موضوع: "بدون موضوع"

بررسی تاثیر ساختار سرمایه بر نقد شوندگی سهام شرکتهای موجود در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای ۸۸ ۸۴- قسمت ۲

وام دهندگان و نگرش سازمان هایی که رتبه اعتباری شرکت ها را تعیین می کنند.
ظرفیت وام ذخیره و انعطاف پذیری مالی
کنترل
ریسک تجاری
نرخ رشد
سودآوری
مالیات
شرایط بازار
مدیران و سرمایه گذاران درباره آینده شرکت اطلاعات همانندی دارند (اطلاعات متقارن) ولی اغلب مدیران اطلاعات بیشتری دارند. این پدیده را اطلاعات نامتقارن می نامند که بر ساختار سرمایه اثر مهمی می گذارد. در این تئوری به صراحت بیان می شود که برای تامین مالی «سلسله مراتب قدرت» وجود دارد. شرکتی که آینده بسیار خوبی دارد، ترجیح می دهد سرمایه مورد نیاز را از طریق وام تامین کند. در حالی که شرکتی که آینده خوبی را پیش بینی نمی کند، ترجیح می دهد که سرمایه مورد نیاز خود را از طریق انتشار سهام تامین کند و شرکت ها باید ظرفیت بالقوه گرفتن وام برای خود را نگه دارند تا در صورت مساعد بودن شرایط (برای تامین مالی) اوراق قرضه منتشر کنند و نه این که به ناگزیر سهام عادی منتشر کنند و شرایط را نامساعد کنند.
در یک دنیای ایده آل اقتصادی، مجموعه ارزش بازار تمام اوراق بهادار شرکت با توجه به قدرت سودآوری و ریسک دارایی های وابسته آنها تعیین می شود و باید مستقل از ترکیب اوراق بهادار، یعنی بدهی و سهام که برای تامین مالی آن مورد استفاده قرار گرفته اند، باشند. به عنوان مثال ریسک اضافه شده به سهامداران به دلیل انتشار بدهی بیشتر، موجب افزایش نرخ بازده مورد توقع آنها دقیقا به اندازه ای که برای خنثی کردن منابع استفاده از بدهی با هزینه پایین کافی باشد، می شود.
ساختار بهینه سرمایه ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام است که ارزش بازاری واحد انتفاعی را حداکثر می کند (رستمی، ۱۳۷۸، ص ۷۸). منظور از اصلاح ساختار سرمایه، نوع و نسبت درصد انواع مختلف اوراق بهادار منتشر شده توسط واحد انتخابی است. ساختار بهینه سرمایه نیز مجموعه نسبت هایی است که موجب حداکثر شدن ارزش کلی واحد انتخابی می شود، اما چگونه می توان محدوده حداکثر ارزش واحد انتخابی را تعیین کرد؟
مدیران مالی در مواجه با مسئله بسیار مشکل مزبور ناگزیر از تدوین سیاست مناسب خود می باشند. در این مورد، یکی از منابع اطلاعاتی می تواند نوسانات قیمت اوراق بهادار واحد انتخابی در بورس باشد. چنانچه اگر پس از اعلام یک برنامه مالی جدید، قیمت سهام شرکت کاهش یابد، می توان نتیجه گرفت که اجرای برنامه تعیین کننده اعتبار و تسهیلات مالی می توانند دیدگاه های خود را درباره برنامه مالی واحد انتخابی در اختیار مدیران مالی بگذارند. چنانچه واحد انتخابی ناگزیر از پرداخت بهره بالا باشد، می توان آن را نشانهای از استقراض زیاد قبلی تلقی کرد. منبع دیگر اطلاعات می تواند، تجدیدنظر در رتبه بندی اوراق قرضه واحد انتخابی و پایین آوردن آن توسط موسسات تحلیلگر مالی باشد، با فرض اینکه مدیریت بتواند ساختار سرمایه واحد انتخابی را تعیین کند.
نرخ بازده مورد انتظار خریداران اوراق بهادار واحد انتخابی (سهام و اوراق قرضه) به ساختار انتخابی بستگی دارد. نکته حائز اهمیت این است که مدیریت، هزینه تامین مالی را هنگام اندازه گیری می کند که واحد انتخابی، ساختار سرمایه ای در محدوده ای بهینه (هنگامی که ارزش شرکت واحد انتخابی حداکثر است) داشته باشد، زیرا در غیر این صورت احتمالا هزینه تامین مالی با اشتباهات عمده ای همراه خواهد بود (شباهنگ، رضا، ۱۳۷۹، ص ۲۳۹).

جهت دانلود متن کامل پایان نامه به سایت azarim.ir مراجعه نمایید.

تصویر درباره بازار سهام (بورس اوراق بهادار)

۲-۲-۶) معیارهای ساختار سرمایه

معیارهای متعددی برای ساختار سرمایه وجود دارند که عبارتند از:
۱ ـ معیارهای مبتنی بر ارزش دفتری
۲ ـ معیارهای مبتنی برارزش بازار
۳ ـ معیارهای مبتنی بر شبه ارزش بازار
هنگام انتخاب یک معیار برای ساختار سرمایه باید توجه داشت که چارچوب نظری مربوط به ارتباط بین عملکرد، بر اساس ارزش های بازار استوار است، ولی از آنجا ک دستیابی به ارزش های بازار مشکل است، غالبا از معیارهای ارزش دفتری استفاده شده است. راجان وزینگالس (۱۹۹۵) معیارهای ارزش دفتری و محتوی اطلاعاتی آنها را ارائه نمودند. آنها معتقدند که انتخاب معیار باید بر اساس هدف تحقیق، انجام شود. برای مثال نسبت کل بدهی به کل دارایی می تواند به عنوان شاخصی برای آنچه که برای سهامداران بعد از تسویه باقی می ماند، در نظر گرفته شود، ولی شاخص مناسبی در مورد ریسک عدم پرداخت بدهی در آینده نیست. همچنین از آنجا که کل بدهی شامل اقلامی از ترازنامه، همچون حساب های پرداختی است که بیشتر به جای اهداف تأمین مالی به اهداف معاملاتی شرکت مربوط می شوند، ممکن است در میزان کاربری اهرم مالی مبالغه شود. به اعتقاد آنان محاسبه نسبت بدهی می توان از جمع مبلغ بدهی ها، حساب های پرداختی را کسر نمود. ولی همچنان نگران آن هستند که بدهی های دیگری وجود داشته باشد، که به تأمین مالی مربوط نشود که بدهی های بازنشستگی و ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان از آن جمله اند. در نتیجه، راجان و زینگالس معتقدند که شاخص بهینه، نسبت کل بدهی به کل منابع است که در آن بدهی ها به هدف تامین مالی مربوط می شوند و منابع جمع بدهی ها و حقوق صاحبان سهام می باشند (شاه آبادی، ۱۳۸۶، ص ۱۴ و ۱۵).

۲-۲-۷) عوامل موثر بر ساختار سرمایه:

با توجه به شرایط داخل یا خارج شرکت، تعیین ساختار سرمایه متاثر از عوامل مختلفی است که اندازه گیری همه عوامل موثر بر ساختار سرمایه امکان پذیر نمی باشد.
۲-۲-۷-۱) عوامل داخلی موثر بر ساختار سرمایه
عواملی است که از داخل شرکت بر تصمیمات ساختار تاثیر می گذارند که مهم ترین آنها عبارتند از:
۱ ـ اندازه شرکت: بین اندازه شرکت و ساختار سرمایه رابطه مثبت و قوی وجود دارد. اثرات اندازه شرکت بر اهرم را می توان در چهار حالت بیان کرد. شرکتهای کوچک اهرم بالاتر را در لحظه تجدید تامین مالی، طولانی تر است. در چرخه تامین مالی رابطه بین اهرم و اندازه شرکت منفی است. نهایتاً اینکه انبوهی از شرکت های بدون اهرم وجود دارد، با کنترل این شرکتها، رابطه بین اندازه و اهرم منفی می شود. ۲۰۰۵، ص ۴۸)
۲ ـ سطح اطمینان مدیریت: سطح اطمینان مدیریت در تصمیمات تامین مالی شرکت بسیار حائز اهمیت است. هنگامی که اطمینان مدیریت بالاست، شرکت بدهی بیشتری ایجاد می کند. (باری، ۲۰۰۵)
۳ ـ فرصت های رشد: با فرض بازار سرمایه کامل، ارزش هر شرکت از ساختار سرمایه مستقل است اما با در نظر گرفتن فرصت های رشد وضعیت متفاوتی رخ می دهد. در شرکت های با رشد بالا، اهرم با ارزش شرکت رابطه عکس دارد و شرکت های با رشد پایین اهرم با ارزش، رابطه مستقیم دارد. (کایخنگ، ۲۰۰۰، ص ۲۸)
۴ ـ هزینه های تحقیق و توسعه: هزینه های تحقیق و توسعه ارزش شرکت را اضافه می کنند، در حالی که هزینه های نمایندگی ارزش را کاهش می دهند. نکته قابل توجه اینکه هزینه های تحقیق و توسعه، اگر از هزینه های نمایندگی بالاتر باشد، ارزش شرکت را اضافه می کند، از طرفی، شرکت ها با هزینه نمایندگی و هزینه های تحقیق و توسعه بالا با فرضیه کنترل بدهی مواجه هستند. (بروکس، ۲۰۰۳، ص ۱۶۳)
۵ ـ حجم فروش: الگوی ساختار سرمایه شرکت های پذیرفته شده در سازمان بورس تهران عمدتا «تابع مستقیم متغیرهایی نظیر میزان دارایی های ثابت شرکت، حجم فروش و سودآوری آن می باشد. در بورس تهران، شرکت های که از لحاظ حجم فروش بزرگترند بیشتر به بدهی اتکا می کنند. (باقرزاده، ۱۳۸۰، ص ۴۷)
۲-۲-۷-۲) عوامل خارجی موثر بر ساختار سرمایه
این دسته از عوامل، نشات گرفته از محیط بیرونی شرکت است که بر تصمیمات ساختار سرمایه تاثیر می گذارند که مهم ترین آنها عبارتند از:
۱ـ بدهی محیط زیست:
برخی کشورها، قوانینی را وضع کرده اند که شرکت های آلاینده محیط، ملزم به پرداخت هزینه های پاکسازی محیط زیست می باشند. بدیهی است وضع این قوانین باید انگیزه شرکتهای آلاینده را برای حفظ محیط زیست افزایش دهد. اگر شرکتهای آلوده کننده با محدودیت بدهی مواجه باشند یا به دلیل شناسایی خسارت های زیاد وارده به محیط زیست از احتمال ورشکستگی بیشتری برخوردار باشند از انگیزه های آنان برای شناسایی بدهی زیست محیطی کاسته می شود. معرفی شرکت های دارای بدهی زیست محیطی به وام دهندگان چون بانک منجر به افزایش انگیزه این شرکتها برای کاهش خسارت محیط زیست می شود. بررسی ها در آمریکا نشان می دهد، برای صنایع بیشتر آلاینده محیط زیست نظیر صنایع شیمیایی، شناسایی بدهی محیطی سبب صرفا افزایش بیشتر درصد استقراض بانکی می شود اما هنگامی که بدهی محیطی تسویه شود، استقراض به سطحی می رسد که با شرکت دارای ساختار سرمایه فاقد بدهی فاصله کمتری دارد. (آلیستیر، ۱۹۹۹، ص ۷۳)
۲ ـ منبع سرمایه:
شرکت هایی که به بازار اوراق قرضه عمومی دسترسی دارند اساسا نسبت اهرمی بالاتری دارند. هزینه شرکت ها از لحاظ اعتبار با هم فرق دارند. اما حتی پس از کنترل خصوصیات شرکت ها باز هم شرکت ها با دسترسی به بازار اوراق قرضه عمومی ۳۳ درصد بیشتر بدهی دارند. (فائول کندر و همکاران ۲۰۰۰، ص ۷۰)

۲-۲-۸) انواع ساختار سرمایه

در استانداردهای حسابداری دو نوع متفاوت ساختار سرمایه شناسایی شده است و در هر مورد نحوه محاسبه و ارائه سود هر سهم تعیین گردیده است. یک نوع طبقه بندی ساختار سرمایه به وجود اوراق بهادار بالقوه قابل تبدیل به سهام عادی که نهایتاً بر سود هر سهم تاثیر می گذارد مربوط می شود. چنانچه اوراق بهادار شرکت سهامی شامل سهام عادی و معدل سهام عادی باشد، ساختار سرمایه ممکن است ساده یا پیچیده باشد. اوراق بهاداری معادل سهام عادی تلقی می شود که به دارندگان آن این حق را می دهد که از طریق اعمال حق یا تبدیل اوراق بهادار خود، سهام عادی بدست آورند. این گونه اوراق بهادار سهام عادی محسوب نمی شوند بلکه در صورت رعایت و تحقق شرایط معینی قابل تبدیل به سهام عادی می باشد.
۲-۲-۸-۱) ساختار ساده سرمایه
در صورتی که حقوق صاحبان سهام یک شرکت تنها شامل سهام عادی باشد و شامل اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام، گواهینامه اختیار خرید سهام یا اوراق بهادار تقلیل دهنده سود هر سهم باشد (یعنی اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام عادی منتشر نشده باشد)، ساختار سرمایه آن ساده تلقی می شود.
۲-۲-۸-۲) ساختار پیچیده سرمایه
چنانچه یک شرکت اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام یا گواهینامه حق تقدم خرید سهام منتشر کرده باشد، بطوری که اوراق بهادار مزبور تاثیر تقلیل دهنده بالقوه ای بر سود هر سهم داشته باشد، ساختار سرمایه آن پیچیده محسوب می شود. اوراق بهادار قابل تبدیل به سهام عادی که تاثیر تقلیل دهنده بر سود هر سهم دارند و ممکن است موجب افزایش تعداد سهام عادی منتشر شده گردند، عبارتند از:
الف ـ سهام ممتاز قابل تبدیل،
ب ـ اوراق قرضه پرداختنی قابل تبدیل
ج ـ گواهینامه حق تقدم خرید سهام
اختیار خرید سهام و سایر اوراق بهاداری که قابل تبدیل به سهام عادی می باشند یا به موجب آن می توان سهام عادی را خریداری کرد. در استانداردهای حسابداری، در مورد ساختارهای پیچیده سرمایه، محاسبه و گزارش دو مبلغ به عنوان سود هر سهم که اثرات تقلیل دهنده سود هر سهم را گزارش کند، سود اولیه و سود تقلیل یافته نامیده می شود.

۲-۲-۹) تئوری ساختار سرمایه

«تئوری ساختار سرمایه»، رابطه نزدیکی با هزینه سرمایه دارد. ساختار سرمایه شامل ترکیب منابع وجوه بلندمدت مورد استفاده شرکت است و هدف اصلی از تصمیمات ساختار سرمایه حداکثر کردن ارزش بازار شرکت از طریق ترکیب مناسب این منابع می باشد. که به این ترکیب مناسب، ساختار سرمایه بهینه گفته می شود.
تاکید اصلی نظریات ساختار سرمایه بر این است که آیا شرکت می تواند با تغییر در ترکیب منابع مختلف مالی، هزینه سرمایه را کاهش داده و بر ارزش بازار سهام اثر بگذارد یا خیر؟
تاکنون، کسی نتوانسته است یک ساختار سرمایه بهینه ارائه نماید و تئوریهای ارائه شده در این زمینه نیز، رفتار واقعی تامین مالی شرکتها را به طور واضح و روشن تبیین نموده اند. اما در عین حال، برای دستیابی به چنین الگویی، تحقیقات و آزمونهای زیادی انجام گرفته که نتایج آنها در خور و قابل توجه می باشد و تلاشها همچنان ادامه دارد. در ادامه با توجه به موضوع تحقیق به بررسی دیدگاه ها و نظریات مطرح شده راجع به ساختار سرمایه می پردازیم.
به طور کلی در مورد ساختار سرمایه تاکنون دیدگاه های زیر ارائه شده است:
۱ ـ دیدگاه درآمد خالص
۲ ـ دیدگاه درآمد خالص عملیاتی
۳ ـ دیدگاه سنتی
۴ ـ دیدگاه مودیلیانی و میلر

بررسی اثر جاشیر بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و ارزیابی حسی و میکروبی ماست پروبیوتیک- قسمت ۹

**میزان کلونی های باکتری لاکتوباسیلوس کازئیاستاندارد ملی ایراندرصد جاشیر**میزان وزن گیاه جاشیر پخته به وزن ماست در محصولترازو

فصل چهارم
یافته ها
۴-۱ : آزمون های فیزیکوشیمیایی
۴-۱-۱ : آزمون اسیدیته
جدول شماره ۲ تغییرات اسیدیته در انواع ماست را نمایش می دهد. با مقایسه میانگین تغییرات انواع ماست اسیدیته در جدول مشاهده می شود که این تغییرات در نمونه های حاوی جاشیر نسبت به ماست کنترل در روز های هفتم، چهاردهم و بیست ویکم غیر قابل ملاحظه و معنی داری (p<0.05) داشت. با بیشتر شدن درصد جاشیر و مدت زمان ماندگاری میزان اسیدیته نمونه ها طی نگهداری بیشتر شد بطوریکه بیشترین اسیدیته مربوط به ماست حاوی ۳۰ درصد جاشیر در روز آخر بود ولی این تغییرات نسبت به ماست کنترل قابل ملاحظه نبود.
جدول شماره ۲ : تغییرات اسیدیته در انواع نمونه های ماست پروبیوتیک طی ۲۱ روز نگهداری درoc5

مقادیر a, b, c در یک ستون نشانگر تفاوت در میانگین بعلاوه انحراف معیار اسیدیته نمونه ها می باشد.

نمودار شماره۱ : میزان اسیدیته ماست های پروبیوتیک با و بدون جاشیر در روز های ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱ حین نگهداری در یخچال
۴-۱-۲ : آزمون میزان آب اندازی
داده های جدول شماره ۳ نشان می دهد که میزان آب اندازی ماست های حاوی درصد های متفاوت جاشیر نسبت به ماست کنترل در روزهای ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱ کمتر بود و تفاوت قابل ملاحظه ای داشت (p=0.000). کمترین میزان آب اندازی به ترتیب در ماست های پروبیوتیک محتوی۳۰، ۲۰ و ۱۰ درصد جاشیر در روز هفتم و در ماست پروبیوتیک در روز اول مشاهده شد. همانطور که در جدول ۳ مشخص است میزان آب اندازی در ماست های حاوی درصد های بیشتر جاشیر کمتر می باشد.
جدول شماره۳: تغییرات میزان آب اندازی در انواع نمونه های ماست پروبیوتیک طی ۲۱ روز نگهداری درoc5
مقادیر a, b, c در یک ستون نشانگر تفاوت در میانگین بعلاوه انحراف معیار آب اندازی نمونه ها می باشد.

نمودار شماره۲ : میزان آب اندازی ماست های پروبیوتیک با و بدون جاشیر در روز های ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱ حین نگهداری در یخچال
۴-۲ -۳: آزمون های میکروبی
تعداد باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی (log CFU/ml) در نمونه های ماست حاوی درصد های متفاوت جاشیر نسبت به ماست کنترل در روز اول(p=0.009)، هفتم (p=0.040) چهاردهم (p=0.000) و بیست و یکم (p=0.000) تفاوت قابل ملاحظه ای داشت. تعداد ل. کازئی در همه نمونه های ماست طی روز هفتم پس از تولید افزایش و سپس در روز های چهاردهم و بیست و یکم پس از تولید (بجز نمونه ماست حاوی ۲۰ درصد جاشیر) کاهش داشت (جدول شماره ۴). میانگین بیشترین تعداد ل.کازئی در روز هفتم در ماست پروبیوتیک حاوی ۱۰ و ۳۰ درصد جاشیر، پروبیوتیک و ماست حاوی ۳۰ درصد جاشیر؛ روز چهاردهم ماست پروبیوتیک حاوی ۱۰ ، ۲۰ درصد جاشیر، پروبیوتیک و ماست حاوی ۳۰ درصد جاشیر و در روز بیست و یکم در ماست های پروبیوتیک محتوی ۲۰، ۱۰ و ۲۰ درصد جاشیر و ماست پروبیوتیک مشاهده شد. در مجموع تعداد ل. کازئی در پایان دوره آزمایش در ماست پروبیوتیک، ماست حاوی ۱۰ و ۳۰ درصد جاشیر کاهش یافت اما در ماست پروبیوتیک حاوی ۲۰ درصد جاشیر نسبت به روز اول کاهش مشاهده نشد.
جدول شماره ۴ : میزان زنده مانی باکتری پروبیوتیک لاکتوباسیلوس کازئی در انواع نمونه های ماست پروبیوتیک طی ۲۱ روز نگهداری درoc5
مقادیر a, b, c در یک ستون نشانگر تفاوت در میانگین بعلاوه انحراف معیار تعداد ل. کازئی در هر میلی لیتر نمونه می باشد.  نمودار شماره۳ : میزان آب اندازی ماست های پروبیوتیک با و بدون جاشیر در روز های ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱ حین نگهداری در یخچال
۴-۳ : آزمون های حسی ( ارگانوکپتیک )
داده های حاصل از میانگین نمرات حسی انواع ماست در جدول شماره ۵ نشان داده شد. بیشترین نمره طعم در روز اول به ترتیب مربوط به ماست های ۱۰ درصد جاشیر، پروبیوتیک، ۲۰ و ۳۰ درصد جاشیر و میانگین بیشترین نمره بو مربوط به ماست های پروبیوتیک، ۱۰، ۲۰ و ۳۰ درصد جاشیر بود. بیشترین میزان آب انداختن انواع ماست در روز اول به ترتیب مربوط به ماست پروبیوتیک حاوی ۱۰ درصد جاشیر، ماست پروبیوتیک، ۲۰ و ۳۰ درصد جاشیر بود. بهترین نمره احساس دهانی در روز اول به ترتیب مربوط به ماست پروبیوتیک و ماست حاوی ۱۰ درصد جاشیر، ماست ۲۰ و ۳۰ درصد بود. بالاترین نمره رنگ در روز اول به ترتیب مربوط به ماست های حاوی ۱۰و ۲۰ درصد جاشیر، پروبیوتیک و حاوی ۳۰ درصد جاشیر بود. نمره ویژگی حسی احساس دهانی در ماست های حاوی مقادیر متفاوت جاشیر نسبت به ماست کنترل در روز اول دارای تفاوتی قابل ملاحظه و معنی دار بود (p=0.017). دیگر ویژگی های حسی انواع ماست در روز اول اختلاف معنی داری با ماست کنترل نداشتند (p>0.05).
جدول شماره ۵ : ارزیابی حسی در انواع نمونه های ماست پروبیوتیک طی ۲۱ روز نگهداری درoc5

 

 

 

 


 

موانع دسترسی زنان بزهکار به عدالت کیفری در نظام کیفری ایران- قسمت ۱۴

فایدهی دیگر شناخت بزه کار، جلب اعتماد مردم است. در جوامعی که توجه به جرم ارتکابی و اخذ اقرار است تا بتوان مجازات را اعمال نمود، مردم به دستگاه عدالت بی اعتماد می باشند؛ زیرا از یک سو مردم و خانوادهی زیان دیده از جرم، کیفر تحمیلی را ناچیز می پندارند و دستگاه عدالت را به تسامح، اهمال و بیتوجهی متهم میکنند و از سوی دیگر بزه کار و خانواده ی او آن را غیر انسانی و عاری از روح عدالت خواهی به شمار میآورند. در نتیجه همهی مردم با بدبینی و بی اعتمادی به دستگاه قضا می نگرند و بررسی شخصیت بزه کار به علت کشف حقایق پوشیده و عریان شدن واقعیات موجب می شود همه از حکم قاضی راضی باشند؛ به آن احترام بگذارند و به دستگاه عدالت نیز اعتماد نمایند.

۴-۳٫ رعایت عدالت

مهم ترین هدف رسیدگی به اختلاف، تحقق عدالت و فصل خصومت است. همچنین از بزرگ ترین اهداف جرم شناسی که به صورت ظاهر مطمح نظر دستگاه عدالت نیز میباشد، رعایت عدالت به ویژه دربارهی بزه کار است. اگر تعبداً پذیرفته شود که هر بدکاری باید به سزای اعمال خود برسد، لااقل این امر مورد قبول قرار گرفته است که باید عدالت را در حد کمال در حق او رعایت کرد و اجازه نداد بیش از حد لازم مورد مجازات قرار گیرد.
در «عدالت خانه های سنتی» که جز گذشته گرایی هدفی ندارد، عدالت رعایت نمی شود؛ زیرا بدون آن که شخصیت بزه کار مورد توجه قرار گیرد و عواملی که بر اراده اش تأثیر بخشیده و باعث تبهکاری و آلودگی او شده است در نظر گرفته شود، تنها با تکیه بر مسئولیت و ارادهی آزاد و بدون توجه به عوامل خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی، جسمانی، عاطفی و مانند آن محکومیت می یابد. (حسینی، ۱۳۹۲: ۲۵).

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-۴٫ پیشگیری از تکرار جرم

با تشکیل پرونده ی شخصیت برای بزه کار، دادگاه میتواند با شناختی که از خصوصیت شخصیتی بزه کار به دست آورده و آشنایی با اوضاع و احوالی که ارتکاب جرم را تسهیل کرده است، تصمیمی اتخاذ کند که بزه کار را از تکرار جرم بازدارد و به این گونه او را خلع سلاح کند (اردبیلی، ۱۳۹۰:۱).
گشودن پروندهی شخصیت برای بزه کار باعث میشود که تدابیر صحیح و اصولی اتخاذ شود و مقدمات بازگشت او به اجتماع فراهم شود.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۴-۵- اصلاح بزه کار

در اجرای احکام کیفری به ویژه مجازات حبس، چون هدف مجازات اصلاح و تربیت بزه کار تلقی شده است، به کارگیری دست آوردهای جرم شناسی پرهیز ناپذیر است. تعیین سیاستی که مطابق با آن هر یک از بزه کاران بتوانند توانایی های از دست رفته ی خود را بازیابند و بازآموزی شوند، بدون شناخت کامل آنها ممکن نیست. بخش پذیرش در هر زندان وظیفه ی تشخیص شخصیت زندانی را بر عهده دارد. پرونده ی شخصیت که حاوی اطلاعاتی دربارهی میزان سلامت جسمانی و روانی بزه کار و توانایی های فنی و علمی او است، برای طرح در اختیار شورایی به نام شورای طبقه بندی قرار می گیرد. با آشنایی که به این ترتیب از خصوصیات محکومان به دست می آید، کارگزاران زندان می توانند نسبت به درمان، اشتغال به کار و اعزام آنها به یکی از انواع زندان ها و مؤسسات تأمینی و تربیتی تصمیم نمایند (مواد ۴۷، ۶۴ و ۶۵ آیین نامهی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی مصوب ۱۳۸۴).

پایان نامه

۵- جایگاه پرونده ی شخصیت در حقوق کیفری ایران

در نظام کیفری ایران، در مراحل کشف جرم، تحقیقات مقدماتی، تعقیب مجرم و مرحله ی صدور حکم، پرونده ی شخصیت به صورت مستقل از پرونده ی کیفری تشکیل نمی شود و قانون گذار به رغم آنکه در مواد متعدد قاضی را مکلف به توجه به شخصیت متهم نموده، لیکن الزامی به تشکیل پرونده ی شخصیت پیش بینی نکرده است. در نظام حقوقی ایران، تنها در مرحله ی اجرای مجازات حبس به منظور شناسایی زندانیان جهت طبقه بندی آنان، تشکیل پرونده ی شخصیت ضروری است. به عبارت دیگر در ایران تشکیل پرونده ی شخصیت اصولاً پس از محکومیت است، نه در مرحله ی اتهامی، اما قضات دادگاه ها در مقام صدور حکم با توجه به سؤال هایی که از متهم می نمایند، به طور نسبی و به صورت غیرحرفه ای شناخت شخصیت متهم را مد نظر قرار میدهند.

۵-۱٫ مقررات مربوط به پرونده ی شخصیت پیش از پیروزی انقلاب اسلامی

۱- برابر ماده ی ۷ قانون مربوط به تشکیل دادگاه اطفال بزه کار مصوب ۱۳۳۸: «چنان چه درباره وضع مزاجی یا روحی طفل یا ابوین او یا وضع خانوادگی و محیط معاشرت طفل لازم شود، دادگاه اطفال میتواند تحقیقات مزبور را خود یا به هر وسیله دیگری که مقتضی بداند، انجام دهد و یا نظر اشخاص صلاحیت دار را جلب کند…».
تبصرهی این ماده مقرر می دارد: «برای انجام تحقیقات مذکور و همچنین به منظور اداره امور مربوط به کانون اصلاح و تربیت وزارت دادگستری می تواند از مددکاران اجتماعی که دارای گواهینامه ی آموزش خدمات اجتماعی باشند، استفاده نماید…».
۲- قانون گذار ایران برای تشخیص حالت خطرناک مجرمان به منظور اعمال اقدامات تأمینی و تربیتی در خصوص آنان به موجب ماده ی ۱ قانون اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۱۳۳۹ و برای تشخیص درجه ی خطرناکی مجرم به منظور اتخاذ تصمیم پیرامون ضرورت نگه داری یا معالجه در تیمارستان مجرمان، به موجب ماده ی ۴ همان قانون، شناخت شخصیت متهم را الزامی دانست.
۳- پس از تصویب قانون موقتی اصول محاکمات جزایی، ضمن اصلاحاتی که به عنوان قانون تسریع دادرسی و اصلاح قسمتی از قوانین آیین دادرسی کیفری و کیفر عمومی، در بهمن ماه سال ۱۳۵۲ به عمل آمد، با وضع و تصویب مادهی ۴۰ مکرر و دو تبصره ی آن، در بیان تکالیف و اختیارات مدعی العموم پیرامون تعقیب کیفری بزه کار، احکام جدیدی را پیش بینی نمود و برای نخستین بار تأسیس حقوقی با اهمیتی را با عنوان «تعلیق تعقیب» انشا کرده و به رسمیت شناخت.
ماده ی ۴۰ مکرر و دو تبصره ی آن الحاقی ۱۳۵۲، چنین اشعار می دارد: «در امور جنحه هرگاه متهم اقرار به ارتکاب جرم نماید و این اقرار حسب محتویات پرونده مقرون به واقع باشد، در صورتی که دادستان با ملاحظه وضع اجتماعی و سوابق زندگی و روحیه متهم و اوضاع و احوالی که موجب ارتکاب جرم گردیده تعلیق تعقیب را مناسب بداند می تواند، با احراز شرایط زیر تعقیب کیفری او را معلق و پرونده را به دادگاه جنحه ارسال نماید:

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

  1. موضوع اتهام از جرایم مندرج در باب دوم قانون کیفری عمومی نباشد.
  2. متهم سابقه محکومیت مؤثر نداشته باشد.
  3. شاکی خصوصی در بین نبوده یا گذشت کرده باشد.

دادگاه جنحه در صورتی که قرار تعلیق را تأیید نماید، قرار قطعی است در غیر این صورت، طبق مقررات به موضوع اتهام رسیدگی خواهد شد. هرگاه درباره متهم قرار تأمینی صادر شده باشد، پس از قطعیت قرار تعلیق، قرار تأمین ملغی الاثر خواهد شد.
تبصره ۱: قرار تعلیق کیفری در دفتر مخصوص در اداره سجل کیفری ثبت می شود. در صورتی که متهم ظرف سه سال از تاریخ صدور قرار تعلیق، مرتکب جنحه یا جنایتی شود نسبت به اتهام سابق نیز با رعایت مقررات تعدد جرم، مورد تعقیب قرار خواهد گرفت.
تبصره ۲: در مورد تعدد جرم هرگاه جرایم انتسابی توأماً واقع شده باشد، مانع از اجرای مفاد این ماده نیست و در صورتی که یکی از جرایم انتسابی از درجه جنایی باشد، دادستان وقتی می تواند قرار تعلیق در مورد امر جنحه صادر نماید که امر جنایی منتهی به صدور قرار منع تعقیب شده باشد».
این ماده در سال ۱۳۵۶ با تصویب ماده ی ۲۲ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری، دست خوش تغییرات جزیی گردید. مقررات تعلیق تعقیب، به دادستان یا جانشین وی این اختیار را داده است که در جرایم جنحه به استثنای جنحه های باب دوم قانون مجازات عمومی (یعنی جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی مملکت که مقررات آنها در حال حاضر در فصل اول از کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۷۵ پیش بینی گردیده است) در صورت اجتماع شرایط و فقدان موانعی بتواند تعقیب کیفری متهم را تعلیق نماید. بدیهی است در صورت عدم تنبه متهم و ارتکاب جرم جدید از درجه ی جنحه یا جنایی ظرف سه سال از تاریخ صدور قرار تعلیق تعقیب، دادگاه باید ضمن رسیدگی به جرم جدید، با الغای قرار تعلیق تعقیب کیفری نسبت به اتهام سابق نیز اتخاذ تصمیم نماید. نظام تعلیق تعقیب کیفری در آیین دادرسی کیفری ایران با طرح نظرات مخالف و موافقی از سوی اساتید و نویسندگان حقوقی همراه بود که خارج از موضوع بحث ما است، ولی پیش بینی این قرار را باید اقداماتی دانست که در جهت دخیل کردن شخصیت مجرم در بزه بوده است (رحیمی نژاد، ۱۳۸۶: ۱۸۹).

۵-۲٫ جایگاه پرونده ی شخصیت در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲

قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ در مواد متعددی قضات را مکلف نموده به شخصیت متهم توجه نمایند. این مواد عبارتند از:
۱- طبق مادهی ۱۸ این قانون، قاضی در زمان صدور حکم، سوابق و وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتکب و تأثیر تعزیر بر وی را درنظر می گیرد.
۲- به موجب ماده ی ۲۳ برای تعیین مجازات تکمیلی، قاضی ناگزیر به شناخت شخصیت متهم است.
۳- برای تشخیص مجازات مناسب تر به حال متهم به منظور اعمال کیفیات مخففه ی موضوع ماده ی ۳۷ این قانون، قاضی باید نسبت به شخصیت متهم آگاهی یابد.
۴- صدور قرار معافیت از کیفر موضوع ماده ی ۳۹ و قرار تعویق حکم موضوع ماده ی ۴۰ نیز منوط به شناخت شخصیت متهم است.
۵- شناخت شخصیت متهم و بررسی وضعیت اجتماعی و سوابق زندگی وی و اوضاع و احوال منتهی به ارتکاب جرم، برای صدور قرار تعلیق مجازات الزامی است.
۶- به منظور اعمال مقررات آزادی مشروط، شناخت شخصیت متهم برای پیش بینی این موضوع که وی پس از آزادی مجدداً مرتکب جرمی نخواهد شد، الزامی است.
۷- به موجب ماده ی ۶۴ برای تعیین مجازات جایگزین حبس، قاضی مکلف به شناخت شخصیت متهم است.
۸- شناخت شخصیت طفل یا نوجوان برای صدور حکم و همچنین حین تجدیدنظر در حکم صادره برابر مواد ۸۸ و ۹۰ الزامی است.
۹- برای احراز توبه متهم و سقوط مجازات، شناخت شخصیت متهم الزامی است.
۱۰- برای تشخیص بیم تجری مرتکب به منظور اعمال مجازات تعزیری در مواردی مثل مواد ۶۱۲ و ۶۱۴ قانون تعزیرات، شناخت شخصیت متهم الزامی است.

۵-۳٫ جایگاه پرونده ی شخصیت در قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸

۱- ایجاد محدودیت در آزادی های شخصی و اموال افراد پیش از صدور حکم قطعی از مرجع صلاحیت دار، خلاف اصل برائت و مخل احترام به آزادی های فردی است، ولی ضرورت رعایت حقوق بزه دیدگان، حفظ نظم، رعایت موازنه بین حقوق متهم و بزه دیده و در نهایت اجرای عدالت، قانون گذار را بر آن داشته که اجازهی ایجاد چنین محدودیتهایی را در مورد متهم در قالب صدور قرار تأمین بدهد و برای پیشگیری از افراط و تفریط از عبارت «تناسب تأمین» یاد کرده است.
ماده ی ۱۳۴ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مقرر می دارد: «تأمین باید با اهمیت جرم و شدت مجازات و دلایل و اسباب اتهام و احتمال فرار متهم و از بین رفتن آثار جرم و سابقه متهم و وضعیت مزاج و سن و شخصیت او متناسب باشد».
۲- برابر مواد ۲۲۲ و ۲۲۴ قانون موضوع بحث، در رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان قاضی مکلف به شناخت شخصیت آنان است. به موجب ماده ی ۲۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری «چنانچه درباره وضعیت روحی و روانی طفل یا ولی و سرپرست قانونی او یا خانوادگی و یا معاشرت وی تحقیقاتی لازم باشد، دادگاه می تواند به هر وسیله ای که مقتضی بداند آن را انجام دهد و یا نظر اشخاص را جلب نماید.»
این مقرره به صورت ضمنی اجازه ی تشکیل پرونده ی شخصیت را در مورد طفل یا نوجوان بزه کار به دادگاه اطفال داده است؛
چند ایراد مهم بر این مقررات وارد است:
نخست، در مادهی ۲۲۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری، برخلاف مادهی ۷ قانون تشکیل دادگاه های اطفال بزه کار مصوب ۱۳۳۸، به ضرورت تحقیق در خصوص وضعیت جسمانی و خصوصیات زیست شناختی طفل اشاره ای نشده است و بدین ترتیب اطلاعات جمع آوری شده در پرونده ی شخصیت، ممکن است ناقص باشد؛
دوم، قانون گذار در تمامی این مقررات با قید عبارت هایی مانند «چنانچه لازم باشد» و «دادگاه میتواند»، تشکیل پروندهی شخصیت را اختیاری اعلام نموده است.
سوم، تشخیص اقتضای تخفیف مجازات در جرایم غیرقابل گذشت به استثنای گذشت شاکی خصوصی پس از قطعیت حکم و تقاضای محکوم علیه برابر ماده ی ۲۷۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری، نیاز به شناخت شخصیت متهم دارد.

۵-۴٫ جایگاه پرونده ی شخصیت در آیین نامه ی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی مصوب ۱۳۸۴

در نظام حقوقی ایران تنها در مرحلهی اجرای مجازات حبس، به منظور شناسایی زندانیان جهت طبقه بندی آنان، تشکیل پروندهی شخصیت ضروری شناخته شده است. به موجب ماده ۴۷ آیین نامه اجرایی سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی و تربیتی مصوب ۱۳۸۴ در هر زندان قسمتی به نام پذیرش و تشخیص به منظور شناخت شخصیت زندانی پیش بینی شده که وظیفه تهیه و تنظیم پرونده شخصیت بزه کار را به عهده دارد. همچنین حسب ماده ۶۳ این آیین نامه «در هر مرکز حرفه آموزی و اشتغال یا زندان قسمتی به نام تشخیص به منظور شناخت شخصیت زندانیان و طبقهبندی آنها، با بهره گرفتن از خدمات کارشناسان متخصص تشکیل می گردد که تهیه و تنظیم و نگه داری پرونده شخصیتی زندانی به شرح مواد بعدی به عهده این قسمت است». طبق ماده ۶۴ «محکومان حداکثر دو ماه در قسمت پذیرش و تشخیص تحت آزمایش های پزشکی، روان پزشکی، آزمون های روان شناسی و شناخت شخصیت و استعداد قرار گرفته و میزان سلامت جسمانی و روانی و معلومات و اطلاعات مذهبی و علمی و فنی آنان از جهت شناخت شخصیت بررسی و تعیین میگردد. مددکاران اجتماعی طبق موازین اسلامی در خصوص سوابق زندگی تحقیقات لازم به عمل آورده، گزارش کاملی از گذشته محکوم از دوران طفولیت تا زمان تنظیم گزارش در محیط های مختلف خانوادگی، تحصیلی، محلی، حرفهای و غیره را با اظهار نظر خود تهیه می نمایند. در انقضای مدت اقامت زندانی در قسمت پذیرش و تشخیص، کلیه گزارش های متخصصین در پرونده او متمرکز می شود تا در شورای طبقه بندی مطرح شود». با توجه به اختیاری بودن تشکیل پرونده ی شخصیت در مرحله ی تحقیقات مقدماتی و رسیدگی در دادگاه، چند سوال قابل طرح است:
۱- چگونه ممکن است قاضی بدون مطالعه درباره ی شخصیت بزه کار، حکم عادلانه و منصفانه صادر کند؟
۲- آیا تشخیص ممیز بودن یا نبودن طفل و هم چنین تشخیص بلوغ که از لحاظ آثار حقوقی حائز اهمیت است، بدون تشکیل پرونده ی شخصیت ممکن است؟
۳- آیا تعیین مقدار تأمینی و تربیتی متناسب بدون مطالعه ی خصوصیات زیست شناختی و روانی و اجتماعی طفل بزه کار میسر است؟
۴- آیا تشخیص متناسب بودن نوع «تامین» صاره با وضعیت مزاجی و روحی و حیثیتی متهم، که برابر مادهی ۱۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری برای قاضی یک تکلیف است، بدون تحقیق درباره ی شخصیت بزه کار ممکن است؟

بررسی احکام و مقادیر دیه در حقوق کیفری ایران و فقه حنفی- قسمت ۱۴

۲-عارفی مسکونی، پیشین، ص١٢٣
۳-همان
۴-گرجی، پیشین، ص۴۵
دینار ادا شود که مخالفانی نیز وجود دارند که مقدار دیه را در شش چیز معروف میدانند.
حنفیان از این جهت که دینار از حیث وزن و وصف معلوم میباشد و بها و ارزش کل آن دقیقاً مشخص است، آن را به عنوان یکی از مقادیر دیه پذیرفتهاند.

ه)درهم

درهم اسم خاص است که از زبان فارسی گرفته شده است و در اصل «درم» به معنای چیزی که دین آورده میباشد. عرب جاهلیت پول و نقدینه خاص خود نداشت که در بازرگانی و دادوستدها با آن معامله کند زیرا در آن زمان دولت واحدی وجود نداشت. از این رو آنان با پول ایرانی (کسرایی) و گاه با پول رومی از درهم و دینار معامله میکردند، چرا که نزد عرب جاهلیت به جهت آنکه با کشورهای مجاور بازرگانی داشتند، پولها و ارزهای کشورهای مختلف وجود داشت و مهمترین آن پولها درهمهای خوارزمی بود که وزن آن چهار دانگ بود و درهمهای بغلی بود که آن نیز به وزن چهار دانگ بود.
تاریخ نویسان حداقل سه نوع درهم را که رایج میان اعراب آن زمان بود چنین برشمردهاند:
١-درهمهایی که هر یک از آنها معادل نیم مثقال و یا ده قیراط بوده است و به عبارت دیگر هر ده درهم از این نوع دقیقاً معادل ده مثقال بوده است.
٢-درهمهایی که هر یک از آنها معادل شش صدم مثقال و یا دوازده قیراط۱ بوده است که بدین ترتیب میتوان گفت: هر ده درهم از این نوع برابر با شش مثقال بوده است.
٣-درهمهایی که وزن هر سکه آنها یکونیم مثقال و یا سی قیراط بوده است و هر ده عدد از آنها معادل پنج مثقال بوده است.۲
۱- هر قیراط تقریبا معادل سه دانه جو متوسط است.
۲- سروستانی، پیشین، ص٢٧٧
از نوشته های مورخین بدست میآید درهمهایی که در عربستان وسیله دادوستد بوده از مسکوکات عصرساسانی ایران بوده و این مسکوکات اوزان مختلفی داشته و در زمان خلیفه دوم وزن متوسطی که هر ده عدد آن برابر مثقال بوده پدید آمد و درهم شرعی نامیده شد و ملاک برای اخذ زکات و دیه قرار گرفت.
حقیقت این است که درهمهای در گردش در آغاز پیدایش اسلام، نه عربی بودند و نه اسلامی، بلکه در سرزمینهای روم ضرب میشده است و در ظاهر نامهای لاتینی نیز داشتند ولی با این همه در زبان آیات و روایات درهم نامیده میشوند. بنابراین در کل میتوان گفت که درهم نامی برای هرگونه پول ضرب شده از نقره یا طلاست هر چند که در زبانهای دیگر نامی دیگر داشته باشد.۱
این اولین اقدامی بود که دولت اسلامی در مقایسات به عمل آورد. در کتب سکه شناسی دیده نشده که در زمان خلفا سکههایی به وزن درهم شرعی ضرب شده باشد.۲
درباره ادای دراهم به عنوان دیه از لحاظ تعداد یعنی ده هزار، خلاف قابل ملاحظهای مشاهده نشده است و روایات مستفیضهای در این باره وجود دارد و فقط در دو روایت این تعداد دوازده هزار ذکر شده است. لیکن هیچ یک از فقهای شیعه به آنها عمل نکردهاند و در بعضی از کتب فقهی ادعای اجماع برخلاف آنها شده است و قول صحیح را همان ده هزار درهم دانستهاند. پس باید آن دو روایت را بر تقیه حمل کنیم و یا بگوییم آن دوازده هزار درهم، هر درهمش شش مثقال و این ده هزار درهم هر درهمش هشت مثقال۳ است. قیمت درهم را با شتر قیاس مینمودند و اختلاف نزد فقها راجع به میزان درهم ناشی از نوسان قیمت شتر بود.
۱- هاشمی شاهرودی، پسشین، ص ١۰٣
۲- مرعشی، پیشین، ص١۴٧
۳- گرجی، پیشین، ص۴۶
روایتی است زمانی که قیمت شتر بالا می رفت، امیرالمومنین (ع) در مسجد سخنرانی میکرد که چون قیمت شتر بالا رفته است، پرداخت ده هزار درهم به عنوان دیه به دوازده هزار درهم تبدیل شود.
در حقوق کیفری ایران با توجه به بند ۶ از ماده ٢۹٧ قانون مجازات اسلامی ده هزار درهم به عنوان یکی از مصادیق دیه پذیرفته شده است، البته درهم مسکوک سالم و غیر مغشوش که هر درهم به وزن ۶/١٢ نخود نقره میباشد. در خصوص مسکوک بودن قابل ذکر است درهم مسکوک نیز مانند دینار مسکوک موضوعیت ندارد زیرا کشورهایی همچون ایران، درهم و دینار مسکوک ندارند. به فرض آنکه در موزهها نیز یافت شود، مشخص نیست درهم مسکوک کدام زمان مرادست، زیرا درهم و دینارهای هر حکومت و هر زمان به شکلهای مختلفی مسکوک شدهاند.
با توجه به فتوای مقام معظم رهبری، مذکور در بخشنامه۱ صادره از رئیس قوه قضائیه، درهم موضوعیت خود را از دست داده و کاربردی ندارد.
در فقه حنفی نیز مقدار دیه میتواند ده هزار درهم نقره باشد و اینان چنانکه سابقاً اشاره شد معتقدند که دیه باید از سه جنس شتر، دینار و درهم باشد، زیرا در مال بودن این سه شی تردیدی نیست.
این نظر مطابق با نظر ابوحنیفه از علمای بزرگ فقه حنفی میباشد، اما برخی از یاران او نظر مخالف داشته و مقدار دیه را شش چیز می دانند. فقهای حنفی از این جهت که درهم از حیث وزن و صفت معلوم میباشد و بها و ارزش کلی آن دقیقاً مشخص است آن را به عنوان یکی از مصادیق دیه پذیرفتهاند.۲
دلیل عمده ابوحنیفه و یاران او راجع به اینکه مقدار دیه ده هزار درهم میباشد، روایتی است از حرار بن حارثـه که روایت میکنـد که یـک دست در عهـد رسول خدا بریـده شد، رسول الله (ص)
۱- بخشنامه شماره ١٣۸/۸۴/١، مورخ ١۰/١/١٣۸۴ ریس قوه قضاییه
۲- گرجی، پیشین، ص ۴۶
حکم کردند که قطع کننده باید ده هزار درهم بپردازد و از عمر منقول است که پیغمبر (ص) در دیه قتل به ده هزار درهم حکم کردند.۱
در ادامه بحث لازم است به این نکته بپردازیم که آیا شرط است که دیه پول در گردش باشد یا خیر؟ برخی از فقها در گردش بودن را شرط میدانند تا بتوان آنها را درهم و دینار نامید، چرا که تنها سکهدار بودن برای زینت و یا حتی برای دادوستد در صورتی که در گردش نباشد، برای نامیدهشدن به درهم و دینار کافی نیست. در برابر این دیدگاه، برخی میگویند اگرچه سکه دادوستد شود اما انجام گرفتن معامله و درگردش بودن نیز شرط نام گرفتن درهم

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

و دینار است ولی تحقق یافتن این موارد هر چند در روزگاران گذشته کافی بود اما کنونی بودن دادوستد شرط نیست و اگر پیشتر با آن معامله انجام میشده واکنون از گردش افتاده است، باز هم درهم و دینار است. پس اطلاق درهم و دینار در روایات، این دسته را نیز در برمیگیرد و پرداخت آن کافی است هرچند سکه در گردش نباشد.

پایان نامه رشته حقوق

و)حله یمنی

یکی دیگر از انواع دیه حله یمنی است. در مورد حله یمنی نظریات متفاوت وجود دارد. برخی اعتقاد دارند حله، دو لباس است که از یک جنس می باشند. اما گروهی از اهل لغت گفتهاند مراد از حله جامهای است که از دو قسمت تشکیل شده، جامهای که قسمت بالایی بدن را میپوشاند که به آن ردا، «بالاپوش» میگویند و جامهای که قسمت پایین اندام (از کمر به پایین) را میپوشاند که به آن «ازار» گویند که اینک شلوار همان نقش ازار را ایفا میکند و اگر مشتمل بر دو جامه نباشد لفـظ حله بر آن اطلاق نمیشود۲ و اذعان داشتهاند که لازم نیست برد۳ باشد. دلیـل بر این
۱- ادریس، پیشین، ص١۸١
۲- محمدی، ابوالحسن، حقوق کیفری اسلام (دیات)، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۴، ص ٢
۳- برد، نوعی جامه کتانی راه راه
مطلب روایتی است بدین مضمون «روزی عمر مردی را دید که حله بر تن داشت. بخشی را ازار کرده بود بخشی را ردا».۱
عدهای گفتهاند که باید دو لباس باشد یا یک لباس باشد که آستر دارد. برخی دیگر حله را یک ردا و یک قمیص میدانند که تمام آن عمامه باشد. عدهای دیگر آن را هر پیراهن جدیدی میدانند که انسان میپوشد خواه کلفت باشد یا نازک. اما در هر صورت باید دو لباس باشد، عدهای نیز حله را مشتمل بر سه لباس میدانند (پیراهن، ازار و ردا).
در لمعه هر حله، دو ثوب از بردهای یمن به شمار آمده است و شارع آن میگوید قید دو ثوب در عبارات فقها برای توضیح است زیرا حله کمتر از دو ثوب را شامل نمیشود.۲
برخی دیگر گفتهاند: حله به هر جامهی آراسته و نیکو صرف نظر از اینکه چه جنسی باشد خواه ضخیم و خواه نازک و در هر کجا یافت شده باشد اطلاق میشود.
بعضی گفته اند حله از دو قسمت تشکیل شده است و جنس حله از پارچه های راهراه یمنی است.
از پیامبر (ص) منقول است که فرمود: بهترین کفن، حله است البته اطلاق نام لباس به نظر عرف بستگی دارد. در صحاح آمده است که حله عبارت از بردهای یمن است و اگر مشتمل بر دو جامه نباشد، لفظ حله بر آن اطلاق نمیشود.۳
درباره حله که شمار آن را دویست گفتهاند به قول صاحب جواهر اختلاف حائز اهمیتی میان فقها مشاهده نمیشود و حتی بعضی بر نفی خلاف و بعضی دیگر بر وجود اجماع تصریح کردهاند، اما دلیل محکمی برای آن وجود ندارد مخصوصاً اینکه در برخی روایات سخنی از حله به میان نیامده است.
۱- گرجی، پیشین، ص ۴۴
۲- همان
۳- نجفی، پیشین، جلد ۴۳، ص ۹
حال به ذکر چند روایت در باب اختیار حله به عنوان یکی از مصادیق دیه میپردازیم.
عبدالرحمان حجاج گفته است: از ابن ابی لیلا شنیدم که میگوید: دیه در روزگار جاهلیت صد شتر بود که پیامبر (ص) نیز بر آن تأکید فرمود. سپس آن حضرت بر آنانکه … و بر اهل یمن دویست حله مقرر فرمود. عبدالرحمان میگوید: از امام صادق (ع) از آنچه ابن ابی لیلی گفته بود پرسیدم، حضرت فرمود: امیرالمومنین(ع) میفرمود: دیه، هزار دینار و بهای هر دینار ده درهم است. دیه برای شهر نشینان ده هزار درهم و برای بیاباننشینان صد شتر و برای اهل سواد دویست گاو یا هزار گوسفند میباشد.۱
گفته میشود اینکه امام (ع) از حلهها نامی به میان نیاورده، خود دلیل بر آن است که از اقسام دیه نیست زیرا اگر بود میبایست بیان میگشت، به ویژه آنکه حضرت در صدد توضیح جزئیات دیه بوده است. از سوی دیگر بر عکس این نظر نیز گفتهاند که مقصود امام (ع) نسبت دادن آنچه ابن ابی لیلی به صورت مرسل از پیامبر (ص) نقل کرده است به امیر المومنین (ع) بوده تا برساند که آن حضرت سرچشمه این حکم بوده و کسانی چون ابن ابی لیلا، حتی در بازگو کردن حدیث درباره امیرالمومنین (ع) نیز کینه میورزند.
بدین ترتیب، گویا امام صادق (ع) جزئیات آمده در آن حدیث را تأیید کرده ولی آن را کوتاه کرد و بخشی را ناگفته گذارد چه اگر حله از دارندگان آن پذیرفته نبود بر امام (ع) بود که آن را توضیح دهد، زیرا نخست آنکه میان آنچه که خود میفرماید و آنچه ابن حجاج از ابن ابی لیلا شنیده است هماهنگی باشد، دوم آنکه در ذهن پرسشگر و دیگران این بود که حله از دیه است و سکوت از نفی آن به ویژه اینکه از مقررات نبوی شمرده شده است می باشد، ظاهر در تأیید و پذیرش همان روایت ابن ابی لیلا خواهد بود. پس این روایت را میتوان از جمله دلایل بر این گرفت که حله از اقسام دیه است.۲
۱- سروستانی، ستایش و قیاسی، پیشین، ص ١۶٧
۲- مسکونی، پیشین، ص١٢۰
با این همه انصاف آن است که بگوییم این روایت بر هیچ یک از نفی یا اثبات مطلب، دلالتی نداشته و از این جهت، ساکت یا مجمل است چرا که شاید امام (ع) خواسته است که ذهن ابن حجاج را از استناد کردن به گفته های کسی چون ابن ابی لیلا باز دارد و از این رو خود به گونهای مستقل حکم مسئله را از اهل بیت (ع) نقل کرده است. پس این روایت مانند آن است که از آغاز خود معصوم (ع) چنین روایتی را فرموده باشد که حکم حله را ناگفته رها کرده است و در کتابهای اربعه و مقنع مرحوم صدوق، با عبارت «صد حله» آمده است در حالی که صاحب وسائل الشیعه آن را از همه کتابها با عبارت «دویست حله» یاد میکند. چنانکه در همین کتاب عبارت «صد گاو» آمده ولی در آن کتابها عبارت «دویست گاو» یافت میشود و چنین برمیآید که از اشتباه نسخهبرداران میباشد.۱
به طور کلی میتوان گفت با توجه به همه این مسائل اظهار نظر قطعی در مورد تعداد حله مشکل به نظر میرسد مگر اینکه مانند صاحب جواهر نقلی را که در آن دویست حله وارد شده است را بی هیچ اشکالی بپذیریم و بگوییم که ضعفهای این نقل با عمل اصحاب و اتفاق فقها بر این موضوع جبر
ان میشود.۲
در خصوص تشکیک در دیه بودن حله یکی از بزرگان چنین نگاشته است: «دلیل اصلی بر اینکه دویست حله در شمار گونه های دیه جای دارد، تنها اجماع و پذیرش همگانی و قطعی فقیهان شیعه است وگرنه چنین چیزی در صحیحه ابن ابی عمیر از جمیل و صحیحه ابن حجاج از ابن ابی لیلا که از پیامبر (ص) به صورت مرسل روایت کرده است، نداریم. البته باید گفت که روایات دارای سند ابن ابی لیلی، اعتباری ندارد چه رسد به حدیث های مرسل او».۳
مشهور فقها میگویند که حله باید از بردهای یمن باشد اما بعضی معتقدند که حله بر بردهای غیر
۱- هاشمی شاهرودی، پیشین، ص ٧۵و٧۶

بررسی فشار مراقبتی و عوامل مرتبط با آن در مراقبین بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به مرکز آموزشی درمانی رازی شهر رشت در سال ۱۳۹۲- قسمت ۸

قال رسول الله (ص): « رُفع عن امّتی تسعه : الخطا و النسیان و ما اکرهوا علیه و ما لا یعلمون و ما لا یطیقون و ما اضطرّوا الیه و الحسد و الطیره و التفکر فی الوسوسه فی الخلق ما لم ینطق بشفه.»[۳۷]
از این امت نه چیز برداشته شده است، خطا و فراموشی و آن چه بر آن اکراه شوند و آن چه نمی دانند و آن چه تاب آن را ندارند و آن چه بدان مضطرند، و حسد و فال بد و وسوسه در آفرینش تا به زبان نیاورده اند.»
اصولیون امامیه مراد از رفع را رفع مؤاخذه و عقاب دانسته اند، نه رفع امور نه گانه ی مذکور در روایت. پس مراد رفع آثار ظاهر است چرا که امور نه گانه فی الواقع مرتفع نیستند و اکراه و اضطرار به عنوان مثال در عالم خارج وجود دارند . بر این اساس آن دسته از تصرفات و اقداماتی که شخص در حین اتصاف به وصف اکراه و در نتیجه ی بحران روانی حاصل ازآن انجام داد،مؤاخذه و مکافاتی به دنبال نخواهد داشت ومستحق عقاب و کیفر نخواهد بود.[۳۸]
ب) پرهیز از اکراه در امور حکومتی
حضرت امیرالمومنین (ع) بارها در زمینه ی بیعت مردم با خود سخن گفته و اشاره کرده است که مردم بدون اکراه و اجبار و اعمال فشار با وی بیعت کرده و در این راه آزاد بوده اند.
«با یَعَنی النّاسُ غیرُ مُستکرِهینَ و لا مُجبرینَ، بل طائعینَ المُخیَّرینَ» [۳۹]
«مردم در بیعت با من اکراه و جبری نداشته اند بلکه آزاد و با اختیار این کار را کرده اند.»
علی (ع) که به تصریح خودش قدرت و حکومت را جز برای رفع باطل و اقامه ی حق نمی خواست و ارزش آن را از کفش کهنه و پاره ای که هیچ نمی ارزد کمتر می دانست هیچ گاه از قدرت خویش سوء استفاده نکرد و در تمام دوره ی خلافت خویش، حتی یک مورد نیز وجود ندارد که از زور برای رسیدن به قدرت یا حفظ آن بهره گرفته باشد؛ چنان که می فرماید:
«بنده جز خدا مباش زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است.»
به همین دلیل است که امام علی (علیه السلام ) عزت و افتخار خویش را در عبودیت برای خدا می بیند و می فرماید:
«الهی کفی بی عزِاً أن أکون لکً عبداً و کفی بی فخراً أن تکون لی ربّاً »[۴۰]
«خدایا مرا این بزرگواری بس است که بنده ی توام و این افتخار مرا بس که تو پروردگار منی.»
ج) حیات آزادمنشانه
از جنبه های مربوط به رشد و تعالی و سیر در خط تکامل این است که انسان فردی آزادمنش و بلند اندیش باشد. از مرزها و محدوده های کوته بینانه خود را دور سازد و گردن زیر بار تحمیل های بی حساب ندهد و نیز به دیگران تحمیلی روا ندارد.
امام صادق (ع) می فرماید: «آزاد مرد اگر اسیر شود ستم نبیند و اگر آسایش او به سختی مبدل گردد باز هم آزاد است.» [۴۱]
آدمی در عرصه ی وجود باید دارای سعه ی صدر، جرأت، شجاعت و شهامت باشد و خود را از تسلیم شدن ناحق دور بدارد. هم چنین باید دارای تفکر آزاد، اندیشه ای متین، احساس مسئولیت جدانی و فداکاری و دلیری باشد که این ها همه زاییده ی آزادی های اندیشیده و جهت دار است. سرانجام در خط رشد و تعالی از بند شهوت آزاد است. چنان چه حضرت علی (ع ) فرمودند:
«مَن ترک الشّهوات کانَ حُرِاً »[۴۲]«کسی که ترک کند شهوات را براستی او آزادمی باشد»
در چنین وضعیتی جاه و مال و موقعیّت او را به اسارت خویش در نمی آورد. زمام امور خویش را در دست می گیرد و از امکانات و توانمندی های خود برای رسیدن به کمال بهره می گیرد.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید.

۲-۳٫ مفهوم اختیار و کاربرد قرآنی و روایی آن:

 

۲-۳-۱٫ مفهوم اختیار در لغت و اصطلاح

اختیار در لغت به معنای «برگزیدن، انتخاب کردن و…»[۴۳] به کار می رود یا به معنای خواستن و اختیار کردن چیز بهتر است وقتی انسان مخیر شود میان دو کاری یکی را برگزیند. بنابراین اگر کسی توان ترک و انجام چیزی را داشته باشد به او می توان لفظ مختار را صادق دانست.کلمه اختیار در عرف دینی به چند صورت و در چند مورد بکار می رود:
الف) در مقابل اضطرار: مثلا در فقه می گوییم اگر کسی از روی اختیار بخواهد.
گوشت مردار بخورد جایز نیست اما از روی اضطرار، اشکال ندارد; یعنی اگر نخورد جانش به خطر می افتد یا ضرری بسیار شدید به او روی خواهد آورد: «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» [۴۴] « جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است. [با این همه،] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود، و سرکش و زیاده‏خواه نباشد، قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.»
ب) در مقابل اکراه: این مورد، بیشتر در امور حقوقی کاربرد دارد مثلا می گوییم: «بیعُ مُکرَه» باطل است (اگر قائل به بطلان بیع مکره باشیم) می گوییم یکی از شرایط بیع آن است که با اختیار انجام شود. اکراه آن است که شخص، تهدید به ضرر شود و به خاطر تهدید غیر، کار را انجام دهد و اگر تهدید در کار نبود، انجام نمی داد و اختیار نمی کرد.
فرق اضطرار و اکراه این است که در اضطرار، تهدید غیر، در کار نیست و شخص در اثر شرایط خاص و استثنایی، خود ناگزیر است کاری را انجام دهد.
ج) به معنای قصد و گزینش: در فلسفه، فاعل فعل را به اقسامی تقسیم کرده اند که یکی از آن اقسام، «فاعل بالقصد» نام دارد و او، کسی است که راه های مختلف و متعددی پیش روی دارد، همه را می سنجد و یکی را انتخاب می کند. این قصد و گزینش، گاهی به نام اراده و اختیار نامیده می شود و اختصاص دارد به فاعلهایی که می بایست کار خودشان را قبلاً تصور کرده باشند و نسبت به آن شوقی پیدا کنند و آنگاه تصمیم به انجام آن بگیرند، هر چند این گزینش به دنبال تهدید غیر یا در شرایط استثنایی اتخاذ شود.
د) در مقابل جبر: اختیار به این اعتبار آن است که کاری از فاعل، تنها از روی میل و رغبت خودش، صادر شود بی آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد. این معنا، از معانی دیگر اختیار و حتی از «فاعل بالقصد» اعم است زیرا در اینجا شرطی در بین نیست که یک مقایسه ی ذهنی انجام گیرد و بعد از آن شوقی برای اختیار یک عمل، به وجود آید و تأکید پیدا کند و به دنبال آن تصمیم بگیرد و عزم کند و اراده نماید بر انجام کاری خواه این عزم و اراده، کیف نفسانی یا فعل نفسانی باشد . شرط تنها این است که کار از روی رضایت و رغبت فاعل، انجام شود.
اینکه آیا اراده و مشیت و قضا و قدر الهی و یا عوامل جبری و نظام علت و معلولی طبیعت، انسان را آزاد گذاشته و یا مجبور کرده است، مسأله الهی و یا طبیعی است، و چون به هر حال مسأله ای انسانی است و با سرنوشت انسان سر و کار دارد، شاید انسانی یافت نشود که اندک مایه تفکر علمی و فلسفی در او باشد و این مسأله برایش طرح نشده باشد، همچنانکه جامعه ای یافت نمی شود که وارد مرحله ای از مراحل تفکر شده باشد و این مسأله را برای خود طرح نکرده باشد.» بنا براین مسأله جبر و اختیار تنها دغدغه ای نیست که دینداران با آن سر و کار داشته باشند، بلکه این بحث برای هر انسانی مطرح است چه مادی بیندیشد چه، الهی، زیرا آن که خداوند را قبول ندارد به جای خداوند طبیعت یا عوامل دیگری را می گذارد اعم از آنکه این عوامل از درون انسان سرچشمه گیرد مانند فعل و انفعالات شیمیایی بدن، و یا از بیرون بر انسان تحمیل گردد.
در علم کلام چون تصمیم گیرنده و اداره گر هستی خداوند است بحث از علم خداوند و تأثیر آن بر ما مطرح می گردد، آنها که علم خداوند را به عنوان علت تامه فرض نموده اند، به تبع آن به مجبور بودن انسان رأی داده اند.

۲-۳-۲٫ کاربرد اختیار در آیات قرآن

آیاتی داریم که با دلالت مطابقه و با صراحت، دلالت بر اختیار انسان می کند:

« قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ [۴۵] «و بگو: «حق از پروردگارتان [رسیده‏] است. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند»

کلامی صریح تر از این آیه، در مورد اختیار نمی توان یافت. زیرا خدا حجت را بر مردم تمام کرده، راه ها را به آنان نشان داده و پیامبران را فرستاده است:

«لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» [۴۶] «تا براى مردم، پس از [فرستادن‏] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد».

و اینک نوبت مردم است که: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر».
و نیز می فرماید: « لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ » [۴۷] «تا کسى که [باید] هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید] زنده شود».
نتیجه بحث:
از نظر تکوین، در ماهیت دین اکراه و اجبار راه ندارد; یعنی در جهان خارج خداوند به انسان قدرت انتخاب داده و او را مختار آفریده است و در کنار این قدرت اختیار، عقل به او عطا کرده لذا انسان قدرت انتخاب هر دینی را دارد ولی از نظر تشریع، انسانها مکلف به پذیرش دین اسلام هستند و غیر از دین اسلام، دین دیگری از آنان پذیرفته نیست.
قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ومَن یَبتَغِ غَیرَ الاسًِلامِ دینًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وهُوَ فِی الأخِرَهِ مِنَ الخـَسِرین». «هر کس جز اسلام، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است».

فصل سوم

 

۳-۱٫ انگیزه های دین گرایی

فلسفه دین هدایت انسان به سوی کمال واقعی است. از این رو، انسان ها همواره به دین نیاز داشته و خواهند داشت . انسان برای شناخت خود، شناخت هدف نهایی خود و همچنین شناخت مسیر و برنامه ای که بر اساس آن بتوان به هدف نهایی رسید، هیچ چاره ای ندارد جزء این که دست به دامن دین شود و از آن طریق به این شناختها دست پیدا کند. چنان چه قرآن می فرماید:
«کِتابٌ اَنزَلنَاهُ إلَیکَ لِتُخرِجَ النَّاس مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّور»[۴۸]
«کتابى است که آن را به سوى تو فرود آوردیم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاریکیها به سوى روشنایى بیرون آورى »
بدین ترتیب رسالت قرآن هدایت بشر و راهنمایی آنان برای خروج از تاریکی ها بسوی نور است. پس بر هر انسانی لازم است که درصدد تحقیق و بررسی پیرامون دین و شناخت دین حق برآید، دینی که تضمین کننده ی سعادت دنیا و آخرت هر انسانی باشد. از جمله انگیزه های پی جویی دین را می توان در موارد زیر جستجو کرد:

۳-۱-۱٫ حقیقت جویی فطری

از ویژگی های روانی انسان میل فطری و غریزی به شناخت حقایق و اطلاع از واقعیت هاست که از آغاز کودکی در هر انسانی ظاهر می شود و تا پایان عمر ادامه دارد . همین فطرت حقیقت جویی که گاهی به نام حس کنجکاوی نامیده می شود و می تواند انسان را وادار کند تا درباره ی مسائلی که در چار چوب دین می شود بیندیشد .[۴۹]

۳-۱-۲٫ دست یابی به مصلحت و منفعت پایدار