بررسی مبانی و آثار تربیتی حج از منظر قرآن و روایات- قسمت ۲۱
۳٫حج گزار بالبیک گفتن درحقیقت باخدا پیمان می بندد که از این پس جزبه اطاعت اوزبان نگشاید وزبان خودرا برهمه گناهان ببندد. جرم زبان اندک ولی جرم آن فراوان است وتلبیه ،تطهیرزبان ازهمه گناهان مربوط به آن است. از این روزبان زائر بیت الله، زبان طاهر است. پس سرّ تلبیه، زبان به حق وطاعت گشودن وازگفتارباطل ومعصیت ،رستن است، آن هم نه تنها در محدوده ی زمانی حج وعمره ،بلکه برای همیشه.
۴٫حضرت امام صادق(ع) فرموده اند: « ولب بمعنی إجابه صادقه صافیه خالصه زاکیه للله تعالی فی دعوتک متمسکاً بالعروه الوثقی؛ آن گاه به عنوان یک اجابت صادقانه ،خالصانه،بی پیرایه، وصاف ازدعوت خدا، لبیک گویان به دستگیره محکم الهی چنگ بزن»
۵٫سید عبدالله شبّرگوید: «بدان که لبیک درمیقات ،اجابت ندای خداست، پس بین خوف ورجا معلق باش. ازطرفی امیدقبولی وازطرفی ترس ردّ داشته باش. ترس ازآن که درجوابت گویند: لا لبیک ولا سعدیک»
۶٫تلبیه نوعی مناجات وگفتگو باخداست .دراین حال انسان خودرا ازقیدوبندهای مادی خلاص می کند وهم آوا بادیگران ،ندای بندگی واطاعت وبازگشت راسرمی دهد وخودرادر پناه ولطف حضرت حق ،قرارمی دهد.
طواف
خلاصه ی نتایج به دست آمده در این بخش به این شرح است :
۱٫طواف بی شک زیباترین وبارزترین دلیل ونشانه محوریت کعبه است که برگرد آن به عنوان مرکز توحید، مرکز هدایت جهانیان وخانه مبارک ونخستین خانه خداومردم انجام می گیرد. طواف تجسم اعتقادبه توحیداست که بایدهمیشه هرمسلمانی براین محورحرکت کند.
۲٫حجرالاسود، نقطه آغازومبدأ این طواف است. استلام و تقبیل آن عبارت از کاری است که از عشق وعلاقه به مبدأ حقیقی عالم، یعنی آفریدگارجهان بازگومی کند
طواف جلوه ای ازهمبستگی ای مردم
۳٫ طواف جمعی جلوه ای است ازتجمع وهمبستگی مردم بایکدیگرتا به مددقلب های پاکی که با اصحاب وخداوندگاران آن با اوهمراهی می کنندبتوان درپیشگاه پروردگار،قربی به هم رسانده وخواسته های اودرکنار حج به استجابت وپاسخ مثبت بارورشود وبا سپردن خودبرانبوه طائفان درگرداب انسانیت محوشده وبا ازخودگذشتن وبه جمع پیوستن ،خدای راباز یابد. باید دراین جابه جمعیت پیوست وطواف کرد، باید بامردم یکسان شد وإلا بیگانه ای وبیگانه رادر خانه آشنا راهی نیست.
۴٫ طواف وبرگرد چیزی چرخیدن ، علامت کمال علاقه ونشانه محبت است تا آن جاکه انسان خودرا فدای محبوب می سازدوبلاگردان اومی شود.
۵٫پس حقیقت طواف ،همانا طواف دل است به حضرت ربوبیت.
۶٫طواف بایستی میان کعبه ومقام ابراهیم باشد. کعبه مظهرتوحید است ومقام ابراهیم مظهرولایت، پس طواف انسان بایدمیان مرز توحیدو ولایت قرار گیردوطواف بی ولایت ویا بدون توحید طواف نیست. گردش بردور سنگ است نه طواف برگرد کعبه .
سرّ هفت شوط طواف
خلاصه ی نتایج به دست آمده در این قسمت به این شرح است:
۱٫ عددهایی مانند: ۱۰۰۱- ۱۰۰- ۹۹- ۷۰- ۷ اعداد تکثیرهستند وبه معنای خیلی، همیشه و… می باشند. یعنی باید همواره ودرهمه عمرخدا محور باشد. نه زرو زیور وقدرت وشهوت محور.
۳٫ عددشوط های طواف ،هفت مرتبه است.یعنی مجذورعمرانسان وانسان به نیابت هرروزهفته درسراسر عمرش، یک شوط طواف دارد یعنی تمام عمر رادر حال طواف است.
۴٫ ابو حمزه ثمالی می گوید: به امام سجادعرض کردم چرا طواف هفت شوط است؟ فرمودند: خداوند تبارک وتعالی به ملائکه فرمود: «إنّی جاعل فی الارض خلیفه» ملائکه برخلاف فرموده خداوند گفتند: «أتجعل فیها من یفسد فیها ویسفک الدماء » خداوند فرمود: «إنّی أعلم ما لا تعلمون» به دنبال آن پروردگارمتعال هفت هزارسال نورخود راازآنان پوشانید، ملائکه هفت هزارسال به عرش پناه بردند، پس خداوند برایشان رحمت آوردو توبه شان اپذیرفت وبیت المعمور راکه درآسمان چهارم بود برای آنان قرار داد« وجعله مثابه…» وبیت الحرام را برای مردم در روی زمین ،مقابل بیت المعمور قرار داد« فجعله مثابه للناس وأمنا» پس طواف بر بندگان هفت شوط واجب شد. برای هرهزار سال یک شوط.
۵٫سرّهفت دور طواف این است که آدمی دارای هفت اخلاق رذیله است که گاهی ازآن تعبیر به “هفت شوط حجاب” میشود.اخلاق رذیله عبارتند از:عجب،کبر،حسد،حرص،بخل،غضب وشهوت.سالک باید اینها رارذایل وبه جای آن هفت اخلاق حمیده راجایگزین کند که عبارتند از:علم،حکمت،عفت،شجاعت،عدالت،کرم وتواضع.
۶٫خداوند اقلیم های هفتگانه دارد که گاهی از آن تعبیر به افلاک سبعه می شود.این آیه که فرمود:”خلقکم أطوارا”ناظر به طورهای هفتگانه افلاک و اقالیم است.احتمال دارد که هفت شوط طواف،اشاره به سیر در اطوار خلقت و افلاک سبعه داشته باشد.
۷٫هفت دور طواف شاید اشاره به هفت مرحله نماز داشته باشد.مراحل نماز عبارتند از:قیام اول،رکوع،قیام دوم،سجده اول،نشستن میان دو سجده،سجده دوم و نشستن برای تشهد.شاید به همین دلیل باشد که در برخی روایات طواف را نماز دانسته اند.رسول خدا(ص) فرمود: “الطواف بالبیت صلاه،طواف خانه خدا همچون نماز است”.
چرا باید درحال طواف شانه چپ به طرف خانه کعبه وحرکت ازچپ به راست باشد؟
خلاصه ی نتایج به دست آمده در این قسمت به این شرح است:
الف) هماهنگی تشریع با تکوین ،چون همه افلاک وسیارات ومنظومه ها حرکتشان خلاف عقربه ساعت واز چپ به راست است( تکوین) واز سویی انسان جزوی ازکل نظام هستی محسوب می شود، باید حرکت اوهماهنگ با حرکت همه عالم باشد.(تشریع).
ب) تکاملی بودن حرکت، درزبان عربی به طرف راست یمین گفته می شود، چون دراو
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
یمن وبرکت نهفته است. بنابراین رمزو راز حرکت ازچپ به راست درطواف این خواهدبود که باید درهمه حال حرکت وتلاش به سوی برکت وتکامل باشد، زیرا بی حرکت ماندن ،مغبون شدن است.
ج) قلب که مظهر حیات روح انسانی است در طرف چپ بدن قراردارد گفته شده همان طرف به سمت خانه کعبه باشد تا این تقرب مجازی وظاهری نشانه وسرپلی برای حصول تقرب معنوی گردد.
سرّاستلام حجرالاسود
نتایجی که در این قسمت با ان دست یافتیم عبارتند از:
۱٫ معنای دست زدن به حجرالاسود این است که :خدایا من تعهدکردم که دیگردست به گناه نزنم.
۲٫بیعت با خدا به منظور اجتناب از معاصی.
۳٫هم چنین حج گزاربا استلام حجرالاسود، قصد می کند که به قرب خداوند نائل آید.
۴٫پیروی و اطاعت
۵٫تجدید عهد و میثاق ازلی
مقام ابراهیم
نتایجی که در این قسمت به آن دست یافتیم از این قرار است:
الگو برداری از حضرت ابراهیم(ع)بزرگترین سرّ این قسمت است ،حج گزاران به هنگام حضوردرمسجدالحرام روبه روی مقام ابراهیم نشسته ،جایگاه ومنزلت آن حضرت رادر پیشگاه خداوند به یاد آورند وازراه ورسم آن پیامبربت شکن الگوگرفته، برای آینده خود درس بیاموزند.از جمله:
۱٫دراین جابه انسان توجه داده می شود که زیربار مسؤولیت های سنگین ، سنگ هاسوراخ می شود، اما توازپای نیفتی ومانند حضرت ابراهیم(ع)تا این حد، ایستاده واستوارو مقاوم باش.
۲٫نمازپشت مقام ابراهیم یعنی ای حاجی توقائم مقام ابراهیم شده ای، درطواف هم حق نداریم ازفاصله میان کعبه وآن مقام دورتربرویم، حرکت ماباید میان کعبه ومقام باشد، یعنی میان توحید وامامت. میان بندگی خداورهبری معصوم.
۳٫شاید فلسفه دیگراین نمازآن باشد که چون ازطواف فارغ می گردد، صاحب مقام ومرتبه گشته ،زیرا اجازه گردش به دورخانه دوست راگرفته وباخدا دست داده ،پس درمقام ابراهیم باید نماز شکرانه به جای آورد. شکرانه پیوندی درامروفرمان خدا، وموفقیت درانجام وظیفه.
زمزم
نتیجه ای که در این قسمت با توجه به سخنان امام سجاد(ع) به دست آمد این بود :
نوشیدن جام طاعت و ترک معصیت
سعی صفا و مروه
نتایجی که در این قسمت به دست آمد به این شرح است :
۱٫سعی و امید
سعی بین صفاومروه یادآورخاطره توکل توأم باسعی هاجر همسر ابراهیم است که هفت بار میان این دوکوه شتافت تا برای کودک تشنه اش آبی بیابد سعی بین صفا ومروه به مامی آموزد که درنومیدیها بسی امیدهاست
۲٫سعی و ترازوی اعمال
بایدهنگامی که سعی میان صفا ومروه را انجام میدهد، از بالا وپایین آمدن دوکفه ترازوی اعمال درعرصه قیامت یادکند وصفا راکفه حسنات ومروه راکفه سیئات انگارد وبه خاطر آورد که درآن هنگام نظراو بر رجهان ونقصان این دوکفه دوخته می شودومیان عذاب وآمرزش ،حیران ومرددخواهد بود.
۳٫ سعی و توحید ناب
سعی هروله ای مخصوص من الله وإلی الله وفراروهجرت وپناه گرفتن ازخدابه سوی خداوپناهندگی به او ازاوست
۴٫سعی و غلبه بر نفس اماره
سعی یعنی ای انسان بکوش که اسماعیل توهم تشنه است. هاجرآب رابرای اسماعیل می خواست ،توبرای شستن زنگارهای زشت گناه ،برای خاموش کردن عطش های نفس اماره است.
۵٫سعی و ازمیان رفتن کبر و غرور
این عمل، یکی ازنمودهای عینی تواضع وفروتنی وعبودیت وبندگی انسان است ودرآن جاست که صفت های ناپسندی چون کبرو غرور وخودکامگی به کناری نهاده می شودوفضایل اخلاقی همچون تقوا وپارسایی شکوفا می گردد.
۷٫سعی جلوه ای ازخوف و رجاء
حاجی باید میان دو قله خوف و رجا معلّق باشد،نه خوف مطلق در او حاکم باشد و نه رجاء محض و در نوسان میان دو سوی خوف و رجاء با کوششی آمیخته به شادابی و نگرانی مطبوعی،مساعی خود را به کار گیرد.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/12/22 ساعت 12:09:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |