فرضیات تئوری زیادی نیاز است. واپاشی دو بتایی فرایند نادری است که درآن عدد اتمی دو واحد تغییر می کند در حالی که عدد جرمی ثابت می ماند. به علت نیمه عمر طولانی از مرتبه 10<span style="box-sizing: border-bo
زمینه پژوهش:
صدمات مغزی یکی از شایعترین آسیب هایی است که به علت قرار گرفتن در معرض ضربه مغزی و اغلب در اثر بروز تصادفات رخ می دهد. آسیب به سر ناشی از ضربه[1] (TBI) از شایعترین دلایل مرگ و میر پس از تصادفات می باشد (1).
در مطالعه ای که بر روی 8927 بیمارTBI در 46 کشور جهان انجام شد، مشخص شد که یک چهارم این افراد در عرض 6 ماه پس از بروز TBI می میرند (2). هر سال بیش از یک میلیون نفر در آمریکا دچار آسیب مغزی ناشی از تروما می شوند. از این تعداد 52000 نفر می میرند و 800000 نفر دچار ناتوانایی های دائمی می شوند که هزینه ای بالغ بر 40 میلیارد دلار را تحمیل می کند (3). آمارها نشان می دهد که ضربه به سر در هرسنی رخ می دهد ولی در سنین 15 تا 24 سال و بیشتر از 75 سال و همچنین در مردان از فراوانی بیشتری بر خوردار است (4). آمارها نشان میدهد که ایران در زمینه بروز سوانح و تصادفات در زمره نخستین کشورهای جهان قرار دارد که متأسفانه بیشترین صدمات وارده نیز با 31 درصد موارد مربوط به سر و گردن و ضربات مغزی است (5). فقط در استان گیلان بیمارستان آموزشی درمانی پورسینای شهر رشت، طی سالهای 84 و 85 از 5256 بیمار ترومایی، 3396 بیمار آسیب به سر بستری شده اند (6).
عوارض جسمی و روانی موقت یا دائم بیماران پس ازTBI بسیار غم انگیز است. تغییرات عصبی روانی بعد از TBI بسیار زیاد و متنوع اند و به طور کلی در سه دسته عاطفی، شناختی و اختلالات رفتاری تقسیم بندی می شوند که به مراجعه مکرر این بیماران به روان شناسان منجر می گردد (7). عوارض بعد از TBI شامل اختلالات عصبی (صرع، سردرد و اختلالات خواب) بعلاوه بیماری های مخرب اعصاب (کاهش در عملکرد شناختی، آلزایمر و بیماری پارکینسون) اختلالات عصبی هورمونی( سندرم کم کاری هیپوفیز بعد از ضربه) اختلالات روانی (اختلالات عاطفه، اضطراب، افسردگی و اختلالات عقده ای اجباری)؛ اختلالات غیر عصبی نیز شامل( اختلال عملکرد جنسی، بی اختیاری ادراری و روده ای و عضلانی اسکلتی) بعلاوه احتمال اختلال عملکرد متابولیک ، که ممکن است برای ماه ها یا سالها با فرد مبتلا باقی بماند، می باشد (8).
از آنجایی که افراد مبتلا به TBI اغلب تواناییهای عملکردی خود را از دست می دهند و زندگی وابسته ای دارند در نتیجه جهت مراقبت و حمایت به مراقبت دهنده نیاز خواهند داشت. از اینرو خانواده ها در خط مقدم چالش ها و استرس فراوان قرار می گیرند (9). از طرفی مطابق با داده های سازمان سلامت و سیستم خدمات رسانی بازماندگان TBI نیوجرسی، بین سالهای 1999 تا 2005 نزدیک به 65 درصد از بیماران دچار TBI علی رغم وجود مشکلات فراوان از بیمارستان به خانه منتقل شدند و نزدیک به 20درصد از آنها نیز به مراکز بازتوانی یا مراقبت دیگری راهنمایی شدند (10). بنابراین شکی وجود ندارد که TBI نه تنها خود شخص بلکه همچنین خانواده وی را نیز در گیر می کند و از اینرو بیشتر از خود فرد مبتلا خانواده وی را نیز می توان به عنوان قربانیان TBI در نظر گرفت (11). گرچه در مطالعات سالهای اخیر محققین متعددی به مشکلات این خانواده ها پرداخته اند اما سالها تمرکز اصلی تنها بر خود قربانی متمرکز بوده است (12،13،14).
بروز یک تنش و استرس می تواند باعث بروز عکس العمل ها و واکنش های ناسازگارانه ای در خانواده شود (15). حال در صورتیکه خانواده نتواند با این استرس مقابله نماید به سمت بحران کشیده می شود (16) و افراد تحت تأثیر این بحران ممکن است به سمت افسردگی، اضطراب شدید، سوء مصرف مواد و … سوق داده شوند (15). خانواده دارای شخص مبتلا به TBI دچار بحران شدیدی است، زیرا این رویداد به طور کل شرایط محیط فرد، آرزوها و زندگی که برای خود در نظر گرفته را تحت تأثیر قرار می دهد (17).
طبق مطالعات انجام گرفته آسیب های مغزی ناشی از ضربه منجر به نتایج بی شماری روی خانواده ها می شود که از مهم ترین آنها می توان به استرس و اندوه (13)، احساس گناه و برآشفتگی (18)، مشکلات در روابط زناشویی (19)، اضطراب (20)، اختلالات روانی (21) و کاهش کیفیت زندگی اشاره کرد (22).
مشاهده فرد عزیز و مورد علاقه خود در یک وضعیت تهدید کننده زندگی و مراقبت های خاص مورد نیاز و تکنولوژی که جهت مراقبت از این بیماران به کار گرفته می شود همه از جمله عواملی هستند که فشارهای روحی روانی خانواده را مضاعف می نمایند. در این گونه مواقع به علت ترس شدید و اضطرابی که در آنان رخ می دهد، اغلب افراد خانواده ، نیازهای ضروری و اساسی خود را نادیده گرفته و فقط به فکر بیمار و مسائل مربوط به آن می باشند (23).
عوامل روانی بسیاری از جمله در دسترس نبودن کادر درمان برای پاسخ گویی به سؤالات خانواده ها در مورد نحوه مراقبت و درمان عضو خانواده و یا دادن اطلاعات ضد و نقیض از سوی پزشکان و یا پرستاران و عدم اطلاع از پیش آگهی بیماری می توانند به عنوان عوامل ایجاد کننده اضطراب در خانواده مؤثر باشند (24). اخیرا محققان کلمبیا با استفاده از پرسشنامه نیازهای خانواده [2] نیازهای 29 خانواده مراقبت کننده از فرد مبتلا به TBI را بررسی کردند، که مهم ترین نیاز های آنها طبق پرسش نامه شامل اطلاعات سلامتی، شبکه حمایت اجتماعی و نیاز به دفاع و کمک افراد تیم مراقبت بود (25). طبق تحقیق سید حسن و همکاران[3] نیازهای عمده خانواده ها شامل، اطلاعات سلامتی و بازتوانی، کمک ها و توصیه های مالی، حمایت اجتماعی و عاطفی و دلگرمی های مثبت روانی هستند (9). نتایج مطالعه هورا و سوزا[4] نیز نشان داد که معمولا خانواده ها در این که چگونه شرایط پیچیده كنونی خود را درك كنند راهنمایی های كمی دریافت نموده و یا اصلا راهنمایی دریافت نمی كنند (26). خانواده نیازهای بی شماری را در آغاز دوران حاد پس از بروزTBI تجربه می کنند که ممکن است بوسیله افراد تیم مراقبت شناخته نشوند، اما با توجه به اثرات دراز مدت این عارضه بر بیمار ، ارزیابی و بررسی های وی و خانواده اش که مسئولیت نگهداری از وی را بر عهده دارند نیازمند طی مدت طولانی می باشد (25).
علیرغم وجود مطالعات فراوان و همچنین آمار بالای ضربه به سر در گیلان به علت حوادث جاده ای فراوان و ذکر این نکته که نوع ارائه مراقبت در خانواده های با تفاوت های فرهنگی دارای تنوع فراوانی می باشد، تا کنون مطالعات اندکی در مورد تعیین نیازهای خانواده های این بیماران که مراقبت کنندگان اصلی آنها می باشند و میزان برآورده شدن این نیازها انجام گرفته است، امید است تا با بررسی نیازهای خانواده های این بیماران و میزان بر آورده شدن آنها بتوان سیمای واقعی وضعیت فعلی این خانواده ها را ترسیم نموده و حیطه های مورد نظر آنان جهت دریافت کمک را شناسایی نمود. شاید نتایج این پژوهش بتواند در جلب کمک های بیشتر جهت حفظ ثبات خانواده های این بیماران که اغلب از نیروهای فعال کار جامعه می باشند، مفید واقع گردد.
اهداف پژوهش ( هدف کلی و اهداف ویژه):
هدف کلی:
تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص و میزان برآورده شدن آنها در بیماران مراجعه کننده به مرکز
آموزشی درمانی پورسینای رشت سال 92-91.
اهداف ویژه:
- تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
1-1. تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی
2-1. تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
3-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
4-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
5-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
6-1.تعیین نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
- تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی
1-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
2-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
3-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
4-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
5-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
6-2. تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی
سوالات پژوهش:
- نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
1-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
2-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
3-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
4-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
5-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
6-1. نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی کدام است؟
- میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر پس از ترخیص بر حسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
1-2.میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
2-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
3-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
4-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت افراد حرفه ای برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
5-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت شبکه اجتماعی برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
6-2. میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سردر حیطه درگیر شدن در مراقبت برحسب متغیرهای فردی و اجتماعی چقدر است؟
تعریف واژهها:
آسیب به سر ناشی از ضربه: صدمه به سر ناشی از ضربه به هر گونه ضایعه آناتومیکی یا اختلال عملکردی که بوسیله نیروی عمل خارجی در اسکالپ، استخوان های جمجمه، پردههای مننژ، مغز یا اعصاب جمجمه به تنهایی یا در ترکیب با هم ایجاد شده باشد، اطلاق میشود (27).
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر(تعریف علمی): نیازهای مراقبتدهندگان به تمامی نیازهایی گفته میشود که به صورت منحصربهفردی بوسیله اعضای خانواده بیمار بازمانده از یک حادثه آسیب به سر تجربه میشود. این نیازها میتواند شامل نیازهایی در ارتباط با اطلاعات بهداشتی، حمایت عاطفی، حمایت ابزاری، حمایت حرفهای، شبکه حمایت اجتماعی و درگیر شدن در مراقبت ، باشد (28).
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه اطلاعات بهداشتی (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 1، 4، 5، 6، 7، 11، 12، 13، 14 و 18پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت عاطفی (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 29، 30، 34، 36، 37، 38، 39 و 40 پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت ابزاری (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 22، 23، 24، 25، 26 و 27 پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه حمایت حرفه ای (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 15، 16، 17، 19، 20 و 21 پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه شبکه حمایت اجتماعی (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 9، 10، 31، 32، 33 و 35 پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر در حیطه درگیر شدن در مراقبت (تعریف عملی): بر اساس تعریف نظری است که با سؤالات 2، 3، 8 و 32 پرسشنامه نیازهای خانواده (FNQ) مورد سنجش قرار میگیرد. اهمیت نیازها در این حیطه از طریق یک مقیاس لیکرت از 1(اهمیت ندارد)، 2(اهمیت جزئی)، 3(مهم) تا 4(بسیار مهم) اندازه گیری میشود و اهمیت نیازها بوسیله میانگین نمرات گزارش میشود.
میزان برآورده شدن نیازهای مراقبتدهندگان افراد دچار صدمه سر (تعریف عملی): مطابق با پرسشنامه نیازهای خانواده جهت تعیین میزان برآورده شدن نیازهای مراقبت دهندگان افراد دچار صدمه سر در این تحقیق از قسمت دوم ابزار که در آن دامنه برآورده شدن نیازها با گزینههای “برآورده شد”، نسبتاً برآورده شد” و “برآورده نشد” اندازهگیری میشود، استفاده میشود. برای هر یک از سوالات به پاسخ های برآورده شدن نیازها بطور نسبی و کامل ارزش یک و در صورت عدم برآورده شدن ارزش صفر در نظر گرفته شد.
برای هر یک از حیطه ها سوالات مرتبط با آن حیطه با هم جمع شده و سپس نقطه برش برای هر یک از حیطه ها نقطه وسط نمره ها در نظر گرفته شد. برای حیطه اطلاعات بهداشتی با 10 سوال نقطه برش 5 در نظر گرفته شد و نمرات کمتر از 5 نشان دهنده عدم برآورده شدن نیاز و نمرات بالای 5 نشان دهنده برآورده شدن نیاز در نظر گرفته شد. برای حیطه حمایت عاطفی با 8 سوال نقطه برش 4 در نظر گرفته شد و نمرات کمتر از 4 نشان دهنده عدم برآورده شدن نیاز و نمرات بالای 4 نشان دهنده برآورده شدن نیاز در نظر گرفته شد. برای حیطه حمایت ابزاری ، حمایت حرفه ای و شبکه حمایت اجتماعی با 6 سوال نقطه برش 3 در نظر گرفته شد و نمرات کمتر از 3 نشان دهنده عدم برآورده شدن نیاز و نمرات بالای 3 نشان دهنده برآورده شدن نیاز در نظر گرفته شد. برای حیطه در گیر شدن در مراقبت با 4 سوال نقطه برش 2 در نظر گرفته شد و نمرات کمتر از 2 نشان دهنده عدم برآورده شدن نیاز و نمرات بالای 2 نشان دهنده برآورده شدن نیاز در نظر گرفته شد. برای کل حیطه ها با 40 سوال نقطه برش 20 در نظر گرفته شد و نمرات کمتر از 20 نشان دهنده عدم برآورده شدن نیاز و نمرات باالای 20 نشان دهنده برآورده شدن نیاز در نظر گرفته شد.
x; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">20</span> تا 10<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">23</span> سال آشکار سازی این واپاشی های نادر بسیار دشوار است، مدهای واپاشی دو بتایی و هستند. مشاهده واپاشی دو بتایی بدون نوترینو، ، بی درنگ بیانگر آن است که نوترینوها ذرات مایورانا هستند و مقیاس جرمی تعیین می شود. اما بدون محاسبه عناصر ماتریس هسته ای که میزان واپاشی را تعیین می کند در مورد جرم به طور کمی نمی توان به نتیجه ای رسید.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">از نظر تئوری سعی بر آن است که از روش های بس ذره ای استفاده شود تا امکان چنین محاسباتی را میسر کند. برای اینکه محاسبات تئوری محک زده شوند از مشاهدات واپاشی و و واپاشی دو بتایی با دو نوترینو، ، جهت مقیاس بندی آنها استفاده می شود.جهت محاسبه عناصر ماتریسی، ، از دو روش استفاده می شود: تقریب فضای فاز تصادفی و مدل پوسته ای هسته ای . در کسر بزرگی از نوکلئون ها “فعال” در نظر گرفته شده و بنابر این نوکلئون ها در فضای تک ذره ای بزرگی حرکت دارند در حالی که در کسر کوچکی از نوکلئون ها در فضای تک ذره ای کوچکی هستند و نوکلئون ها می توانند همبسته باشند. در فصل سوم واپاشی دو بتایی همراه با جزئیات مورد نیاز و روش های محاسبه عناصر ماتریسی ارائه شده است. فصل چهارم به بیان روش های آزمایشی بکار رفته جهت تعیین نیمه عمر واپاشی ها پرداخته شده است. نتایج حاصله در خصوص نیمه عمرهای اندازه گیری شده و نتایج محاسبات مختلف عناصر ماتریس هسته ای در فصل پنجم و نهایتا نتایج در فصل ششم بیان شده است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> واپاشی تک بتایی</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2- 1 تاریخچه نوترینو</span><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> </span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> </span>واپاشی ، انتشار الکترون از هسته است. تصویر ساده ای از واپاشی تبدیل نوترون به پروتون همراه با تولید الکترون است. دردهه 1920 فیزیک دانان از مشاهده طیف پیوسته انرژی الکترون متعجب شدند. درسال 1931 پائولی[1] پیشنهاد کرد که انرژی مفقود شده باید توسط ذره دوم تولید شده دراین واپاشی حمل شود. به خاطر پایستگی بار این ذره باید خنثی باشد و علاوه بر این اسپین ذره باید باشد. بعدا فرمی این ذره را نوترینو نامید.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2-1- 1انواع واپاشی</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">واپاشی در هسته ها به فرم زیر است:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-1)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در سال 1934، Joliot – Curieseواپاشی را مشاهده کردند:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-2)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">مقدار Q برای واپاشی از رابطه زیر بدست می آید.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-3)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">که این مقدار براساس جرم هسته ای است و براساس جرم اتمی:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-4)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">و برای براساس جرم اتمی داریم:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-5)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">گیراندازی الکترون هم به فرم زیر است:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-6)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">برای محاسبه باید توجه کنیم که اتم بلافاصله پس از تسخیر الکترونی در یک حالت برانگیخته اتمی قرار دارد. بنابراین جرم اتمی بلافاصله پس از انجام فرایند به اندازه انرژی بستگی الکترون گیر افتاده پوسته n ام از جرم اتمی حالت پایه بیشتر است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-7)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">گیراندازی الکترون از یک پوسته داخلی مانند K انجام می شود و بنابراین یک جای خالی الکترون در آن پوسته به وجود می آید. جای خالی با گذارهای نزولی الکترون پوسته های بالاتر به سرعت پر می شود، در نتیجه پرتوهایی مشخصه گسیل می شوند. در این صورت انرژی کل یک یا چند پرتو گسیل شده با انرژی بستگی الکترون گیر اندازی شده برابر خواهند بود.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در واپاشی و گیراندازی الکترون هسته به تبدیل می شود. هسته هایی که برای آن واپاشی از نظر انرژی امکان پذیر است می توانند الکترون را هم گیر اندازی کنند ولی عکس آن امکان ندارد. برای واپاشی حداقل انرژی<em>MeV</em>022/1 =لازم است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><br /></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p><a href="http://33s.ir/%d8%af%d8%a7%d9%86%d9%84%d9%88%d8%af-%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86-%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87-%d8%a7%d8%b1%d8%b4%d8%af-%d8%a8%d8%b1%d8%b1%d8%b3%db%8c-%d9%88%d8%a7%d9%be%d8%a7%d8%b4%db%8c-%d8%af%d9%88/"><img class="alignnone size-full wp-image-587322″ src="http://ziso.ir/wp-content/uploads/2020/10/thesis-paper-106.png” alt="مقالات و پایان نامه ارشد” width="400″ height="187″ /></a></p><p><br /></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در واپاشی انرژی دارای توزیع پیوسته ای از صفر تا است. اما در گیر اندازی الکترون حالت نهایی دو جسمی سبب می شود که مقدار انرژی پس زنی و منحصر به فرد باشد و با چشم پوشی از انرژی پس زنی، نوترینوی تک انرژی با انرژی گسیل می شود. اگر حالت هسته نهایی یک حالت برانگیخته باشد مقدار با در نظر گرفتن انرژی برانگیختگی هسته کاهش می یابد.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">فرمی تئوری واپاشی را در سال 1934 ارائه کرد [1]. با استفاده از تئوری فرمی Bethe و Peierls نشان دادندکه نوترینو بایستی بر هم کنش بسیار کوچکی با مواد انجام دهد. تا دهه 1950 تنها شواهد مبهم آزمایشگاهی وجود داشت که موجودیت نوترینوها را تأیید می کرد. در سال 1951، Reins و Cown آزمایشی را پیشنهاد کردند که مستقیماً توسط پروتون تسخیر می شود. نهایتا در سال 1956 مخزن بزرگی از آب را تهیه و واپاشی معکوس را مشاهد کردند [2] :</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-8)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">تقریبا بلافاصله پوزیترون توسط الکترون اتمی نابود و دو اشعه با انرژی <em style="box-sizing: border-box;">KeV</em>511 تولید می شوند. در ms10 نوترون توسط هسته کادمیوم حل شده در آب تسخیر می شود، تعداد زیادی اشعه هم تولید می کند. با آشکارسازی گاماها توسط آشکارساز سوسوزن برهم کنش ذکر شده تائید گردید.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">بدنبال این موفقیت، نوترینوی میونی( ) در سال 1962 توسط Lederman ، Schwarz و Steinberger در آزمایشگاه بین المللی Brookhaven کشف شد. آنها ازAlternating Gradient Synchrotron برای تولید بیم های پر انرژی پروتون ها، استفاده می کردند. این پروتون ها به هدف بریلیوم پرتاپ می شوند تا پایون ها و کائون ها تولید شوند. این ذرات واپاشی کرده و نوترینوها و ذرات باردار تولید می کنند. ذرات باردار در 12 متری از حفاظ فولادی جذب می شدند، در حالی که نوترینوها تا اتاقک جرقه زن ده تنی آشکار ساز ادامه می دهند که شامل صفحات آلومینیومی بود. هنوز نکته ناشناخته ای وجود داشت که آیا نوترینوی تولید شده از برهم کنش میوانی از نوترینوی تولید شده از برهم کنش الکترونی متفاوت است؟ در این آزمایش گمان می کردند که اگرنوترینوها متمایز باشند، آن نوترینوهای که از واپاشی پایون ها و کائون ها تولید شده اند باید با آلومینیوم برهم کنش کند و باریکه طولانی میونی تولید کند. نتایج آنها نشان داد که آنهایی که از میون ها تولید می شوند از آنهایی که از الکترونها تولید می شوند متمایز هستند. پس از آن عبارت نوترینوی الکترونی و نوترینوی میونی استفاده شد [2]. در سال 2000 اعلام شد که نوترینو توسط گروه DONUT در آزمایشگاه فرمی [3] بررسی شده است. DONUT سیستم آشکار سازی است که شامل سری از هدف های امولسیون است که بعد از آنها طیف سنج قرار دارد. بیم <em style="box-sizing: border-box;">GeV</em>800 از پروتون ها در شتابدهنده آزمایشگاه بین المللی Tevatrom Fermi تولید و به بلوکی از تنگستن برخورد می کند و مزون چارم به وجود می آید که ترکیبی از کوراک Charm و کوارک Strang است. به لپتون و واپاشی می کند. نیمه عمر لیتون ، 10<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; top: -0.5em;">23</span>×9.2 است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">لپتون با نسبت 58.17به و <em style="box-sizing: border-box;">e</em> و واپاشی می کند و با نسبت 36.17 به و و واپاشی می کند. در بقیه موارد از طریق هادرون ها و واپاشی می کند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">ها در خورشید با تبدیل هیدروژن به دوتریوم ( که باعث می شود پروتون به نوترون تغییر کند) از طریق برهم کنش ضعیف به فرم زیر تولید می شوند:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-9)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">پوزیترون تولید شده در این واکنش به همراه یک الکترون به سرعت نابود می گردد و <em style="box-sizing: border-box;">MeV</em>021. انرژی آزاد می سازد. دوتریم به تبدیل می شود:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-10)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">که آن هم به گداخته می شود:</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-11)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">بنابراین نتیجه نهایی این واکنش ها که زنجیره گفته می شود تبدیل هیدروژن به هلیوم به همراه آزادسازی <em style="box-sizing: border-box;">MeV</em> 73<em style="box-sizing: border-box;">26.</em> انرژی به ازای هر هسته هلیوم تشکیل شده است. نوترینوهای گسیل شده در واکنش هر کدام بطور متوسط <em style="box-sizing: border-box;">MeV</em> 26<em style="box-sizing: border-box;">0.</em> انرژی با خود می برند. این انرژی در فضای لایتناهی گم می شود و در درخشندگی مشاهده شده خورشید سهمی ندارد.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">برای مشاهده های خورشیدی که توسط Davis و Bahcall در دهه 1950 و دهه 1960 کوشش هایی انجام شد. اولین نتایج از آشکار ساز Homestake در 1968 منتشر شد. نتایج آنها از شار نوترینوی خورشید کاملاً با مقدار پیش بینی شدهبراساس مدل خورشیدی متفاوت بود. این اختلاف معروف به مسئله نوترینوی خورشیدی شد. نسل بعدی آشکار ساز نوترینوی خورشیدی که وابسته به تسخیر نوترینو توسط گالیوم بود، این اختلاف را تأیید می کرد. نوسانات نوترینویی که اولین بار توسط Pontecorvo در 1958 پیشنهاد شد تفسیرهایی را ارائه می کرد. به محض تأیید این اختلاف توسط Super-Kamiokande در 1998 نوترینو جرم دار دانسته شد.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2-1-2 مدل استاندارد نوترینو</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">درمدل استاندارد ذرات بنیادی اسپین را به 6 کوارک و 6 لپتون دسته بندی می کند که کوارک ها و لپتون ها جزء اصلی تمام مواد هستند. لپتون ها شامل ، و و نوترینوهای خنثی می باشند که نوترینوها در سه طعم ، و هستند. کوارکها کسری از بار را حمل می کنند. کوارک ، و بار و ، و بار را حمل می کنند. مدل استاندارد همچنین بر همکنش بین ذرات را شرح می دهدکه به واسطه بوزن ها است. کوارک ها از طریق نیروهای قوی و با تبادل گلوآنها برهم کنش می کنند. برهم کنش الکترو مغناطیسی به واسطه تبادل فوتون ها است و برهم کنش ضعیف به واسطه و است ( و بوزن هستند). واسط نیروی گرانشی گراویتون است. لپتون ها و کوارک ها در سه نسل بر اساس جرم هایشان قرار گرفته اند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">(2-12)</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">توجه کنید که هرکدام شامل دوتا لپتون و دوتا کوارک است. نسل اول شامل سبکترین</span><br style="box-sizing: border-box;” /><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">کوارک ها و لپتون بار دار و سبکترین نوترینو است. از جمله خصوصیات مدل استاندارد پایستگی عدد لپتونی و عدد باریونی است. مدل استاندارد شامل جرم نوترینوها نیست. برخی پیشگویی های مدل استاندارد شامل پایداری پروتون ها و ممنوعیت واپاشی دو بتایی بدون نوترینو است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;"> جدول (2-1) خلاصه ای از جرم ذرات بنیادی در مدل استاندارد</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"></p><table style="border-spacing: 0px; border-collapse: collapse; background-color: rgb(255, 255, 255); color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif;"><tbody style="box-sizing: border-box;"><tr style="box-sizing: border-box;"><td colspan="2″ width="183″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">نسل سوم</span></td><td colspan="2″ width="195″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">نسل دوم</span></td><td colspan="2″ width="188″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">نسل اول</span></td></tr><tr style="box-sizing: border-box;"><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">جرم</span></td><td width="87″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">ذره</span></td><td width="102″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">جرم</span></td><td width="93″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">ذره</span></td><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">جرم</span></td><td width="92″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">ذره</span></td></tr><tr style="box-sizing: border-box;"><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">171.2 GeV</em></span></td><td width="87″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">t</em></span></td><td width="102″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">1.27 GeV</em></span></td><td width="93″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">c</em></span></td><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">2.4 MeV</em></span></td><td width="92″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">u</em></span></td></tr><tr style="box-sizing: border-box;"><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">4.2 GeV</em></span></td><td width="87″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">b</em></span></td><td width="102″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">104 MeV</em></span></td><td width="93″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">s</em></span></td><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">4.8 MeV</em></span></td><td width="92″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">d</em></span></td></tr><tr style="box-sizing: border-box;"><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">1.777 GeV</em></span></td><td width="87″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">τ</em></span></td><td width="102″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">105.7 MeV</em></span></td><td width="93″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">μ</em></span></td><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">0.511 MeV</em></span></td><td width="92″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">e</em></span></td></tr><tr style="box-sizing: border-box;"><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">15.5 MeV</em>></span></td><td width="87″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; bottom: -0.25em;">τ</span><em style="box-sizing: border-box;">υ</em></span></td><td width="102″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">0.17 MeV</em>></span></td><td width="93″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">υ<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; bottom: -0.25em;">μ</span></em></span></td><td width="96″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">2.2 eV</em>></span></td><td width="92″ style="box-sizing: border-box; padding: 0px;"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><em style="box-sizing: border-box;">υ<span style="box-sizing: border-box; position: relative; font-size: 12px; line-height: 0; vertical-align: baseline; bottom: -0.25em;">e</span></em></span></td></tr></tbody></table><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">براساس جدول (2-1) ، یک اختلاف مقیاس جرمی فاحش بین اجزاء باردار و نوترینوی الکترونی در نسل اول وجود دارد که مکانیسم Seesaw یک توضیح ممکنه برای این اختلاف است[4].</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2-1-3 جرم نوترینو</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">فرمی دریافت که اگر نوترینو جرم در حال سکون داشته باشد می تواند مکان نقطه نهایی در طیف واپاشی و همچنین شکل طیف واپاشی را تغییر دهد. اندازه گیری این تغییرات به علت آمار کم نزدیک به نقطه پایانی به شدت سخت است، به قسمت 2-3-2 مراجعه شود.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">اولین اندازه گیری جرم نوترینو توسط Curran ،Angus و Cockroft بود که حدود<em style="box-sizing: border-box;">KeV</em>1 محاسبه شد. بهترین حد بالا eV 3.2بود که توسط Mainz در سال 2005 بدست آمده است[5]. اگر چه پیشرفت بزرگ و عظیم در این اندازه گیری بیشتر از 60 سال به طول انجامید، ولی به وسایل حساس بیشتری برای اندازه گیری جرم نوترینو نیاز است.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">روش دیگری برای تعیین جرم نوترینو، واپاشی دو بتایی بدون نوترینو یا محاسبات کیهان شناسی است که به فرضیات تئوری زیادی نیاز دارد. واپاشی دو بتایی بدون نوترینو نیاز به عدم پایستگی عدد لپتونی و تخمین های کیهان شناسی بستگی به مدل بکار رفته دارد.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2-1-4 پیشنهاد مایورانا</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">نوترینو تنها فرمیون خنثی است. در مدل استاندارد، فرمیونهای باردار ذرات دیراک هستند که دارای پاد ذره متمایز می باشند و از آن جایی که تمام فرمیون ها در مدل استاندارد ذرات دیراک هستند، نوترینوها به عنوان ذرات دیراک رده بندی شدند. بنابراین، نوترینوی دست چپ و آنتی نوترینوی دست راست وجود دارند اما برهم کنش نمی کنند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">در سال 1937 توسط فیزیکدان ایتالیایی به نام مایورانا پیشنهاد شد که نوترینو پاد ذره خودش است. این تنها در صورتی امکان دارد که برای پایستگی CPT ذرات از نظر بار خنثی باشند. اگر نوترینو ذره مایورانا باشد عدد لپتونی دیگر کمیت پایسته ای نیست. زیرا در مدل استاندارد که نوترینو بدون جرم است تنها تفاوت آنتی نوترینوی راست گرد و نوترینوی چپ گرد عدد لپتونی اختصاص یافته به آنهاست.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);"><span style="box-sizing: border-box; font-weight: 700;">2-1-5 بررسی اختلافات</span></span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">فرض کنید که نوترینوی دست چپ دارای جرم باشد. اگر تغییر ناپذیری CPT فرض شود بنابراین باید تصویر CPT برای وجود داشته باشد که آنتی نوترینوی دست راست است. از آنجایی که جرم دار است پس با سرعت کمتر از نور حرکت می کند و دستگاه مقایسه ای که سریع تر از حرکت کند وجود دارد. از نظر این چارچوب، در جهت دیگر حرکت می کند در حالی که هنوز اسپین آن یکسان باقی مانده است. بنابراین، به نظر می رسد که در چارچوب تبدیل لورنتز نوترینوی دست راست شده است. نیز تصویری CPT خودش را دارد . سوال این است که آیا همانند است؟اگر آنها متمایز باشند، آنگاه چهار حالت متمایز با جرم یکسان وجود دارد و به آنها نوترینوی دیراک می گویند و اگر تمایزی وجود نداشته باشد تنها دو حالت وجود دارد و به آنها نوترینوی مایورانا می گویند.</span></p><p style="box-sizing: border-box; margin-bottom: 10px; color: rgb(51, 51, 51); font-family: Yekan, Tahoma, Verdana, Helvetica, Arial, sans-serif; font-size: medium; text-align: start; background-color: rgb(255, 255, 255);"><span style="box-sizing: border-box; color: rgb(0, 0, 0);">اگر چه نشان دادیم که نوترینوها ذرات جرم دار هستند، جالب است که توجه کنیم، تفاوت بین نوترینوهای دیراک و مایورانا از بین می رود اگر جرم به صفر نزدیک شود.یک روش دیگر برای تعییین طبیعت نوترینوی مایورانا یا دیراک غیر از واپاشی دوبتایی بدون نوترینو از طریق خواص الکترومغناطیسی است. اگر چه آنها از لحاظ بارالکتریکی خنثی هستند، نوترینوی دیراک تکانه دوقطبی الکتریکی و مغناطیسی غیر صفر دارد، در مقابل نوترینوی مایورانا تکانه دوقطبی الکتریکی و مغناطیسی ندارد. با این وجود بنظر می رسد که ساده ترین روش آزمایشی واپاشی دوبتایی بدون نوترینو باشد.</span></p>
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 01:21:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |