دانلود پایان نامه ارشد: بازسازی معنایی ارزشهای بین نسلی (موردمطالعه شهر رودبار جنوب)
جمعه 99/10/26
هویت هر جامعهای زائیده فرهنگ آن جامعه است. فرهنگ خود متشکل از ارزشها، باورها، هنجارها و نگرشهای حاکم بر رفتار افراد است. از بین این عناصر، میتوان گفت ارزشها بیشترین نقش را در رفتار فرد ایفا مینمایند. ارزشها در بعد روانی و فردی مهمترین منبع برای جهتگیری درک و شناخت از خود و در بعد اجتماعی، مجموعهای از عقاید و نگرشها هستند که فرد طی فرآیند جامعهپذیری آنها را میآموزد و خود را با قواعد و هنجارهای جامعه هماهنگ میسازد و ارزشها به جهت ذهنی، رفتار افراد و داوریهای آنان را نسبت بهتمامی امور متأثر میسازند. بررسی ارزشهای نسل جوان و بزرگسال موضوع بحث و بررسی دیرینه و مشترک جامعهشناسان، روانشناسان اجتماعی، صاحبنظران علوم تربیتی و مردمشناسان فرهنگی بوده است. در جامعهشناسی بررسی ارزشها از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ زیرا یکی از موارد و موضوعات موردمطالعه در علم جامعهشناسی مطالعه رفتار انسانهاست و کنشها و رفتارهای افراد، آگاهانه یا ناخودآگاه بر اساس ارزشهای درونی آنان صورت میگیرد. سخن گفتن از فرهنگ یک جامعه بدون ارزشها، سخن بیمعنی و مفهوم است. نیک گهر در کتاب خود ارزش را اینگونه تعریف میکند که ارزش «ارزش معیاری است که شخص اقامه میکند و به آگاهی اجتماعی و درک وی از امور و عوامل تأثیرگذار اجتماعی/ اقتصادی مربوط است که وی با طبقه اجتماعی وابسته به آن را احاطه کرده و با جامعه با شرایط تاریخی اقتصادی و اجتماعیاش که در آن زندگی میکند در ارتباط است» (نیک گهر،1373: 163).
در دو دهه اخیر، با تغییرات ساختار اجتماعی، فرهنگی جامعه ایران درنتیجه بهبود شاخصهایی هم چون صنعتی شدن، افزایش میزان شهرنشینی، افزایش میزان تحرک اجتماعی و مهاجرت، جوانی جمعیت، توسعه شبکه حملونقل عمومی، توسعه وسایل ارتباطجمعی و
استفاده از فنّاوریهای نوین ارتباطی و توسعه نهادهای اجتماعی جدید مانند آموزشوپرورش و دانشگاه، زمینه مساعدی برای بروز تغییرات در ارزشها و نگرشهای اقشار جامعه ایرانی به وجود آورده است. نسل جوان نیازهایی را جستجو میکند که متفاوت از نسل قدیم است. این امر ناشی از دگرگون شدن ارزشها بهواسطهی تحولاتی بود که تمام ابعاد زندگی را بهطور بیسابقهای تحت تأثیر خود قرارداد و محیطی متفاوت را برای پرورش نسل جدید فراهم کرد؛ درنتیجه نسل جدید، نسلی متفاوت از گذشتگان خویش است. کشورهایی درحالتوسعه از این دگرگونیها در امان نماندند و شکلهای کموبیش متفاوتی از آن تجربه کردند. ایران نیز بهمثابهی یکی از کشورهای درحالتوسعه، ناظر اتفاقات مهمی طی سه دههی آخر قرن بیستم بوده است. برخی از این تغییرات در حیطهی شناخت و تغییرات ارزشی دو نسل بزرگسال و جوان بوده و پژوهش حاضر نیز عهدهدار بررسی همین مسئله است.
1-2 بیان مسئله
تعاملات/ استراتژی ها:
|
ارزشها درونیترین لایههای شخصیت انسانها هستند و شناخت مطلوب واقعیتهای درونی هر کس منوط به شناخت ارزشها و گرایشهای ارزشی اوست (یوسفی، 1383). ارزش برای هر فرد نوعی باور است که به شکل محوری، درون نظام باور کلی فرد جای گرفته است و مشخص میسازد که او چگونه «باید» و «نباید» رفتار کند، یا در صورت داشتن هدفهایی، کدامیک ارزش کسب کردن دارند و کدامیک ندارند. همچنین میتوانیم آن را تحت عنوان ایده آلهای انتزاعی و مجرد، مثبت و منفی که مقید یا ملزم به موقعیت یا موضوع گرایش خاص نیستند تعریف کرد. آلن بیرو در کتاب «فرهنگ علوم اجتماعی» ارزشهای اجتماعی را مدلهای کلی اقسام ارزشهای شخص، فرهنگ، قضایی و … را لزوماً از ارزشهای اجتماعی متمایز نمیداند و تأکید دارد، مردم باارزشهای اجتماعی، حیات اجتماعی خود را میگذرانند و اعضای جامعه در برابر این ارزشها بهنوعی وفاق رسیدهاند (آلن بیرو،1377: 386). در دوران گذشته انتقال ارزشها از نسلی به نسل دیگر را مشارکت روزمره کودکان در زندگی بزرگترها تضمین میکرد و هرکجا که مردم کار میکردند و نیز هرکجا که به تفریح و سرگرمکننده خود میپرداختند، کودکان با بزرگترها مختلط بودند و بهاینترتیب هنر زندگی کردن را از روی تماسهای روزمره میآموختند (فرزانه و چراتی، 1390)؛ اما در پی وقوع انقلاب صنعتی و فرآیند نوسازی جوامع صنعتی و جوامع درحالتوسعه، تداوم تاریخی و ساختاری نسلها دچار تغییر و تحول شد بهطوریکه در پی روند نوسازی، ابتدا جوامع پیشرفته و سپس جوامع در حال پیشرفت، تغییرات سریع و شدید و حوادث بزرگ مقطعی و تاریخی، نظیر جنگها، جنبشها و انقلابات اجتماعی را تجربه کردند که سبب شد بین اجتماع سنتی دیروز در جامعه مدرن امروز، شکاف وسیع و عمیقی به وجود آید (توکل و قاضی نژاد، 1385: 96) بهطوریکه برخی اندیشمندان علوم اجتماعی بر این نظرند که در فرآیند استقرار مدرنیته و گذار جامعه سنتی به جامعهی مدرن، بسیاری از عناصر مهم سنتی ساختار فرهنگی جامعه درهمشکسته میشوند و عناصر و ساختارهای جدیدی جایگزین آنها میشود که یکی از ابعاد مهم این تغییر و تحولات فرهنگی در جامعه، تغیر ارزشهای سنتی و مدرن در بین جوانان و بزرگسالان میباشد (زاهدی و خضر نژاد، 1392، 69) که به تعبیر باتومور استمرار یک جامعه بهوسیله فرآیند جامعهپذیری که سنت اجتماعی نسلهای پیشین را به نسلهای جدید انتقال میدهد، تأمین میشود، لیکن جامعهپذیری هرگز کامل نیست، یعنی نسلهای جدید هرگز زندگی اجتماعی پیشینیان خود را دقیقاً تکرار نمیکنند. بلکه این تکرار همواره با انتقاد، رد برخی از جنبههای سنتی و نوآوری همراه است (چیتساز قمی، 1386: 86). آنچه از نسل گذشته بهعنوان ارزش مطرح گردیده تا دوران نوجوانی بهعنوان بایدونبایدها زندگی، خود را نمایان میسازد و از مرحله نوجوانی به بعد با دیدهی شک و تردید به آنها نگریسته میشود و نوجوان با حساسیت و تأمل فراوان به آنها نگاه میکند (کمر بیگی، 1380: 187)؛ اما در جامعه درحالتوسعهای مانند جامعه ایران تغییرات گستردهای را تحت تأثیر فرآیند نوسازی تجربه میکند، رویدادهایی چون انقلاب مشروطیت، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، تحولات سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی و جریانات دیگر را شاهد بوده جامعه را در دورههای مختلف دستخوش تغییرات بنیادین قرارداده است که پیامدهای فراوانی را برای جامعه داشته است. چالشهایی که مابین ارزشهای سنتی و مدرن و همچنین ورود فناوری و فرهنگ نهفته در بطن آن، تحولات عمیق و گسترده سیاسی و پیدایی طبقه متوسط پرشمار شهری/ روستایی، افزایش بیسابقه مصرف کالاها جدید، تحولات ساختاری در ترکیب جمعیت و بالا رفتن نسبت جمعیت جوان کشور، تحولات اساسی در مرجعیت فرهنگی جامعه از طریق گسترش شبکههای ویدئویی و تلویزیونی، ماهوارهای، گسترش شبکه اینترنت در سالهای اخیر و… همگی بهصورت عواملی درآمدهاند که موجب شدهاند تغییرات ارزشی جامعه ایران با شدت و حدّت بیشتری نمایان شود و جامعه را در وضعیت در حال گزار قرارداده است. بررسیهای دقیق نشان میدهد که یکی از معضلات کلیدی و مهمی که اینک جامعه ایران با آن روبروست، عدم برقراری رابطه و تعامل منطقی میان نسلهای مختلف است، «بر اساس اظهارات معاون سازمان بهزیستی کشور میزان گفتگو در بین اعضای خانواده در کشور تنها حدود 30 دقیقه است که این میتواند آسیبزا باشد»(میرساردو و صداقت، 1388: 74).
بنابراین با توجه به آنچه به آنها اشاره شد میتوان گفت جامعه ایران در مرحله گذار تاریخی ـ اجتماعی خود قرار دارد و جامعهای که در این مرحله قرار دارد استعداد و آمادگی بیشتری برای ایجاد تضاد و شکاف ارزشهای نسل جوان و بزرگسال دارد؛ اما در حال حاضر به دلایل مختلفی شاهد رشد بیشازپیش این شکاف و عدم توجه کافی به هنجارها و ارزشهای اجتماعی و عدم تعامل مناسب بین جوانان و بزرگسالان هستیم. پژوهشهای صورت گرفته درزمینهی شکاف ارزشی بین نسلها در استان کرمان نیز نشاندهندهی افزایش تضاد و شکاف ارزشی بین جوانان و بزرگسالان میباشد. بر اساس پژوهشهای صورت گرفته و نتایج حاصل از آن در استان کرمان و با توجه به اینکه پژوهشی با این موضوع در شهرستان رودبار جنوب صورت نگرفته است پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی و روش تحلیل نظریه زمینهای به دنبال بازسازی معنایی تغییرات ارزشی در میان ساکنان شهرستان رودبار جنوب بپردازد تا بتواند تفاسیر موجود از تجربه زیسته و روزمره ارزشهای را در میان افراد جامعه مذکور بررسی کرده و درنهایت مدل زمینهای و اما داده محور ارائه بدهد.
دانلود پایان نامه ارشد: بررسی«همیاری های اقتصادی(خانوادگی) در تهران «مطالعه موردی مجیدیه شمالی منطقه 4»
جمعه 99/10/26
انسان موجودی است اجتماعی و اجتماعی بودن وی مستلزم ایجاد و گسترش رابطه با دیگران است. روابط انسان ها برای این که در جهت تأمین نیازهای اساسی، به برخورداری از یک زندگی سالم روانی-اجتماعی و رو به رشد بینجامد، و باید بر اساسی استوار شود که همه جنبه های مادی،معنوی ،دنیوی واخروی وی را مدّ نظر قرار دهد و دغدغه تأمین سعادت جامع و همه جانبه انسان را داشته باشد. در عصر حاضر «شهرنشینی» به مثابه یکی از پدیده های اجتماعی، یکی از ضروریات زندگی به حساب می آید. شهروندان عموماً با سلایق و انگیزه های مختلف در جامعه شهری فعالیت می کنند. زندگی شهری جهت گسترش، تداوم و بقای خود مستلزم همکاری و همیاری تمامی مردم در تمام سطوح و ازهر طبقه می باشد.چرا که محیط زندگی در شهر بر طبق نیازهای همگان شکل می گیرد، لذا بر شهروندان لازم می باشد تا با وظایف شهروندی خود آشنا باشند، از امور شهر و منطقه و محله خود آگاهی داشته و نسبت به میزان توانمندی های خود در رفع مشکلات کوشا باشند، یکی از مهمترین جریاناتی که می تواند شهروندان هر محله را درگیر مسائل مربوط به محله خود بنماید، افزایش مشارکت مردم در امور محله و امور مربوط به خودشان است.
پیش شرط مشارکت مردم در امور مرتبط، خود باوری و اعتماد به تحول است. دگرگونی و تغییر بالتبع نخست، باید از اندیشه و بینش جمعی گذر کند و سپس عاطفه و احساس عمومی را برانگیزد و پس از آنکه بارور شد، به تغییر رفتار بینجامد(آقا بخشی، 1382). نخستین گام برای جلب مشارکت مردم حساس سازی آنها به مسائل و کیفیت زندگی جمعی و آگاه سازی آنها از برنامه های رشد و توسعه است، زیرا تا زمانی که مردم ضرورت یک مسئله را درک نکنند در فعالیت های مربوط به آن مشارکت نخواهند کرد و در صورت مشارکت و حضور فیزیکی در عرصه عمل به تدریج مشارکت از مفهوم و محتوای اصلی خود منحرف می شود. اما گذر از دو مرحله حساس سازی و آگاه سازی، افراد را برای حضور در فعالیت های جمعی به منظور تحلیل بهتر مسائل و راههای برون رفت از آن را مشکل، آماده می سازد، زیرا تا زمانی که افراد متحول نشوند، تحولی پدید نخواهد آمد. لازمه مشارکت طلبی مؤثر شهروندان، مقتدر سازی افراد است. حال اگر قدرت را عبارت از توانایی افراد در پیش بینی، کنترل و مشارکت در محیط بدانیم، آن گاه می توان گفت مقتدرسازی فرآیندی است که طی آن افراد و اجتماعات می توانند چنین قدرتی را به کار گیرند و آن را به طور مؤثر در تغییر زندگی خود و محیط شان اعمال کنند. مقتدرسازی این گروه
به معنای بسیج کردن توان های موجود در اجتماع است. ورود به این مرحله موجب تغییر رفتار افراد شود. این مرحله را می توان«توانمند شدن» نامید. این تغییر رفتار در واقع همان انجام مشارکت به به عنوان یک تمایل بلکه به عنوان وظیفه ای اجتماعی است. در این میان همکاری با سازمان های غیرحکومتی، سازمان های اجتماع و محله محور می تواند نقش مؤثری را ایفا کند. با توجه به نقش مردم در تقویت روحیه تعاون و افزایش هر چه بیشتر مشارکت آنان، تحقیق حاضر قصد دارد تا به بررسی شیوه های همیاری در منطقه 4 شهر تهران بپردازد.
بیان موضوع :
اصولا همیاری به معنای یكدیگر را یاری كردن، همدستی و دستگیری است و معادل عربی آن«تعاون» می باشد. همیاری می تواند موجب ارتباط افراد یك جامعه و پیدایش روحیه برادری و نوع دوستی در بین آنها شود. همیاری در فرهنگ روستایی سابقه طولانی دارد. زیرا در مناطقی كه عدم مساعدت طبیعت، نیروی انسانی را وادار به سعی و كوشش بیشتری كرد، همكاری نمایان تر است.تعاون و همیاری پدیده پیچیده ای نبوده و دارای سابقه طولانی است او در دوره های مختلف زندگی انسان همیشه بعنوان راه و وسیله مناسبی برای رفع مشكلات مورد استفاده قرار گرفته است و در آینده نیز بشر از آن سود خواهد برد.
بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی بر این عقیده اند كه انسان حیوانی است اجتماعی.انسان به دلیل فطرت اجتماعی خود و همچنین نیاز و ضرورتهای زندگی خود، از همان ابتدا در قالب گروه ها و جوامع به دور هم جمع شده و برای بقاءو دوام زندگی خویش با مساعدت و همكاری با یكدیگر بر مشكلات خود غلبه كرده اند.
همیاری و یاری گری در جامعۀ شهری ایران خود به خودی و اختیاری نیست، بلکه بر پایۀ قواعد اجتماعی سنتی موجود شکل میگیرد. این همیاری و یاریگری براثر نفوذ مذهب در بین اجتماع شهری حالت فعال داشته به طوری که خود مردم دشواریهای اجتماعی را حل میکردند و مساجد، زورخانهها، بازار و قهوهخانه ها مرکز حل و فصل مشکلات اجتماعی بود.
نقش و نفوذ شبکههای خویشاوندی در جامعۀ شهری ایران بر کسی پوشیده نیست که
میتوانند در امر یاریگری و همیاری به یکدیگر دارای کارکردهای گوناگون باشند. بنابراین میتوان گفت که وقف، مسجد، گروههای خویشاوندی، محلات، بازار و اصناف همگی از عوامل مهمی هستند که هستۀ اصلی نهاد مشارکت و یاریگری جامعۀ شهری ایران بر حول آنها استوار است و اساس تعاون و رفتار شهرنشینان را تشکیل میدهد.
در جامعههای سنتی نیروی مؤثر در هماهنگی زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی همانا گروه خویشاوندی است که به عنوان سازمانی همه کاره در سیاست، اقتصاد، آموزش، مذهب و تأمین نیازهای روانی تمام اعضایش تأثیر به سزای دارد؛ امّا به موازات گسترش شهرنشینی و پیچیدگی فزایندۀ ساختاری جوامع، نهاد خویشاوندی به تدریج اهمیت خود را از دست میدهد و روابط اجتماعی به گونۀ «نخستین» که براثر عواطف انسانی و صمیمیت قرار دارد، جای خود را به روابط رسمی، خشک و حسابگرانه به گونۀ «دومین» میدهد.
به عنوان مثال میتوان صندوقهای قرض الحسنۀ مردمی (غیررسمی) را نام برد که نمادی از همیاری اقتصادی در جامعۀ شهری امروز است.
این رفتار گروهی خردمندانه و خودجوش که معمولاً ناشی از عدم برقراری تعادل در دخل و خرج مردم به ویژه اقشار حقوق بگیر و کم درآمد با هر عنوان شغلی که دارد، دلالت بر همدلی، هم اندیشی، همت جمعی و به بیان دقیق تر همیاری در بین شهروندان در رفع نیازمندیهای یکدیگر دارد.
همچنین این همیاری ها در مراسم های گوناگون از جمله در مراسم مرگ و میر و عزاداریها، جشنها و عروسیها، تولد و خرید خانه، خرید جهیزیه و خرید سیسمونی نیز دیده میشود که همه افراد از جان و دل و از سر اشتیاق به هم یاری میرسانند و کمک میکنند.
در پایان پی بردن به این مسئله که کارکرد و نقش این همیاریها در زندگی اجتماعی انسانها چه تأثیری دارد ، موجب کندوکاو در این مورد شده است.و به دنبال پاسخ دادن به این سؤال اساسی است: کارکرد و نقش همیاری در زندگی انسانها چیست؟
اهمیت و ضرورت:
هر خانوادهای از منابع متعدد درآمد کسب میکند که این درآمد محدود است یعنی مقدار معینی است و به هر مقدار که اراده کند، در اختیارش نیست و در عوض مخارجی دارد که برای انجام آن از درآمدهایش استفاده میکند. افراد برای ادامه زندگی به کالاهای زیادی نیاز دارند و باید درآمد را به مصرف انواع کالاهای مورد نیاز مثل غذا، پوشاک، مسکن، آموزش، تفریحات و … اختصاص دهد. درست است که نیازهای افراد بینهایت است؛ اما همانطور که شما هم بارها در زندگی با آن برخورد کردهاید، درآمدهای خانواده محدود است و همیشه مقدار محدودی از نیازهایش را میتواند برآورده کند. این جا اولین سؤال در مبحث اقتصاد خانواده به وجود میآید و آن این است که چگونه این درآمد را باید به مصرف انواع کالاها و خدمات اختصاص دهد؟
اصل هنر اقتصاد هم چگونگی تخصیص منابع محدود در دسترس جهت تأمین نیازهای محدود انسان ها است. مدیریت منابع مالی خانواده از مهم ترین وظایفی است که اغلب برعهده زنان مدیر و باتدبیر است.
یاری گری اجتماعی دستیابی آسان تر و مطلوب تر به مقاصد مشترک، از روزگاران کهن کم و بیش در همۀ جوامع انسانی معمول و مرسوم بوده و نقش ارزنده ای در بهبود مناسباتی انسانی داشته است. موضوع یاری گری اجتماعی با عنوان ضرورتی اساسی برای بهبود امور، کاهش مسائل و مشکلات و ضامن بقای انسانها مورد توجه ادیان الهی بوده و به اشکال مختلف محل تأکید و توصیف قرار گرفته است. یاری گری اجتماعی میتواند در تحقق رشد و شکوفایی جامعه نقشی بسزا یافا کند. بدیهی است با گسترش فرهنگی همیاری، وحدت و همدلی بر جامعه حاکم و ابتکارها و خلاقیتها پدیدار میگردد. بدون تردید در جهان امروز برای کسب توفیق و سرافرازی در کلیه مسایل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی به یاری گری اجتماعی نیازمند است.
مقصد اعلی و هدف والای همیاری، جمع ارزشهای اخلاقی با هدفهای اقتصادی و رفع حوایج مشترک افراد در نظامی مبتنی بر فضیلت است. قلمرو شمول نظام همیاری، تمام رشتههای فعالیت اقتصادی خانواده است و استقرار آن با تشکیل و توسعۀ تدریجی گروههای همیاری، از طریق گروها و افرادی که احساس احتیاج به این نوع نیازهای خانوادگی را دارند، میسر میگردد.
مطالعه و توجه به شیوه های همیاری و تقویت آن می توان گامی در جهت سازماندهی و مدیریت بردارد.
همكاری و مشاركت نیز از جمله مسائلی است كه در چند دهه اخیر و همزمان با طرح مقوله برنامه ریزی، به عنوان یكی از محورهای برنامه مدنظر بوده است از سالهای 1960 و 1970 به بعد كه توسعه مفهومی گسترده تر پیدا كرده است، مشاركت نیز از اهمیت بیشتری برخوردار شد. تا جائیكه بعضی از صاحبنظران توسعه را مترادف با همكاری و مشاركت می دانند.
موضوع همكاری مردم در روند توسعه، مورد توجه بسیاری از دولتمردان كشورهای در حال توسعه است، چرا كه توسعه فقط رشد نیست و صرفاً شامل سرمایه گذاریهای كلان نمی شود، بلكه این سرمایه گذاری باید به استفاده بهینه از منابع انسانی همراه باشد و این مهم از طریق مشاركت صورت می گیرد. بنابراین مشاهده می شود كه همكاری و مشاركت در اساسی ترین مسائل اجتماعی تأثیرگذار است.
دانلود پایان نامه ارشد: بازنمایی اعتماد اجتماعیِ بین نسلی در سریالهای تلویزیونی: مطالعه موردی سریال ستایش
جمعه 99/10/26
…………………………………………………………………………………………………………………………………….46
2-4 : خلاصۀ داستان سریال ستایش…………………………………………………………………………………………….48
3-4 : تحلیل نشانهشناختی سریال ستایش…………………………………………………………………………………..51
4-4 : تحلیل جامعهشناختی اعتماد اجتماعیِ بیننسلی در سریال ستایش…………………………………65
فصل پنجم: نتیجهگیری………………………………………………………………………………………….72
منابع………………………………………………………………………………………………………………………76
فصل اول: کلیات تحقیق
1-1 : طرح مسئله
فناوری ارتباطات و اطلاعات در مدت زمان كوتاهی كه از پیدایش آن میگذرد توانسته است تغییرات بسیاری را در شیوۀ کلی زندگی بشر به وجود آورد. در این میان رسانههای تصویری – كه نمودهای آن در تلویزیون، سینما و شبكههای توزیع و پخش فیلمهای خانگی و حتی اینترنت قابل مشاهده است- به علت تاثیرگذاری بر مخاطبان بیشمار خود مهمترین رسانهها در شكلدهی به افكار، اندیشهها، عادات، هنجارها و كلیه نمودهای فرهنگی هستند. رسانههای تصویری هم تأثیر میپذیرند و هم تاثیر میگذارند و آنچه را كه از واقعیت موجود برداشت مینمایند، بازنمایی میكنند. جهان بازنمودهها مملو از نشانههاست؛ نشانههایی كه در پسزمینۀ آن مخاطب با مفاهیم عمیق فرهنگی مواجه میشود. این فرایند كه همچون حلقههای زنجیز به طور متوالی معنا را در چرخه فرهنگ تولید و بازتولید میكند، در هر
تولیدی معنای جدید خلق و در فرایند رمزگشایی قرار می گیرد و معنای جدیدتری باز تولید میشود (معینیفر و محمدخانی،1390: 106).
یكی از مفاهیمی که در جامعه امروز ایران مورد چالش قرار گرفته است، مفهوم «اعتماد» است. در زبان لاتین اعتماد، اطمینان داشتن و اعتماد داشتن معادل Trust و Confidence مورد استفاده قرار گرفته است. در ادبیات جامعهشناختی مفهوم اعتماد هم به عنوان ویژگی افراد، ویژگی ارتباطات اجتماعی و هم ویژگی سیستم اجتماعی با تأکید بر رفتار مبتنی بر تعاملات و سوگیریهای در سطح فردی مفهومسازی شده است. با این وصف، این مقوله را رویکردهای مختلفی مفهومپردازی کردهاند. نخستین رهیافت بر احساسات و ارزشهای فردی تأکید دارد و بر طبق اعتماد به عنوان متغیر فردی و شخصیتی تلقی میشود. در این برداشتِ روانشناختی ـ اجتماعی اعتماد در ارتباط بسیار نزدیکی با مفاهیمی مانند وفاداری، دگرخواهی، صداقت، دوستی قرار می گیرد. این رهیافت یک تئوری شخصیتی در مورد اعتماد را عنوان مینماید و به زمینه اجتماعی توجهی ندارد. بر اساس رویکردی دیگر اعتماد بیشتر به عنوان یک ویژگی اجتماعی تلقی میشود و لذا در کالبد نهادی جامعه عملی میگردد. اعتماد در این مفهوم منبعی اجتماعی به حساب میآید که برای دستیابی به اهداف سازمانی استفاده میشود. طبق رویکرد سوم اعتماد به عنوان یک خیر جمعی با ارزش تلقی میشود که بوسیله تعاملات اعضاء در جامعه پیگیری می شود. بطور مثال میتوان نمود آن را در توصیفی که توکویل از اجتماع مدنی دارد مشاهده نمود که بر اساس آن اعتماد به عنوان یک مفهوم ارزشمند قابلیت آن را دارد که به شیوهای روششناختی جهت برطرف نمودن مرز بین سطوح خرد و کلان بکار گرفته شود. در این رهیافت نشان داده میشود که اعتماد در سطح خرد چگونه به پیدایش آن در سطح کلان کمک میکند. مثلاً هر برخورد مثبت با پزشک محلی میتواند اعتماد ما به سیستم درمانی را ارتقاء بخشد. در این رهیافت اعتماد به عنوان یک مفهوم جامعهشناختی با هدف تحلیل آن در سطوح سیستم و روابط بینشخصی مفهومسازی میگردد. بنابراین اعتماد مکانیسمی اجتماعی پنداشته میشود. مطالعه اعتماد به عنوان مکانیسمی اجتماعی تعاملات مردم را با تکیه بر انگیزهها و باورهای آنان در کانون توجه قرار می دهد.
مسئلۀ اصلی پژوهش حاضر نحوۀ بازنمایی مقولۀ اعتماد اجتماعیِ بیننسلی در سریال تلویزیونی ستایش است. این سریال که نیمه اول امسال (1390) در 44 قسمت از شبکه سوم صدا و سیما پخش شد توانست طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کند. شکاف نسلی، چالشهای فرد و ساختارهای اجتماعی، تحول زندگی خانوادگی در فُرم و محتوا، وجود تعارضهای ارزشی و هنجاری در حوزههای خصوصی و عمومی، دگردیسی مقولاتی همچون «صمیمیت»، «پایبندی» و «اعتماد اجتماعی»، و غیره از جملۀ عمدهترین مضامین این مجموعه بود. ملموسترین پدیدۀ اجتماعیِ بازنماییشده در این سریال تحول اعتماد اجتماعی در جامعۀ شهریِ ایران در سه دهۀ اخیر، پیدایش شکاف بیننسلی و نبود مبنایی برای گفتگو و تفاهم بین افراد است. اگر این ایدۀ واتسون و هیل را بپذیریم که بازنماییِ رسانهای عنصری محوری در درک و تفسیر افراد از مسایل و رخدادهای اجتماعی است ( واتسون و هیل، 2006 : 248 )، در آن صورت این موضوع بسیار واجد اهمیت میشود که سریال ستایش اعتماد اجتماعی را چگونه بازنمایی میکند؟ در بازنمایی این مقوله از چه نوع تمهیدات فُرمی، روایی و بصری سود میجوید؟ تصویری که این سریال از اعتماد اجتماعی ( ابعاد و خصلتهای آن، عوامل تقویتکنندۀ آن، موانع تحقق شکلِ مطلوب آن و…) ارایه میدهد بر چه مفروضاتی دربارۀ زندگی اجتماعی مبتنی است؟ به بیان دیگر، اعتماد اجتماعیِ بازنماییشده ( هم در شکلِ موجود و هم در شکلِ مطلوب آن ) در این سریال با کدام زمینه و فضای اجتماعی قرابت و سنخیت دارد؟
در این پژوهش، برای تعریف نظری و کاربردی اعتماد اجتماعیِ بیننسلی، از روش ماکس وبر در برساخت تیپایدهآل استفاده میشود. وبر با مطالعه اولیه پدیده، یک ایضاح موقت از متن ارایه میدهد و پس از استخراج «یکبهیک اجزای منفرد» از واقعیت اجتماعیِ مطالعه شده به تدریج تیپایدهآلی میسازد (وبر،1382 : 51 ). در برساخت تیپایدهآلِ اعتماد اجتماعیِ بیننسلی، نظریه زتومکا دربارۀ اعتماد اجتماعی که حول محور مفهوم «شدن اجتماعی» صورتبندی شده و رویکردی تلفیقی و تاریخی به این پدیده دارد (زتومکا،1387) انتخاب شده است. سپس، در پرتو نظریه زتومکا، به تحقیقاتی رجوع میشود که این پدیده را به طور عینی در جامعه ایران پس از انقلاب مطالعه کردهاند و بدینترتیب مؤلفهها و شاخصهای این پدیده مشخص میشود. این تیپایدهآل در مقام یک برساختۀ تحلیلی محکی است برای شناخت و سنجش تصویری که از این پدیده در سریال مورد مطالعه ارایه شده است. از آنجا که اعتماد، هم در سطح تعاملات بینفردی و هم در سطح نهادی و کلان، امری برساختی است، هرگونه تلاش برای تعریف، توصیف یا بازنمایی آن به واسطۀ یک متن، سوای این که خود نوعی برساخت دوبارۀ این پدیده است، مستلزم مفروض گرفتن یکسری گزارهها، پنداشتها و آگزیومها دربارۀ انسان و جامعه و تاریخ است. مسئلۀ تحقیق حاضر این است که سریال ستایش در مقام یک متن تلویزیونی چگونه این پدیده را بر میسازد؟ در چه سطحی آن را بر میسازد؟ کدامیک از ابعاد و کیفیات آن را برجسته میکند و کدامیک را به حاشیه میراند؟ در تصویری که این سریال از جامعه و اعتماد اجتماعیِ موجود در آن ( با هر درجه از شدت و عمقی که وجود دارد یا ندارد ) ارایه میدهد چالشها و تعارضهای پیشِ روی این پدیده و راهکارهای تقویت آن کدامند؟ این پژوهش بههیچوجه درصدد مقایسۀ اعتماد اجتماعیِ بازنماییشده در سریال ستایش و اعتماد اجتماعی آن گونه که در جامعۀ ایران واقعاً وجود دارد نیست، بلکه صرفاً در پی تحلیل و شناخت تصویری از این پدیده ( و مفروضات اجتماعی نهفته در پس این تصویر ) است که در این متن ارایه میشود. روشن است که دستمایۀ اصلی دستیابی به این شناخت و تحلیل، فرضها و روشها و تکنیکهای جامعهشناختی است. تأمل جامعهشناختی در تصویری که این سریال از اعتماد اجتماعیِ بیننسلی ارایه میدهد، هم از این حیث که دعوی بازنمایی وضعیتِ عینی جامعه ایران را دارد و هم به این لحاظ که خود در برساختن این وضعیت عینی ذیمدخل است، امری ضروری است.
2-1 : اهمیت و ضرورت تحقیق
یکی از مسائلی که در توسعه اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی در جوامع کنونی مخصوصاً جوامع در حال توسعه باید مد نظر قرار بگیرد مسئله اعتماد اجتماعی است. اعتماد در متن کنشهای انسان نمود پیدا میکند و نیز تسهیلکنندۀ مبادلات در فضای اجتماعی است. اعتماد یکی از جنبههای مهم روابط انسانی است و زمینهساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه میباشد. این پدیده همچنین مبادلات را در زمینههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سرعت میبخشد. در فضای مبتنی بر اعتماد ابزارهایی چون زور و اجبار برای تضمین داد و ستد کارایی خود را از دست می دهند و در عوض قصد افراد برای بازپرداختها و اعتقاد به درستکاری افزایش مییابد. اعتماد کار بازار را رونق میبخشد. اعتماد اجنماعی به منزلۀ یک جزء اصلی سرمایه اجتماعی مطرح بوده و به عنوان شاخص اصلی سرمایه اجتماعی با کارکردهای متعدد اجتماعی، سیاسی و روانشناختی نقش مهمی را در ایجاد و حفظ و استحکام نظم و همبستگی اجتماعی و مشارکت و تعاون و توسعه اجتماعی بر عهده دارد. افزون بر این، اعتماد از عناصر مؤثر در پذیرش و همدلی اجتماعی محسوب میشود، که این خود زمینۀ سازگاری و همنوایی هر چه بیشتر اعضای جامعه را فراهم میسازد. به واسطۀ اعتماد کردن، امکانات و فرصتهایی برای طرفین در جامعه پدید میآید که در صورت عدم آن شاید آن امکانات و فرصتها به آسانی از بین برود. در حقیقت با اعتماد روابط جدیدی ایجاد میشود که قبلاً وجود نداشته است. همچنین اعتماد پیوستگی فرد به اجتماع را قویتر کرده و ضمن کمک به پیدایی احساس هویت سبب انسجام گروهی میشود. از سوی دیگر، بیاعتمادی در جامعه باعث کاهش انسجام و پیوستگی و همچنین پائین آمدن مشارکت افراد در جامعه میشود. با توجه به این موارد میتوان نتیجه گرفت که اعتماد اجتماعی به عنوان یک مقوله اجتماعی از مسائل اساسی بوده و واجد اهمیت بسیاری است و نمود آن در تمام سطوح جامعه متبلور است.
در جامعۀ ایرانِ بعد از انقلاب، تحولات بنیادینی در سطح ارزشها، هویتها و سبکهای زندگی اتفاق افتاد. اساساً انقلاب ایران تلاشی بود برای ایجاد جامعهای با منظومههای ارزشی و ترکیببندیهای هویتیِ نوین که بنا بود اَشکال جدیدی از تعامل اجتماعی بین انسانها برقرار سازد. نقطۀ ثقل این تعاملات اجتماعی در این گفتمانِ ارزشمدار، اعتماد اجتماعی و کرامت انسان بود. اما به دنبال رخداد انقلاب، و به موازات تحولات اقتصادی و صنعتی و شهری در دهههای هفتاد و هشتاد، اَشکال دیگری از تعاملات و همبستگیهای اجتماعی در جامعۀ ایران پدید آمد که لزوماً با آنچه در گفتمان ارزشمدارِ دهۀ شصت تصویر میشد، یکی نبود. فراز و فرودهای میزان و کیفیت اعتماد اجتماعی در جامعۀ ایران، و پرداختن به چیستی و چرایی و چگونگی تحول این پدیده، مسئلۀ در خور توجهی است. اما آنچه پرداختن به آن از دید این تحقیق واجد اهمیت و ضرورت بسیار است کیفیت اعتماد اجتماعی بین نسلهای مختلفی است که امروزه در جامعۀ ایران کنار هم زندگی میکنند. آیا آدمیانی که سوبژکتیویته و هویت آنها در تعامل با وضعیتِ عینی و فضای گفتمانیِ دهۀ شصت شکل گرفت، با نسلی که پس از سازندگی و در فضایی عمدتاً شهری و مدرن رشد کرد، قادر به تفاهم و گفتگو هستند؟ نظر به این که در فضای امروزین جامعۀ ایران سخن از شکاف نسلها و تعارض ارزشها و هنجارها میرود، بررسی این مسئله که رسانهها چه تصویری از پدیدۀ اعتماد اجتماعی در این وضعیت به مخاطبانشان ارایه میدهند، بسیار حائز اهمیت است.
دانلود پایان نامه ارشد: بررسی آثار انعکاس اخبار جنایی در مطبوعات
جمعه 99/10/26
انسان موجودی اجتماعی است و برای برآوردن نیازهایش با همنوعان خویش ارتباط برقرار می کند. این نیاز موجب تشکیل جامعه می شود و ساختارهای مختلف افتصادی،فرهنگی و سیاسی را ایجاد،گسترش و پیچیدگی روابط انسانها را به دنبال دارد و در این میان نقش رسانه ها جهت آسان نمودن این ارتباط بسیار اهمیت دارد به طوری که وجود رسانه های گروهی و جمعی را در صحنه مناسبات اجتماعی انسان ها امری اجتناب ناپذیر نموده است.بسیاری از دانش پژوهان،متفکران و مصلحان اجتماعی عصر حاضر را با نام های متفاوتی چون«عصر تکنیک»،«عصر ارتباطات»،«دهکده جهانی»،«رهبری از راه دور» نامیده اند. البته رهبری از راه دور نه تنها در مورد ماهواره و فضاپیما صادق است بلکه هدایت از مسافت دور به وسیله رسانه های گروهی در مورد انسان نیز صدق می کند. زیرا تا قرن بیستم رهبری و ارشاد انسان رویارو و براساس ارتباط چهره به چهره بود در صورتی که در عصر حاضر ارتباط یک طرفه و از راه دور صورت می گیرد به طوری که بین شنوده و گوینده یا بهتر گوییم بین موثر و متاثر به طور نسبی فاصله زیادی وجود دارد برخی معتقدند که رسانه های گروهی دارای چنین قدرتی هستند که با نسل های پیشین بسیار متفاوت است.
لازرسفلد و مرتن2 در تشریح این عقاید متفکران می نویسند”وسایل ارتباط جمعی ابزاری بس نیرومندند که می توان از آن در راه خیر،شر با تاثیری شگرف سود برد و چنانچه کنترل مطلوب وجود نداشته باشد امکان استفاده از این وسایل در راه شر بیشتر از خیر است.(هدایت ا…،1372،203)
امروزه در میان رسانه ها اثرات منفی مطبوعات به شدت رسانه های دیگر چون تلویزیون،ویدئو وماهواره نیست.اما نباید از اثرات مخرب آن غافل شد.داستانهای مربوط به خونریزی،آدم کشی،انتقام،شرارت،شقاوت از عهد باستان تاکنون در بسیاری از جوامع بشری رایج بوده و
گاهی به صورت حماسه های ملی و مردمی سینه به سینه گشته به دست نسل معاصر رسیده است.از داستانهای خشم ژوپیتر گرفته تا داستانهای قوم یهود ورستم دستان به صورتهای گوناگونی،پرخاشگری،مبارزه جویی،دفاع از حرم و حریم منعکس شده است ولی هرگز در تاریخ از برکت صنعت چاپ و تصویر داستانهای خونریزی و شقاوت تا به این حد همه جا گیر نبوده است.(شیخاوندی،402،1384)
در عصر حاضر همه روزه اخبار مربوط به جرم و جنایت و جنگ، در مطبوعات اغلب کشورها از آن جمله ایران منعکس می شود و برخی اوقات خبر آن از مرزها گذشته و جنبه جهانی پیدا می کند. تنظیم کنندگان صفحات روزنامه هاو مجلات عامیانه می کوشند تا حادترین و خشن ترین جنایتها را با طول و تفسیر منتشر سازند وبه همین خاطر اثرات منفی انعکاس اینگونه اخبار از دیر باز دغدغه خاطر بسیاری از دانشمندان را موجب شده و هر کس بر حسب عقیده و مطالعات خود نظراتی را ابراز داشته و از آن به صورتی بحث نموده است. این پژوهش به بررسی و ارزیابی جنبه های مثبت و منفی انعکاس این اخبار از دیدگاههای مختلف پرداخته و با روش پیمایشی در پی آن می باشد که اثر مطبوعات را با توجه به جنبه ذکر شده بر رفتارهای بزهکارانه و نابهنجار مورد بررسی قرار دهد.
بیان مسئله
بررسی ها نشان می دهد که صفحات حوادث، یکی از پرخواننده ترین صفحات روزنامه هاست.موفقیت بسیاری از روزنامه های سراسری،هفته نامه ها و مجلات،به دلیل توجه خاص به انعکاس اخبار حوادث و پاسخگویی به این نیاز مخاطبان بوده است.مطالعات انجام شده حاکی از آن است که اخبار جنایی حداقل 4 درصد و حداکثر 28 درصد و به طور متوسط7 درصد از مطالب روزنامه ها را تشکیل می دهد. این نسبت در مورد رسانه های دیداری و شنیداری درصد متفاوتی بین 10 تا 13 را براساس دروه های زمانی و محیط های جغرافیایی مختلف به خود اختصاص داده است(فرجیها،1385،58)
هنگامی که مجرم یا جنایتکار مرتکب جنایتی می شود که منطبق با روشهای ارائه شده رسانه های جمعی است، به طور طبیعی این سوال در مغز زنده می شود که آیا رسانه ها مشوق این امر بودند؟ در رسانه و به خصوص در بین مخاطبان صفحه حوادث مطبوعات چرا مطالعه و پیگیری اخبار جنایی از جاذبه زیادی برخوردار است؟ کدام گروه از خوانندگان مطبوعات،علاقه و گرایش،بیشتری به مطالعه دارند؟خوانندگان اخبار حوادث چه نوع موضوعاتی را بیشتر مطالعه می کنند؟در مطالعه اخبار جنایی بیشتر به چه جنبه های از جرم(انگیزه ها،چگونگی انجام،نتایج عواقب)توجه دارند؟ مطالعه اخبار جرایم چه احساسی را در خوانندگان بر می انگیزد؟ این ها پرسش های است که درباره آن ها اطلاعات زیادی موجود نیست و شاید تاکنون در جامعه ما بررسی و پژوهش ویژه ای پیرامون آن صورت نگرفته است.آنچه بدیهی می نماید علاقه و گرایش زیاد در بین روزنامه خوانها به مطالعه اخبار جرایم است.
رسانه با انعکاس اخبار مربوط به پدیده های جنایی نگرش خاصی را به مردم تحمیل می کنند و چگونگی قضاوت و داوری آنان درباره جرم و عدالت کیفری را سامان می دهند. این ابزارهای ارتباطی به سادگی می توانند از موضوعی کم اهمیت سوژه ای بسیار مهم بسازند و افکار عمومی را نسبت به پدیده ای خاص حساس کنند و یا برعکس از حادثه ای مهم خبری خنثی و کم اهمیت بسازند. رسانه های گروهی به دلیل برخورداری از این ظرفیت یکی از ابزارهای موثر برای کنترل نهادها و جریان های قدرتمند و با نفوذ تلقی می شوند.خبرنگاران دبیران سرویس خبری روزنامه ها و مدیران مسئول تنظیم خبر و گزارش،با انتخاب موضوع و چگونگی انتقال این اطلاعات به مردم،نقش موثری در تعیین محدوده جرم و انحراف بازی می کنند. آن ها با انتخاب حوادث جنایی و نحوه انعکاس آن در واقع محدوده رفتاری مجاز را تعریف و معیارهایی را در این زمینه به جامعه ارائه می کنند.بدین ترتیب رسانه ها از یک سو توانایی تشدید احساس ناامنی،ترویج بزهکاری و تشویق افراد مستعد ارتکاب جرم را دارند و از سوی دیگر با ایفای نقش اطلاع رسانی مسئولانه و ترویج الگوی زندگی سالم می توانند در کاهش وقوع جرم و تامین احساس امنیت موثر باشند.برخی معتقدند که رسالت رسانه ها آگاهی بخشی و اطلاع رسانی است و رسانه های عمومی نباید خود را قیّم مردم بدانند و مطابق میل خود به انتشار اخبار بپردازند.این رویکرد که به روزنامه نگاری حرفه ای نگاهی سوداگرایانه دارد با انتخاب سوژه هایی که بیشتر باعث جذب مخاطب می شوند به ارضای حس کنجکاوی خواننده توجهی خاص نشان می دهد. در این وضعیت منافع و مصالح اجتماعی از جمله کارکرد پیشگیرانه رسانه ها در اولویت های بعدی قرار می گیرد. دیدگاه دیگری که در زمینه بازتاب رسانه ای جرم دارد دیدگاه سلبی است که معتقد است رسانه های دیداری،شنیداری و نوشتاری با انعکاس اخبار و رویدادهای جنایی قبح و زشتی رفتارهای مجرمانه را در جامعه از بین می برند و وقوع جرم را امری عادی و طبیعی نشان می دهند.در این شرایط اجتماع پس از مدتی به این زشتی ها عادت می کند و زمینه سقوط ارزش های اجتماعی و هنجارهای زندگی سالم فراهم می شود.برخی از طرفداران این دیدگاه به عدم انتشار اخبار جنایی در رسانه ها به طور مطلق معتقدند و برخی دیگر به پوشش خبری حوادث جنایی به طور محتاطانه باور دارند.
Lazersefled 2.Merton .1
دانلود پایان نامه ارشد: بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی (مطالعه موردی: استان کردستان)
جمعه 99/10/26
: 113
5-2-1- مقایسه تفاوتهای بین متغیرهای زمینهای و رفتارهای زیست محیطی- 114
5-2-2- آزمون فرضیهها 120
5-2-3- تحلیل رگرسیون خطی ساده (دو متغیره) 128
5-2-4- تحلیل رگرسیون چند متغیره 130
5-2-5- تحلیل مسیر (آزمون مدل تحلیلی) 132
جمع بندی- 133
فصل ششم: بحث نتیجهگیری
6-1- بحث و نتیجهگیری- 137
6-2- محدودیتهای تحقیق- 140
6-3- پیشنهادات تحقیق- 140
ضمایم
نمودار ماتریس روابط خطی- 144
پرسشنامه 145
منابع و ماخذ- 151
فهرست جداول
عنوان | صفحه |
(جدول شماره 1-2): تاریخچه کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی- 18
(جدول شماره 1-4): فرآیند شاخصسازی مشخصات فردی- 61
(جدول شماره 2-4): فرآیند شاخص سازی متغیر ساختاری- موقعیتی- 62
(جدول شماره 3-4): فرآیند شاخص سازی متغیر پایگاه اجتماعی-اقتصادی- 62
(جدول شماره 4-4): فرآیند شاخصسازی رفتارهای زیست محیطی- 63
(جدول شماره 5-4): فرآیند شاخصسازی شبکههای اجتماعی رسمی- 65
(جدول شماره6-4): فرآیند شاخصسازی میزان شرکت در فعالیتهای جمعی- 66
(جدول شماره 7-4): فرآیند شاخصسازی شبکه دوستان و همسایگان 66
(جدول شماره 8-4): فرآیند شاخصسازی هنجارهای فردی- 67
(جدول شماره 9-4): فرآیند شاخصسازی هنجارهای جمعی- 67
(جدول شماره 10-4): فرآیند شاخصسازی اعتماد بین شخصی- 68
(جدول شماره 11-4): فرآیند شاخصسازی اعتماد تعمیمیافته 68
(جدول شماره 12-4): فرآیند شاخصسازی اعتماد نهادی- 69
(جدول شماره 13-4): فرآیند شاخصسازی سرمایه اجتماعی- 69
(جدول شماره 16-4): ضرایب آلفای کرونباخ برای متغیر وابسته و متغیرهای مستقل تحقیق- 73
(جدول شماره 1-5): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب شهر 78
(جدول شماره 2-5): توزیع فراوانی بر حسب جنسیت- 79
(جدول شماره 3-5): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب سن- 79
(جدول شماره 4-5): توزیع فراوانی پاسخگویان بر حسب وضعیت تاهل- 80
(جدول شماره 5-5): توزیع فراوانی پاسخگویانر بر حسب وضعیت اشتغال 80
(جدول شماره 6-5): وضعیت طبقه ذهنی پاسخگویان 81
(جدول شماره 7-5): وضعیت تحصیلات پاسخگویان 82
(جدول شماره 8-5): وضعیت متغیرهای موقعیتی- ساختاری- 83
(جدول شماره 9-5): وضعیت مصرف بهینه گاز 83
(جدول شماره 10-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای مصرف بهینه گاز 84
(جدول شماره 11-5): وضعیت مصرف بهینه برق- 85
(جدول شماره 12-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای مصرف برق- 85
(جدول شماره 13-5): وضعیت مصرف آب- 86
(جدول شماره 14-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای مصرف بهینه آب- 87
(جدول شماره 15-5): وضعیت استفاده از تولیدات دارای استاندارد زیست محیطی- 87
(جدول شماره 16-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای استفاده از تولیدات دارای استاندارد زیست محیطی 88
(جدول شماره 17-5): وضعیت حفاظت از منابع طبیعی- 89
(جدول شماره 18-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای حفاظت از منابع طبیعی- 89
(جدول شماره 19-5): وضعیت استفاده از وسایل بازیافتی- 90
(جدول شماره 20-5): وضیت پراکندگی پاسخها بر حسب استفاده از وسایل بازیافتی- 90
(جدول شماره 21-5): وضعیت رفتارهای زیست محیطی- 91
(جدول شماره 22-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب مولفههای رفتارهای زیست محیطی- 92
(جدول شماره 23-5): وضعیت گستردگی شبکههای رسمی- 93
(جدول شماره 24-5): وضعیت پاسخها بر حسب گویههای شبکههای رسمی- 94
(جدول شماره 25-5): وضعیت گستردگی شبکههای غیر رسمی- 94
(جدول شماره 26-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای شبکههای غیر رسمی- 95
(جدول شماره 27-5): وضعیت گستردگی شبکههای اجتماعی- 96
(جدول شماره 28-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب مولفههای شبکههای اجتماعی- 96
(جدول شماره 29-5): وضعیت هنجارهای فردی- 97
(جدول شماره 30-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای هنجار فردی- 98
(جدول شماره 31-5): وضعیت هنجارهای جمعی- 98
(جدول شماره 32-5): وضعیت پراکندگی پاسخها را بر حسب گویههای هنجارهای جمعی- 99
(جدول شماره 33-5): وضعیت هنجارهای اجتماعی- 100
(جدول شماره 34-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب مولفههای هنجارهای اجتماعی- 100
(جدول شماره 35-5): وضعیت اعتماد بین شخصی پاسخگویان 101
(جدول شماره 36-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای اعتماد بین شخصی- 102
(جدول شماره 37-5): وضعیت اعتماد تعمیم یافته پاسخگویان 102
(جدول شماره 38-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای اعتماد تعمیم یافته 103
(جدول شماره 39-5): وضعیت اعتماد نهادی پاسخگویان 104
(جدول شماره 40-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب گویههای اعتماد نهادی- 104
(جدول شماره 41-5): وضعیت اعتماد اجتماعی پاسخگویان 105
(جدول شماره 42-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب مولفههای اعتماد اجتماعی- 105
(جدول شماره 43-5): وضعیت سرمایه اجتماعی پاسخگویان 106
(جدول شماره 44-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب ابعاد سرمایه اجتماعی- 107
(جدول شماره 45-5): وضعیت آگاهی خاص زیست محیطی پاسخگویان 108
(جدول شماره 46-5): وضعیت آگاهی زیست محیطی عام 109
(جدول شماره 47-5): وضعیت آگاهیهای زیست محیطی پاسخگویان 110
(جدول شماره 48-5): وضعیت پراکندگی پاسخها بر حسب ابعاد آگاهی زیست محیطی- 110
(جدول شماره 49-5): وضعیت نگرش زیست محیطی پاسخگویان 111
(جدول شماره 50-5): مقایسه میزان رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان بر حسب شهر محل سکونت- 115
(جدول شماره 51-5): مقایسه میزان رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان بر حسب جنسیت- 116
(جدول شماره 52-5): مقایسه میزان رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان بر حسب جنسیت- 117
(جدول شماره 53-5): مقایسه میزان رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان بر حسب وضعیت تاهل- 118
(جدول شماره 54-5): مقایسه میزان رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان بر حسب وضعیت اشتغال 119
(جدول شماره 55-5): ضریب اسپیرمن رفتارهای زیست محیطی پاسخگویان و طبقه ذهنی- 120
(جدول شماره 56-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون نگرش زیست محیطی و رفتار زیست محیطی- 120
(جدول شماره 57-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون آگاهی زیست محیطی و رفتار زیست محیطی- 121
(جدول شماره 58-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون سرمایه اجتماعی و رفتار زیست محیطی- 122
(جدول شماره 59-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون تحصیلات و رفتار زیست محیطی- 123
(جدول شماره 60-5): ضریب همبستگی پیرسون نگرش زیست محیطی و آگاهی زیست محیطی- 124
(جدول شماره 61-5): ضریب همبستگی پیرسون نگرش زیست محیطی و سرمایه اجتماعی- 125
(جدول شماره 62-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون تحصیلات و نگرش زیست محیطی- 125
(جدول شماره 63-5): ضریب همبستگی پیرسون آگاهی زیست محیطی و سرمایه اجتماعی- 126
(جدول شماره 64-5): آزمون ضریب همبستگی پیرسون تحصیلات و آگاهی زیست محیطی- 127
(جدول شماره 65-5): ضریب همبستگی پیرسون سرمایه اجتماعی و تحصیلات- 128
(جدول شماره 66-5): ضرایب رگرسیونی ساده رفتارهای زیست محیطی- 129
(جدول شماره 67-5): مدل رگرسیونی گام به گام متغیرهای مستقل برای تبیین رفتارهای زیست محیطی- 131
(جدول شماره 68-5): ضرایب تاثیر مدل نهایی رگرسیون متغیرهای مستقل تبیین کننده رفتارهای زیست محیطی- 131
(جدول شماره 69-5): اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیرهای مستقل بر رفتارهای زیست محیطی در مدل تحلیلی- 133
فهرست نمودارها
عنوان | صفحه |
(نمودار شماره 1-3): مدل تحلیلی- 55
(نمودار شماره 1-5): مقایسه میانگین مولفههای رفتارهای زیست محیطی- 92
(نمودار شماره 2-5): مقایسه میانگین مولفههای شبکههای اجتماعی- 97
(نمودار شماره 3-5): مقایسه میانگین مولفههای هنجارهای اجتماعی- 101
(نمودار شماره 4-5): مقایسه میانگین مولفههای اعتماد اجتماعی- 106
(نمودار شماره 5-5): مقایسه میانگین ابعاد سرمایه اجتماعی- 107
(نمودار شماره 6-5): مقایسه میانگین ابعاد آگاهی زیست محیطی- 111
(نمودار شماره 7-5): توزیع گرافیکی رفتارهای زیست محیطی- 114
(نمودار شماره 8-5): مدل تجربی تحقیق- 132
نمودار ماتریس روابط خطی- 144
فصل اول کلیات
بیان مسئله:
اگر چه مدتهاست بشر متوجهی اهمیت محیط زیست در زندگی خود شده است (فیروزی، 1384 :10)، اما امروزه، تهدیدات زیست محیطی در مرکز مهمترین پرسشهای وجدان انسان قرن بیست و یکم قرار دارد. این پرسشها افکار عمومی جهان را به طرز نگران کنندهای به خود معطوف کرده و حساسیت شدیدی نسبت به محیط زیست در سطح جهانی به وجود آورده است.
جامعهشناسان، زیستشناسان، صاحبان صنایع، سیاستمداران، اکولوژیستها، اقتصاددانان، هر کدام علت تهدیدات زیست محیطی را از دیدگاه خود توضیح میدهند (نگاه کنید به کامونر[1]، 1382: 10-3)، اما نقطه اشتراکشان این است که بسیاری از تهدیدات زیست محیطی، تخریب منابع، آلوده سازی محیط و… نتیجه فعالیتهای انسان است.
ازدیاد جمعیت، فراوانی محصولات مصرفی، بالا رفتن سطح زندگی و افزایش تقاضای مردم، پیشرفت تکنولوژی، ضعف ارگانهای اجرایی حکومتها در اجرای برنامهها و پروژههای اکولوژیکی حمایت از محیط زیست، استفاده بهرهجویانه و غیر اصولی از محیط طبیعی توسط سرمایهداران (همان) و در نهایت کنشهای غیر مسئولانه انسان، نتایج ناگوار و خسارات نامطلوبی را به بار آورده و روز به روز این نتایج و خسارتها حادتر میشود که از جمله میتوان به تخریب محیط زیست و اراضی کشاورزی، گرم شدن زمین، آلودگی هوا، آب، خاک، کاهش منابع طبیعی و نابودی جنگلها و مراتع، کاهش منابع تولید انرژی و بروز انواع بیماریها اشاره کرد. بدین ترتیب، انسان با رفتارهایی که در قبال محیط زیست انجام میدهد و تغییراتی که در محیط ایجاد میکند، از قبیل تخریب جنگل برای ایجاد جاده و سد سازی، تغییر مسیر رودخانه، ریختن زباله در محیط طبیعی، مصرف انرژی زیاد، استفاد بیش از حد از منابع طبیعی و … –عمداً یا سهواً- به تخریب محیط زیست میپردازد و محیط زیست را با تهدیدی نگران کننده مواجه میکند. این تهدید ممکن است به قیمت پایان زندگی انسان بر روی کره زمین تمام شود.
بروز مسائل و مشکلات زیست محیطی موجب طرح این پرسش شده است که آیا محیط زیست میتواند در برابر ادامه رفتار فعلی انسان دوام بیاورد؟ هر روز بر این آگاهی افزوده می شود که نمیتوان همانند گذشته به مصرف منابع طبیعی جهان ادامه داد و نشانههای تنگناهای زیست محیطی در سطح جهان آشكار شده است(عابدی سروستانی و دیگران، 1386: 59). اگرچه ارائه آمار و اطلاعات پیرامون وضعیت محیط زیست لازم است، اما بیش از این كه به اطلاعات علمی درباره خسارات وارد شده به زمین نیاز باشد، به توافقی درباره چگونگی رفتار نسبت به این سیاره نیاز است. در این شرایط، انسان باید به این پرسش نیز پاسخ گوید، هنگامی كه افراد خواهان به حداكثر رساندن سود خود هستند، چگونه می توان از بهره برداری بیش از حد و تخریب منابع طبیعی جلوگیری كرد؟ در واقع، چالش موجود، چگونه زندگی كردن بر روی زمین نیست، بلكه قبولاندن چرایی این چگونه زندگی کردن به افراد است (همان: 60).
وجود مسائل و مشکلات زیست محیطی سبب شد که عدهی زیادی از محیط زیست طرفداری کنند که بهزعم صاحب نظران جامعهشناسی محیط زیست، بالاخص بوتکین[2] طرفداری از محیط زیست یک گرایش نسبتاً جدیدی است، اما ریشههای آن در تاریخ گذشته انسان و جامعه قرار دارد. تمامی جوامع بشری مجبور به پرداختن به محیط زیست بودند، زیرا محیط نه تنها منابع ضروری حیات آنها را تامین میکرد، بلکه کانون ستیز و تهدید برای ادامه حیات نیز بوده است (بوتکین ، 1385: 628). بوتکین معتقد است که در تمدن غرب همواره 3 پرسش در مورد انسان و طبیعت مطرح است:
- شرایط طبیعت در غیبت هر گونه نفوذ انسان چگونه است؟
- تاثیر طبیعت بر انسان چیست؟
- تاثیر انسان بر طبیعت کدام است و نقش بشر در طبیعت چیست؟(همان).
حفظ طبیعت، تلاش برای بهبود کیفیت محیط زیست و رهیافت اکولوژیک (زیست بوم شناختی) به زندگی، اندیشههای متعلق به قرن نوزدهم بود که مدتهای مدید تنها برای نخبگان روشنفکر کشورهای توسعه یافته مطرح بوده است. این قبیل اندیشهها، از جمله اندیشههای بنیانگذاران اولیه انجمن اوادابن[3] در ایالات متحده امریکا، مختص یک گروه از نخبگان بود که زیر فشار سهمگین صنعتی شدن به زانو درآمده بودند (کاستلز[4] ،1384: 159).
اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، تعامل توسعه، محیط زیست و پایداری در عرصههای مختلف، دغدغهی اصلی اکثر کشورهای در حال توسعه بوده است و در دهههای پایانی قرن بیستم، روشهای جلب مشاركت مردم در برنامهریزی، مدیریت منابع طبیعی و مدیریت محیط زیست، تحت دگرگونیهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دستخوش تغییرات عمدهای شده است (خاتونآبادی، 1383)، به طوری که کاستلز در کتاب مشهورش «عصر اطلاعات» مینویسد: « در دهه 1990، 80 درصد امریکاییان و بیش از 3/2 اروپاییان خود را طرفدار محیط زیست میدانستهاند» (کاستلز، 1384: 147).
در واقع، روند دهههای گذشته در اکثر كشورهای پیشرفته صنعتی بیانگر این واقعیت است كه كارگزاران دولتی، كارشناسان و نیز مدیران عرصههای محیط زیست و منابع طبیعی به رهیافتی تازه روی آوردهاند (خاتون آبادی، 1383). این رهیافت تازه شامل: برنامهها و قوانین متعددی برای حفظ طبیعت، ارتقای کیفیت زندگی و نهایتاً نجات کره زمین در بلند مدت و نجات نسل کنونی ساکنان آن در کوتاه مدت است (صالحی، 2008). با این وجود، قسمت اعظم مسائل زیست محیطی همچنان به قوت خود باقی مانده است.
هیچ کس نمیتواند این ادعا را بکند که پیدایش مواد آلوده کننده بر روی کره خاکی ما نتیجه برخی دگرگونیهای طبیعی و مستقل از اراده انسان است. اشتباهاتی که در افکار، نگرش و رفتار انسان در نتیجه فعالیتهای خود بر روی زمین مرتکب شده است، یکی از علتهای اصلی خساراتی است که محیط زیست متحمل آن گردیده است. به عنوان مثال، به اعتقاد بارو، استفاده بیرویه از انرژی در منازل، استفاده از تولیدات یکبار مصرف، استفاده از وسایل نقلیه شخصی، استفاده از انواع آفت کشها، دفع مواد زاید به روش غیر بهداشتی، جمع آوری و تفکیک نکردن زبالهها به منظور بازیافت و بسیاری از رفتارهای مخرب زیست محیطی دیگر، همگی در نتیجه رفتار محیطی انسان است (بارو، 1380).
در حالی که محققان محیط زیستی، طرحهای گوناگونی برای حل مشکلات زیست محیطی ارائه نمودهاند که اغلب آنها تکنولوژیکی هستند، اما امروزه به دلیل هزینههای زیاد این طرحها، به دگرگونی شیوههای زندگی انسان و طرحهای که تمرکز بر رفتارها دارند، علاقهمند شدهاند (ازکامپ، 1369). بهعنوان مثال، صالحی در کتاب «مردم و محیط زیست» (2010) مینویسد که «برای حل مشکلات زیست محیطی باید شکل شیوهها و رفتارهای تولیدی و مصرفی و همچنین شیوههای سازمان اجتماعی و زندگی فردی برای رسیدن به سطح سازگاری و تاثیر مثبت بر محیط زیست، تغییر پیدا کند». همچنین، به اعتقاد بنسون[5] تفاهمی عمومی در حوزه محیط زیست به وجود آمده است، این تفاهم، حکایت از آن دارد که راه حل واقعی کاستن از مشکلات و مسائل محیط زیست باید انسان و کنشهای انسانی را شامل شده و متکی به آن باشد (بنسون، 1382). بنسون معتقد است که «انسان باید به دنبال پایداری نه فقط برای محیط زیست، بلکه برای محیطی جهت فعالیتهای اقتصادی خود باشد، تا بشریت و محیط زیست بتوانند آیندهی طولانیتری داشته باشند» (همان). ارتباط بین مشکلات زیست محیطی و رفتارهای انسانی از نظر صاحب نظران چنان تنگاتنگ است که بهعنوان مثال مالونی[6] از بحران زیست محیطی به عنوان «بحران رفتار ناهنجار» یاد میکند (مالونی، 1973).
در قرن حاضر، رفتارهای زیست محیط انسان، بهعنوان یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین عامل بر محیط زیست، مورد توجه بسیاری از جامعهشناسان محیط زیستی قرار گرفته است. کنشها و رفتارهای زیست محیطی ضمن اینکه بر بیشتر مسائل و تهدیدات زیست محیطی تاثیر میگذارند خود نیز از عواملی تاثیر میپذیرند. محققان جامعهشناسی زیست محیطی، از جمله ذکاوت (1977)، دانلپ و ونلیر (1978)، دانلپ و کاتون (1979)، باتل (1979)، شان و هولز (1990)، استرن و همکاران (1993)، فیالو و جکوبسن (1994)، گرافتون و نولوز (2003)، پری زنگنه و لاکان (2005) و صالحی (2008)، به بررسی عوامل تاثیر گذار بر رفتارها زیست محیطی از جمله متغیرهای جمعیت شناختی (سن، جنس، طبقه اجتماعی، محل سکونت، وضیت تاهل، تعداد فرزندان و سن فرزندان)، گرایش سیاسی، ایدئولوژی سیاسی، عملکرد زیست محیطی ملتها، آگاهی زیست محیطی و عقیده دینی، پرداختهاند.
رفتار زیست محیطی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسیهای زیست محیطی جوامع مدرن مطرح گردیده است. طرح این مفهوم در بسیاری از رویکردهای زیست محیطی حاکی از اهمیت نقش این رفتارها در محیط طبیعی است.
یکی دیگر از مفاهیمی که در سالهای اخیر در مطالعات اجتماعی مورد توجه اندیشمندان و محققان قرار گرفته، مفهوم سرمایه اجتماعی است که در کنار منابع مالی و نیروی انسانی از عوامل تاثیرگذار بر ارتقای توسعه پایدار در جوامع انسانی شمرده میشود ( موحد و همکاران، 1387). پاتنام این مفهوم را در ابعاد اعتماد، شبکهها و هنجارها به کار میبرد (پاتنام، 1380). طرح مفهوم سرمایه اجتماعی در مطالعات اجتماعی، نشان دهنده اهمیت نقش شبکهها، هنجارها و روابط اجتماعی بر متغیرهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نظیر جامعه، خانواده، بزهکاری، تخریب محیط طبیعی، مشارکت سیاسی و رشد اقتصادی است.
پاتنام موفقیت در غلبه بر مشکلات عمل جمعی و فرصت طلبی که در نهایت به ضرر خود افراد تمام میشود را به زمینه اجتماعی گستردهتری که بازی در آن انجام میپذیرد، ربط میدهد (پاتنام، 1380: 285). وی معتقد است که همکاری داوطلبانه در غلبه بر این مشکلات در جامعهای که سرمایه اجتماعی عظیمی را در شکل هنجارهای عمل متقابل، شبکههای مشارکت مدنی و اعتماد به ارث برده، بهتر صورت میگیرد (همان).
بسیاری از محققان حوزه سرمایه اجتماعی، نظیر پاتنام (1995)، فوکویاما (1998)، کلمن (1998)، ساباتینا (2009)، فیروزآبادی و ایمانی
(1384)، ناطق پور و فیروزآبادی (1384)، ازکیا و همکاران (1387) و خوشفر (1387)، خوشفر و همکاران (1388) معتقدند که در دنیای مدرن هر چند تمامی سرمایهها (سرمایه مالی[7]، سرمایه فرهنگی[8]، سرمایه انسانی[9]، سرمایه زبانی[10] و سرمایه اجتماعی[11] ) دارای ارزش زیادی هستند، اما نقش سرمایه اجتماعی در کنشهای انسان بسیار برجسته است.
بر منابع مربوط به بحث سرمایه اجتماعی (کلمن[12]، 1998)، (بوردیو[13]، 1986)، (پاتنام[14]، 1995)، (فوکویاما، 1998)، نیز نشان می دهد كه مفهوم سرمایه اجتماعی معطوف به كنش اجتماعی است. سرمایه اجتماعی در واقع توانایی گسترش كنش است و آن را غنی می سازد، به تعبیری منبع كنش اجتماعی محسوب میشود(خوشفر و همکاران، 1388: 39). اهمیت سرمایه اجتماعی به گونهای است که در بسیاری از رشتههای علوم انسانی از جمله جامعهشناسی، علوم سیاسی و اقتصاد از این مفهوم بحث میشود. همچنین در سطح سیاستگذاریهای محلی تا ملی و در برخی از سازمانهای بینالمللی نظیر بانک جهانی، سرمایه اجتماعی بیشتر از پیش مطرح میشود (شارعپور، 1385). بنابراین، این مفهوم، مفهومی فرا رشتهای است.
ارتباط محیط زیست و سرمایه اجتماعی از جمله موضوعات جدیدی است که مورد توجه محققان زیست محیطی قرار گرفته است. خوشفر و همکاران بر این باورند که هنجارهای اعتماد و مشارکت و همچنین احساس امنیت که ابعادی از سرمایه اجتماعیاند که بر کنش اجتماعی افراد نسبت به محیط طبیعی پیرامون خود تأثیر به سزایی دارند و در این زمینه عامل تعیین کننده به شمار میروند (خوشفر و همکاران، 1388). بنابراین، سرمایه اجتماعی بر کنش میان انسانها تمرکز دارد؛ کنشی که در تمام لحظات زندگی انسان وجود دارد و رفتار و نگرشهای وی را تحت تاثیر قرار میدهد. بخشی از زندگی انسان رفتارها و کنشهای زیست محیطی تشکیل میدهد، میتوان انتظار داشت که سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست انسانها تاثیر داشته باشد؛ مخصوصاً در جامعهای که تهدیدات زیست محیطی با شتابی فزاینده افزایش پیدا میکند.
به نظر میرسد سرمایه اجتماعی دارای دو نوع پیامد مثبت و منفی میباشد. انتظار میرود پیامدهای مثبت سرمایه اجتماعی باعث افزایش میزان آگاهی و نگرشهای زیست محیطی و همچنین کنشها و رفتارهای مثبت شود. در نتیجه، این فرآیند رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در قبال محیط زیست صورت گیرد. علاوه بر این، انتظار میرود پیامدهای منفی سرمایه اجتماعی باعث بهوجود آمدن کنشها و رفتارهای منفی شود و به تبع آن رفتارهای زیست محیطی غیر مسئولانهای در قبال محیط زیست صورت گیرد.
با توجه به نقش قابل ملاحظه سرمایه اجتماعی و ابعاد اصلی آن مانند اعتماد، شبکهها و هنجارهای اجتماعی در تعیین کنشهای انسانی و اجتماعی و در شرایطی که خلاء تحقیقات تجربی در بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی وجود دارد، پژوهش حاضر به دنبال بررسی چگونگی تاثیر سرمایه اجتماعی (و ابعاد آن) بر رفتارهای زیست محیطی میباشد.
ضرورت و اهمیت موضوع:
در حالی که هر یک از سه بنیانگذار کلاسیک جامعه شناسی (دورکیم[15]، مارکس[16] و وبر[17] ) در آثار خود بهطور ضمنی به مباحث محیط زیستی پرداختهاند (ردکلیف[18]و وودگات[19] ، 1994: 51)؛ اما عملاً تنها در دهههای اخیر اهمیت پژوهش در باب رفتار زیست محیطی افزایش یافته است (هیلز[20] و دیگران، 1987). این موضوع همچنین نظر پژوهشگران فعال در مجموعه وسیعی از رشتههای دانشگاهی را به خود جلب کرده است. در واقع، همان طور که بنتون[21] و ردکلیف مطرح کردند وجود بحران زیست محیطی در سطح جهان از جمله: تغییرات آب و هوا، نازک شدن لایه اوزن، جنگل زدایی و بحران غذا موجب شد تا جامعه شناسان، نقش وسیعتر، متفاوتتر و خلاقانهتری را برای مباحث زیست محیطی قائل شوند (بنتون و ردکلیف، 1994: 1).
امروزه، تجربه مشکلات زیست محیطی تنها به کشورهای توسعهیافته محدود نمیشود، بلکه اکثر کشورهای جهان (از جمله ایران) را نیز در برمیگیرد (کاستلز، 1384 : 148، کلانتری و همکاران، 2007 و صالحی، 2010). اگر چه در اصل 50ام قانون اساسی تصریح شده که «در جمهوری اسلامی ایران، حفاظت از محیط زیست که نسل امروز و نسلهای بعد باید در آن حیات روبه رشدی داشته باشند، وظیفه عمومی تلقی میگردد. از این رو، فعالیتهای اقتصادی و غیر آن که با آلودگی محیط زیست یا تخریب غیرقابل جبران آن ملازمه پیدا کند، ممنوع است» ( قانون اساسی، 1381: 44)، با این وجود، آلودگی هوای شهرهای صنعتی ایران، آتش گرفتن جنگلهای استان گلستان، استان مازندران و شهرستان مریوان از توابع استان کردستان و سرازیر شدن شیرابه زبالهها و پساب فاضلابهای صنعتی به داخل رودخانهها، ریختن زبالهها در معابر عمومی، پارکهای جنگلی و پارکهای سطح شهرها، مصرف بیش از حد برق، آب و گاز (در ساعات پرمصرف)، استفاده از خودروهای فرسوده، استفاده از مواد شوینده و وسائل بدون استانداردهای زیست محیطی و … از جمله مشکلات و مسائل زیست محیطی در ایران هستند که از چشم هیچ انسان متفکری پنهان نیستند.
استان کردستان با مساحت 235/28 کیلومتر مربع در غرب ایران قرار دارد. این استان دارای جلوهها و مناظر بینظیری است. طبیعت متنوع با کوههای مرتفع، رودخانههای خروشان و پوشش جنگلی این استان همه نشانگر اهمیت این منطقه از نظر زیست محیطی است. با این وجود، این استان نیز از خطرات و تهدیدات زیست محیطی جهانی در امان نمانده است. با توجه اهمیت زیست محیطی این منطقه، فراملیتی بودن مسائل و مشکلات زیست محیطی و تمرکز جامعهشناسان محیط زیستی به کنشها و رفتارهای زیست محیطی افراد، این سوال مطرح میشود که سرمایه اجتماعی ساکنان شهری استان کردستان چه تاثیری میتواند بر رفتارهای زیست محیطی آنها داشته باشد؟ و با توجه به نوع تاثیرگذاری سرمایه اجتماعی، آیا میتواند برنامههایی را در جهت حمایت از محیط زیست و داشتن رفتارهای مسئولانه نسبت به آن تدوین کرد؟
انجام این پژوهش از سه منظر دارای اهمیت و ضرورت میباشد:
اولاً، از یک طرف، نتایج تحقیقات زیادی از صاحبنظران و محققان از جمله پاتنام (1995)، فوکویاما (1995)، کلمن (1998)، ساباتینا (2009)، فیروزآبادی و ایمانی (1384)، شارع پور (1385 و 1387)، ازکیا و همکاران (1387) و خوشفر (1387) نشان میدهد سرمایه اجتماعی منبع کنش اجتماعی است و پیامد مثبت سرمایهی اجتماعی در کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته چنان گسترش یافته است که میتواند بسیاری از مشکلات جامعه را درمان کند و در صورت پایبندی افراد، منافع جمعی را تأمین نماید. از طرف دیگر، بیشتر مسائل زیست محیطی بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم پیامد کنش یا رفتارهای اجتماعی انساناند. به عبارت دیگر، همانطور که برخی از محققان زیست محیطی مطرح کردهاند، گرم شدن دمای زمین برآیند انتشار فزاینده کربن، به دست انسان از طریق تولید و مصرف نیرو (سوخت مواد فسیلی، مانند زغال، گاز، بنزین برای تولید برق)، شیوههای حمل ونقل و .. است (بری[22]، 2007: 11). همانطور که اشاره شد، سرمایه اجتماعی منبع کنش محسوب میشود و رفتارهای زیست محیطی ناشی از کنش انسان است، این موضوع اهمیت و ضرورت بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی (و ابعاد آن) را بر رفتارهای زیست محیطی نشان میدهد.
ثانیاً، رشتههای مختلف با اهدافی متفاوت، مطالعاتی در خصوص تاثیر سرمایه اجتماعی بر مولفههایی همچون مشارکت سیاسی، مشارکت اجتماعی، شبکه اجتماعی، جنسیت، توسعه، مدیریت، کیفیت زندگی، مهاجرت و … به انجام رساندهاند. اما مطالعهای گسترده که بهطور مستقیم به بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر رفتارهای زیست محیطی بپردازد، صورت نگرفته است. بررسیها نشان میدهد که در ایران چندان به حوزۀ مطالعات جامعهشناسی محیط زیست پرداخته نشده است. بنابراین، ضرورت انجام پژوهشهایی در ارتباط با محیط زیست انسانی، به ویژه رفتارهای زیست محیطی، که هدف اصلی این پژوهش تلقی میگردد از اهمیت بهسزائی برخوردار است.
ثالثاً، اهمیت موضوع با بروز مسائل و مشکلات زیست محیطی در سطح محلهای و منطقهای، ضرورت اقدامات در جهت کاهش مصائب ناشی از آن و نیاز به اطلاعاتی برای سیاستگذاریها، طرحها و برنامهریزی در جهت کاهش مشکلات زیست محیطی مشهودتر میشود. نیاز به اطلاعات در سازمانهای متولی محیط زیست برای شناخت مسئله در برنامهریزی و اجرای آن از اهمیت بهسزائی برخوردار است. میتوان با تحقیق و پژوهش عوامل موثر بر محیط زیست را شناسائی کرده تا در سیاستگذاریهای زیست محیطی مورد استفاده قرار گیرد.
[1] Commoner
[2] Bookchin
[3] Audubbon Association
[4] Castells
[5] Benson
[6] Maloney
[7] Financial Capital
[8] Cultural Capital
[9] Human Capital
[10] Linguistic Capital
[11] Social Capital
[12] Coleman
[13] Bourdieu
[14] Putnam
[15] Durkheim
[16] Marx
[17] Weber
[18] Redclift
[19] Woodgate
[20] Hines
[21] Benton
[22] Barry