دانلود پایان نامه ارشد:بررسی مقایسه ای نظام ارزشها در خانوادههای دارای عضو معتاد به مواد مخدر و خانوادههای معمولی
در خلال چند دههی گذشته، روانشناسان، تحت تأثیر مطالعات انسانشناختی کلاکهون[1] (1976)، رغبتهای رو به افزایشی را برای تحلیل تعیینکنندههای فرهنگی رفتار، از خود نشان دادهاند. با گشوده شدن این دریچه برای مطالعهی انسان، پژوهشگران برای پاسخگویی به مجموعهی مسایلی که در پیش رو داشتهاند، به مطالعهی ارزشها به منزلهی اصلیترین شاخصهای فرهنگ روی آوردهاند. ارزشهای انسانی به عنوان تجسمهای شناختی از هدفهای خواستنی و انتزاعی، فراموقعیتی و با رفتار ناوابستهاند، درجه اهمیت آنها به منزلهی اصول راهنما در زندگی افراد و گروهها متفاوتاند، بر این اساس، افراد آنها را به گونهی سلسله مراتبی رتبهبندی میکنند (دلخموش، 1386).
ارزشها از جمله مفاهیمیاند که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول داشتهاند. اگر چه ابتدا فیلسوفان به آن پرداختهاند، اما بهتدریج با توجه به اهمیتشان، در بخشهای مختلف معرفت بشری مطرح شدهاند و امروزه علوم متعددی خود را نیازمند به شناخت آنها میدانند و از دیدگاههای گوناگون به آنها میپردازند. شاید علت این باشد که ارزشها در واقع مفهومیاند که زندگی آدمی از آنها معنی میگیرد و آنها راهنماهای مؤثری برای هدایت انسانها می باشند. در حقیقت در پشت همه انواع رفتارها و گرایشهای جمعی، همه سازمانها، الگوها، نشانههای اجتماعی، نقشها و رمزها، دنیایی از تصورات و ارزشهای جمعی قرار دارد و فقط پس از فهم این ارزشهاست که قادر به توجیه رفتارها خواهند بود. با توجه به اهمیت ارزشها در جهان امروز شناخت آنها از مسائل اصلی عصر حاضر است (سفیری و شریفی، 1384).
بدون شك خانواده، مهمترین و بنیادی ترین نقش را در شكل گیری ارزشها، افكار، عقاید، نگرش ها، رفتار، شخصیت و نحوه ی زندگی و عملكرد هر فرد دارد. اولین و مهمترین آموزشهایی كه به هر یك از افراد بشر در طول تاریخ داده شده است در درون خانواده شكل گرفته است. پدر و مادر به عنوان اولین آموزگاران بشریت، منش ها و اخلاق را به كودك آموخته اند و شخصیت او را تا حد زیادی شكل داده اند. افرادی كه در كودكی از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمایت خانواده توانسته اند به یك جهانبینی دقیق و صحیح دست یابند و مراحل پیشرفت را طی كرده، باعث ترقی جامعهی خویش شوند و بالعکس افرادی که از این نعمت محروم بودهاند با معضلات و
مشکلات فراوانی روبه رو شدهاند (حسینی زاده مهدوی، 1385).
اعتیاد یکی از مشکل های اساسی جامعه است؛ مشکلی که میلیونها زندگی را ویران و سرمایه های کلان ملی را صرف هزینه ی مبارزه، درمان و صدمات ناشی از آن می کند(عاشوری،ملا زاده و محمدی،1387) در واقع، سوء مصرف مواد و اعتیاد به مواد مخدر یکی از بالایای بزرگی است که بشر امروز در همه جای جهان با آن دست به گریبان است ( ممتازی،1381). با نگاهی واقع بینانه به مواد مخدر و سوء مصرف آن به راحتی در میابیم که سوء مصرف مواد افیونی از قرن ها پیش وجود داشته است و اکنون تقریباً کشوری وجود ندارد که از گسترش سوء مصرف مواد افیونی به عنوان عادتی غیر اجتماعی و نامقبول تلقی شده است،اما با وجود این عدم مقبولیت طبقات مختلف اجتماع با این مساله به صورت جدی درگیر می باشد (چیریلو،برینی،کامبیاز و مازا، ترجمه پیرمرادی،1378) در موقع اعتیاد ابتلای اسارت آمیز فرد به یک ماده یا داروی مخدر است، به گونه ای که او را از نظر جسمی و روانی به خود وابسته ساخته و کلیه رفتار فردی و اجتماعی او را تحت الشعاع قرار می دهد( سادوک[2] و سادوک،2003 به نقل از خدائی،1384).
اعتیاد تا کنون از جنبه های مختلفی مورد مطالعه قرار گرفته است. یکی از مفاهیمی که برای تجزیه و تحلیل اعتیاد باید به آن توجه داشت، نهادها و شبکه های روابط متقابل است. به عبارتی، مهمترین نهاد در تجزیه و تحلیل پدیده ی اعتیاد(خانواده) است؛ زیرا شرایط و اوضاع خانوادگی می تواند زمینه ساز گرایش به اعتیاد باشد ( آقا بخشی 1379)
1-2- بیان مساله
ارزشها اصول و اخلاقیاتی هستند که در وجود هر شخص جای میگیرند و حتی زمانی که کسی توجهی بدانها ندارد، راهنمای اعمال و انتخابهای او قرار میگیرند. بنابراین، ارزشها در تضمین رفتار سازگار افراد با محیط، بسیار قدرتمندتر از رویهها، قواعد، قوانین و مقرراتاند. ارزشها، همیشه وجود دارند تا انسانها برمبنای آنها به موقعیتها واکنش نشان دهند، مگر اینکه دستخوش تغییر شوند. اساسیترین واحد ایجاد ارزشها خانواده است. ترکیب اعضای خانواده شامل زن و شوهر و فرزندان است و یک واحد نسبتاً مستقل را به وجود میآورند. بر اساس هریک از ترکیبها، ارزشها تحت تأثیر قرار میگیرند. ارزشهای ایجاد شده در افراد جزیی از شخصیت آنها میگردد و از آنجا که شکلگیری شخصیت در سالهای اولیهی زندگی سریع است، توجه به عملکردهای خانواده و مدرسه در زمینههای تربیتی کودک و نوجوان از اهمیت بالایی برخوردار است. ارزشها از بطن ایدئولوژی و جهانبینی افراد نشأت میگیرند و با واقعیتهای محیطی درهم میآمیزند و به صورت ضوابط و و معیارهای اساسی، روند حرکت خانواده، مدرسه و جامعه را مشخص میسازند. ارتباط خانواده با ارزشها ارتباطی دو سویه است. خانواده که مؤثرترین نهاد تربیت فرزندان است، در ایجاد و تقویت ارزشها در آنان نیز اساسیترین نقش را ایفا میکند و هنگامی که ارزشها به مرور زمان در وجود کودکان و نوجوانان نهادینه شدند، جهت و چگونگی حرکت آنها را به سوی آینده معین میسازند (نصیری، 1386).
روکیچ[3](1968)، سه نوع اعتقاد را از هم متمایز کرده است که عبارتاند از: اعتقادات تشریحی یا وجودی که میتوانند درست یا نادرست باشند؛ اعتقادات ارزیابانه که توسط آنها دربارهی خوب یا بد بودن چیزی قضاوت میشود؛ اعتقادات تجویزی یا منعکننده که توسط آنها، وسیله یا هدف عملی مطلوب یا نامطلوب ارزیابی میشود. ارزش، اعتقاد از نوع سوم است؛ یعنی اعتقاد تجویزی یا منعکننده است. روکیچ معتقد است: «ارزش، اعتقادی است که براساس آن، انسان به سبب ارجح دانستن چیزی به کاری مبادرت میورزد» (امیری، 1385).
شوارتز[4] (2006)، بر اساس نظریه راکیچ، نظریه خود را دربارهی ارزش ها مطرح می کند و بیان می کند که ارزش ها، اهداف فراموقعیتی هستند که به منزله اصول راهنما در خدمت زندگی فرد یا گروه قرار داشته و اهمیتی متفاوت دارند. در همین زمینه شوارتز 10 نمونه ارزش را تعریف و به بررسی آن ها پرداخته است که این ارزش ها عبارتند از 1- قدرت، 2- دستاوردها، 3- جهان گرایی، 4- همنوایی، 5- سنتی، 6- لذتگرایی، 7- تحریک کننده، 8- خیرخواهانه، 9- خودرهبری و 10- امنیتی (سهامی، 1387).
محیط خانواده، نحوهی تعامل پدر و مادر و فرزندان با یکدیگر، انتخاب محصولات فرهنگی که خانواده از آنها استفاده میکند، مثل فیلم، مجله، پوستر و غیره، طبقهی اجتماعی خانواده، علاقهی اعضای خانواده به دستاوردهای فرهنگی گذشتگان، همانندسازی کودکان با والدین، به عنوان الگوی رفتاری و تصوری که والدین از فرزندانشان در ذهن دارند و بیانگر ایدهآل ذهنی آنان است، همگی در انتقال ارزشهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی به کودکان، به عنوان شهروندان آینده، مؤثر است. برای اینکه والدین در انتقال ارزشهای فرهنگی و هنجارهای اجتماعی موفق شوند باید انسان کامل جامعه را که ریشه در منابع غنی فرهنگی چون مذهب و ادبیات دارد، به جوانان بشناسانند و خود نیز به ارزشهای اخلاقی و فرهنگی پایبند باشند (صناعی، 1389).
خانواده، خود به مثابهی پایه واساس ساخت اجتماعی جامعه است، به گونهای که سلامت جامعه همواره در گرو سلامت خانوادههاست؛ لیکن طّی این دو دهه، نهاد خانواده خود در تقابل با نهادهای دیگر جامعه نظیر نهاد اقتصادی به شدت آسیبپذیر شده و زمینههای پیدایش کج رفتاریها و گسترش اعتیاد را تسهیل بخشیده است. نتایج بررسی مشترک دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل و سازمان بهزیستی کشور بین سالهای 78-77 حاکی است که 4/93 درصد از معتادان ایرانی افرادی متأهلاند یا با والدین زندگی می کنند که به نوعی میتوانند برروی سایر اعضای خانواده نیز تأثیر منفی برجا گذارند. اندکی دقّت در این ارقام به روشنی نشان میدهد که بسیاری از آنان نقش پدر خانواده را ایفا میکنند که در الگوبرداری فرزندان، مسئله اعتیاد باز تولید میشود (آقابخشی، 1382).
یک خانوادهی بههنجار، خانوادهای است با ساختاری منسجم که در جهت رشد و رفاه اعضای خود عمل میکند و می تواند به طور پویا با عوامل نوبهنوشوندهی محیطی، تعامل برقرار کند و با آنها سازگار شود، بی آن که در این میان دچار اغتشاش گردد و افراد خانواده در این فرایند از خود علائم مرضی بروز دهند (موسوی، 1382). ارزشهای خانواده سالم در کسب هدفها، سودمند است و برعکس، خانوادهی ناسالم از ارزشهای خانوادگی ناسودمند استفاده می کند و تعاملات آنها همراه با تنش و رفتارهای مرضی است (موسوی، 1382).
با مصرف ماده مخدر انواع ارزش های منفی و ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، خانوادگی، فرهنگی و … واقع میشود. تحقیقات نشان می دهند که زنان معتاد پابهپای مردان در رفتارهای بزه کارانه و جنایتکارانه شرکت دارند. شایعترین نوع بزهکاری در زنان جرائم مالی نظیر سرقت از منزل و مغازه ها، حمل و توزیع مواد مخدر و روسپیگری است. از طرفی استفاده از روش های نادرست مصرف مواد مخدر سرنگهای آلوده، وجود برخی فرهنگها و باورها و عادت های غلط در معتادان عامل اصلی شیوع و بروز امراض مسری همچون ایدز، سل، هپاتیت و … است که نه تنها خود معتادین، بلکه سلامت کل جامعه را نیز مورد تهدید جدی قرار می دهد (جمشیدی منش سلیمانی فر و حسینی، 1383). همچنین بر اساس مطالعات انجام شده، ارتباط جنسی نامشروع، در میان حدود نیمی از معتادان و ارتباط با همجنس در میان حدود 30 درصد معتادان گزارش شده است که اغلب از سنین 17 تا 20 سالگی این ارتباط را شروع کرده بودند (رزاقی رحیمی موقر، حسینی و مدنی، 1379).
در این پژوهش قصد بر این است که محقق با توجه به نظام ارزشی شوارتز بداند چه تفاوتی بین ارزشها در خانوادههای دارای عضو معتاد و خانوادههای معمولی وجود دارد؟
[1] klockhone
[2] -sadock
[3] Rokeach
[4] Schwartz
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 05:57:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |