پایان نامه ارشد : بررسی تأثیر سطح افشای اختیاری بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
افشای اطلاعات حسابداری كه از دیرباز بعنوان یكی از مهمترین مسائل مورد توجه محققین بوده است، حاصل نهایی سیستم حسابداری به شمار میرود. در واقع هدف نهایی سیستم حسابداری فراهم نمودن اطلاعات برای اشخاص ذینفع در قالب گزارشهای درون سازمانی و برون سازمانی میباشد. افشا به عنوان یكی از اصول حسابداری مطرح است و بر اساس این اصل، باید كلیه اطلاعات مربوط به فعالیتهای شركت به نحو مناسب و به موقع در اختیار گروههای مختلف استفاده كننده قرارگیرد.
یکی از عوامل بسیار مهم برای یک حاکمیت شرکتی مطلوب و بهینه، اتخاذ سیاست مبتنی بر شفافیت و افشای اطلاعات می باشد. در واقع، روشهای افشای یک شرکت را میتوان به عنوان مکانیسمی در حمایت از حقوق سرمایه گذاران خارجی در نظر گرفت و این امر سبب میشود تا عدم تقارن اطلاعاتی کمتر به وجود آید و هزینه نمایندگی کم شود (چن و همکاران، 2007). تقویت عنصر افشا منجر به آگاهی بازار از کیفیت سهام شرکتها و به تبع آن افزایش ارزش شرکت و یا کاهش هزینه سرمایه میگردد (بوتوسان، 1997).
در واقع هدف اصلی از افشا عبارت است از؛ كمك به استفادهكنندگان در تصمیم گیری مربوط به سرمایهگذاری، تفسیر وضعیت مالی شركتها، ارزیابی عملكرد مدیریت، پیش بینی جریانات وجوه نقد آتی (پارچینی، 1388). بنابراین كلیه واقعیتهای با اهمیت واحد اقتصادی باید به گونهای مناسب و كامل افشا شوند، تا امكان اتخاذ تصمیم فراهم گردد و از سردرگمی جلوگیری به عمل آورد. شركتها افشا را از طریق گزارشهای قانونی شامل صورتهای مالی، یادداشتهای توضیحی، تحلیلهای مدیریت و سایر موارد فراهم میكنند. افشا در صورتی که به واسطه یک منبع مقرراتی و وضع کننده قوانین الزامی شده باشد، افشای اجباری گفته میشود و در صورتی که افشای اطلاعات تحت تأثیر قوانین خاصی نباشد و توسط شرکت به صورت اختیاری انجام شود افشای اختیاری تلقی میشود (اسواسنا، 1998). افشای اختیاری، افشای اطلاعاتی فراتر از تعهدات قانونی است که به وسیلة نهادهای قانونگذار تدوین شده است. شرکتهایی که به طور اختیاری اطلاعاتی را افشا میکنند که به وسیله مراجع قانونگذار اجباری برای ارائه آنها وجود ندارد، برای شکل دادن توقعات مشارکان بازار تلاش میکنند و از این رو به واسطة افشای اطلاعات اضافی از شرایط معامله با این اشخاص منفعت میبرند (مدهانی ،2009). افزایش افشای اختیاری اطلاعات توسط شرکتها باعث كاهش عدم تقارن اطلاعاتی گردیده و در نتیجه شفافیت و جلب اعتماد سرمایه گذاران را در پی خواهد داشت که
منجر به افزایش رونق بازارهای سرمایه میشود كه در تخصیص بهینه منابع در اقتصاد كشور كمك شایانی خواهد نمود (پارچینی، 1388).
بر اساس این فرض که جهت افزایش در میزان آگاهی مورد نیاز سرمایه گذاران میبایست مربوط بودن ارزش اطلاعات موجود در صورتهای مالی را افزایش داد، همچنانکه سرمایه گذاران آگاهتر قادر به تعیین دقیقتر ارزش شرکت هستند (جرد و همکاران [5]،2005 )، انتظار میرود مربوط بودن ارزش اطلاعات همراه با افزایش سطح افشای اختیاری افزایش یابد. در نتیجه، انتظار میرود که در میان شرکتهای موجود در بازار سهام ایران سطوح افشای اختیاری بالاتر همراه با مربوط بودن بیشتر ارزش اطلاعات سود هر سهم و ارزش دفتری هر سهم برای سرمایه گذاران باشد.
نتایج تجربی افشا عموماً مطابق پیش بینیهای تئوری مالی است که اطلاعات عمومی بیشتر، ارزش شرکت را با کاهش هزینه سرمایه یا افزایش جریانهای نقدی آتی که به سهامداران تعلق میگیرد یا هر دوی اینها، افزایش میدهد. علاوه بر این، آنها پیشنهاد میکنند که انواع افشا برای تحلیلگران به عنوان پاسخ دهندگان بی تفاوت به انواع مختلف افشا، حیاتی است (بوتوسان و همکاران[6] ،2002).
1-2- بیان مسئله
هر جا سخن از تصمیمگیری است، بحث اطلاعات و نحوه دسترسی به آن مطرح میشود. در این راستا اطلاعاتی حائز اهمیت است که مفید بوده و به موقع افشاء گردد. همچنین اطلاعات باید دارای اهمیت بوده و توان اثرگذاری بر تصمیمگیریهای اقتصادی افراد را داشته باشد و منجر به بهترین تصمیمگیری شود. برای مفید واقع شدن اطلاعات حسابداری درتصمیمگیری استفاده کنندگان از این اطلاعات، هدفهای حسابداری و گزارشگری مالی ایجاب میکند که اطلاعات مربوط به گونه ای مناسب، کامل و به صورتی منصفانه افشا شده و دسترسی به این اطلاعات برای همگان ممکن باشد.
افزایش افشای اطلاعات برای استفادهکنندگانی که قادر به تعیین چشماندازهای آتی شرکت نیستند سودمند است و این سودمندی از طریق کاهش احتمال تخصیص نادرست سرمایه آنان میباشد. همچنین یکی از شروط اساسی برای جلب اطمینان سرمایهگذاران و اعتباردهندگان در جهت انجام فعالیتهای سازنده اقتصادی، وجود اطلاعات کافی به منظور تصمیمگیری درباره خرید، نگهداری یا فروش سهام و ارزیابی عملکرد مدیران و شرکتها میباشد (حسنی و حسینی، 1389).
حسابداری به عنوان دانش مخاطب مدار، مسئولیت فراهم کردن اطلاعات مفید برای قضاوت و تصمیمگیری آگاهانه استفادهکنندگان رابه عهده دارد. سیستم حسابداری فرایندی است که با کارکرد وظیفهای محوله به آن، حلقه ارتباطی واحدهای اقتصادی و سازمانها با محیط پیرامون محسوب میشود. محیط پیرامون شامل مجموعه گستردهای از استفادهکنندگان است که به نحوی با واحد اقتصادی ارتباط دارند. این ارتباطات میتواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. هدف حسابداری مرسوم فراهم کردن اطلاعات مالی مفید برای مخاطبین مالی است. اما نقش مخاطب مداری و مسئولیت پاسخگویی حسابداری ایجاب میکند که هدفی ماورای پاسخگویی مالی برای این سیستم ترسیم شود و در حوزه گزارشدهی و پاسخگویی از مخاطبین مالی فراتر رفته و مخاطبین غیر مالی را در گستره خدمتدهی خود قرار دهد.
مطالعات متعددی دستاوردهای اقتصادی افشای اختیاری را مورد آزمون قرار دادهاند. این مطالعات استدلال میکنند که بطور بالقوه شرکتهای با افشای اختیاری گسترده از سه طریق بر روی بازار سرمایه تأثیر میگذارند: بهبود نقدینگی سهام آنها در بازار سرمایه، کاهش هزینه سرمایه آنها، و افزایش تعداد تحلیل گران مالی آنها. ولی هندریکسن و ون بردا (1992) بیان میکنند که شرکتها تمایل چندانی به افزایش افشاء اطلاعات مالی ندارند، مگر اینکه از سوی حرفه حسابداری یا دولت، مجبور شوند ( اسمعیل زاده مقری و شعربافی، 1389).
وقتی سطح بالایی از عدم تقارن اطلاعاتی بین سرمایه گذاران و یک شرکت وجود داشته باشد، هوگز[7] (1986) افشا را به عنوان شیوه ای برای مدیران شرکت میداند که بتوانند از این طریق ارزش شرکت را به سرمایه گذاران نشان دهند. هوگز معتقد است که عدم تقارن اطلاعاتی به عنوان انگیزه ای برای مدیران است که ارزش شرکت خود را از طریق افشا بیان کنند تا شرکت خود را از شرکتهایی که کیفیت پایینتری دارند مجزا نشان دهند. به دلیل فقدان اطلاعات، سرمایه گذاران قیمتی را که میخواهند برای سهام یک شرکت بپردازند کاهش میدهند. برای کاهش قیمت گذاری کمتر از سوی سرمایه گذاران، شرکتها ترغیب میشوند تا تمام اطلاعات مالی مرتبط را افشا نمایند. بنابراین، برای شرکتها، افشای اطلاعات بیشتر به سرمایه گذاران، سودمند است. این استدلال بر مبنای این فرضیه است که عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکتها و سرمایه گذاران زمانی روی میدهد که شرکتها افشای کامل اطلاعات را انجام نمیدهند (پیترسون و پلنبرگ[8] ،2006). ادبیات موجود درباره افشای اختیاری، انگیزههای احتمالی متعددی را برای شرکتها ایجاد میکند تا افشاهای مالی گستردهتری را انجام دهند. بطور کلی، تحقیقات نشان میدهد که شرکتها شاید از دادن اطلاعات اضافی به سرمایه گذاران سود میبرند، چرا که آنها از مزایای افشا که بیشتر از هزینههای افشا هستند، نظیر کاهش عدم تقارن اطلاعاتی(پیترسون و پلنبرگ،2006)، و کاهش هزینه سرمایه سهامداران ( بوتوسان، 1997 و بوتوسان و پلاملی [9]،2002)، کاهش هزینه بدهیهای بلند مدت (سنگوپتا[10] ،1998)، و قادر ساختن بازار برای بکار گرفتن اخبار آتی عایدات در بازده سهام جاری (لاندهلم و مییرز[11] ،2002) بهره میبرند. اگرچه، قابل قبول است که فرض کنیم مدیران به منظور اینکه گزارش دهی و مزایای افشا را به حداکثر برسانند ترغیب میشوند تا افشای اطلاعات گسترده ای را انجام دهند، اما همچنان این سوال باقی میماند که آیا سطوح افشای اختیاری بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری برای سرمایهگذاران تأثیرگذار است، مخصوصاً با توجه به سود و ارزش دفتری، و دیگر اینکه آیا سرمایه گذاران قادر به استفاده از این اطلاعات در ارزیابیهای خود از شرکتها هستند یا خیر. اینکه آیا افشای اختیاری، مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری را بهبود میبخشد یا آن را تضعیف میکند، همچنان یک سوال عملی است که ما در این تحقیق به آن میپردازیم.
1-3 – اهمیت و ضرورت اجرای تحقیق
در فرهنگ حسابداری افشا یک واژة فراگیر بوده و به عنوان یکی از اصول حسابداری طبقه بندی میشود که تمام فرآیندهای با اهمیت مالی را در بر گرفته و بر کلیه جوانب مالی مؤثر میباشد. سهامداران جزء به عنوان افرادی که از اطلاعات درونی شرکت آگاهی کافی ندارند، هر ساله توجه خود را به اطلاعات افشا شده توسط شرکتها به عنوان چشم اندازی برای آینده جلب میکنند. استفاده کنندگان با توجه به موارد افشاء شده در مورد سرمایهگذاری خود تصمیمگیری میکنند.
میتوان گفت که افشای کامل، به موقع و داوطلبانه اطلاعات عاملی است که باعث سالم سازی بازار سرمایه گشته و از معاملات افرادی که به نحوی به اطلاعات منتشر شده دسترسی دارند جلوگیری مینماید و همچنین باعث آشکار شدن گزینههای جدید یا حذف گزینههای ضعیف میشود و سرانجام افراد را تحت تاثیر قرار داده و آنان را به سمت اتخاذ تصمیم صحیح سوق میدهد ( حسنی و حسینی، 1389).
طبق فرضیه اقتصادی، عدم تقارن اطلاعاتی میتواند هزینههای سرمایهای شرکتها را افزایش دهد چون اطلاعات ناقص میتواند منجر به انتخاب نامطمئن بین خریداران و فروشندگان سهام و اوراق بهادار یک شرکت شود. به دلیل فقدان اطلاعات، سرمایه گذاران قیمتی را که میخواهند برای سهام یک شرکت بپردازند کاهش میدهند. در نتیجه این انتخاب نامطمئن منجر به کاهش نقدینگی اوراق بهادار میشود. شرکتها با افزایش سطح افشای اختیاری اطلاعات میتوانند عدم تقارن اطلاعاتی بین شرکتها و سرمایه گذاران را کاهش دهند، که این به نوبهی خود می تواند هزینههای سرمایه ای را کاهش دهد. در نتیجه تحقیق مشاهدهای در مورد تأثیر افشای اختیاری در ارزش گذاری سهام میتواند درک ما را از نقش افشای اختیاری در ارزش گذاری سهام افزایش دهد. با توجه به اینکه تا این تاریخ، تحقیق چندانی درباره سودمندی سطوح افشای اختیاری در ارزشگذاری حقوق صاحبان سهام و اینکه آیا سطح افشای اختیاری بر مربوط بودن ارزش اطلاعات حسابداری تاثیرگذار است، انجام نشده است، امید است با انجام این چنین تحقیقاتی در حوزة افشای اختیاری اطلاعات در کشور ما به اهمیت واقعی گزارشگری مالی، توسط شرکتها پی برده شود و شرکتهای ایرانی علاوه بر رعایت الزامات استانداردهای حسابداری، در افشای اختیاری اطلاعات اضافی سودمند، البته در قالب چارچوبهای گزارشگری تجاری مورد قبول حرفه، گامی رو به جلو جهت کاهش شکاف اطلاعاتی بین مدیریت و سرمایهگذاران بردارند که این امر به افزایش رونق بازار های سرمایه منجر میشود و در تخصیص بهینه منابع در اقتصاد كشور كمك شایانی خواهد نمود.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 04:32:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |