دانلود پایان نامه:بررسی رابطه بین مدیریت تحول گرا و رضایت کارکنان در اداره بنادر و دریانوردی بندرلنگه
جمعه 99/10/26
مدیران اثربخش، اساسی ترین و نایاب ترین منابع هر سازمان هستند. شکست هر سازمان را در زمینه دستیابی به بهرهوری بهینه میتوان تا حدودی مربوط به مدیریت و رهبری غیر کارآمد آن سازمان دانست (مقیمی و همکاران، 1389). مدیران در سازمانها تلاش مینمایند با ایجاد رضایت شغلی در کارکنان میزان اثربخشی سازمان خود را بهبود بخشند. رضایت کارکنان عاملی است برای کار بهتر کارکنان که میتواند میزان بهرهوری سازمان را افزایش دهد.
در این فصل شمایی کلی از پژوهش ارائه شده است به این صورت که ابتدا به تشریح بیان مساله پرداخته شده و سپس چهارچوب مفهومی
پژوهش ارائه شده است. ضرورت و اهمیت انجام پژوهش مبحث دیگری است که در این فصل به بیان آن پرداخته شده است و در ادامه اهداف محقق از انجام پژوهش در خصوص موضوع پژوهش و فرضیات آورده شده است. در پایان نیز به تعاریف مفهومی و عملیاتی واژگان و متغیرهای پژوهش پرداخته شده است.
1-2 بیان مساله
مدیریت علم و هنر اداره سازمان است. فرایند به کارگیری مؤثر و کارآمد منابع مادی و انسانی در برنامهریزی، سازماندهی، بسیج منابع و امکانات، هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت میگیرد. در چند سال اخیر شیوه جدید مدیریت تحول گرا طرفداران زیادی میان مدیران پیدا نموده و مدیران در سازمانهای خود سعی در استفاده از این سبک دارند. مدیریت تحول گرا زمانی شکل میگیرد که رهبر علائق کارکنانش را ارتقا و توسعه بخشد، آگاهی و پذیرش برای ماموریت و مقصد گروه را ایجاد کند و کارکنان را به دیدن فراسوی منافع خویش برای منافع گروه برانگیزاند (استون و دیگران،2003).
مدیر تحول گرا علاقه ای را میان همکاران و پیروان خود برمی انگیزد، تا کارشان را از یک دیدگاه جدید نگاه کنند. چنین مدیری همکاران و پیروان را تحریک میکند که فراسوی منافع خودشان به منافعی توجه کنند که به گروه بهره برساند (جوگیلو،2010). مدیر تحولگرا، به دنبال انگیزه های بالقوه در پیروان و ارضای نیازهای بالاتر آنان است. مدیران تحول گرا، رابطه انگیزشی متقابلی را برقرار می کنند که پیروان را به رهبران تبدیل می کند. بنابراین مدیریت تحول گرا، تعاملی و دوسویه است (مک فارلان و همکاران، 2003). مهمترین ویژگیها و ابعاد یک مدیر تحولگرا مدیریت کاریزماتیک، انگیزش فکری (هوشی) و ﻣﻼﺣﻈﺎت ﺷﺨﺼﻲ میباشد (اﺳﺘﻮن ودﻳﮕﺮان، 2004).
سبک مدیریت تحولگرا مرکب از رفتارهایی است که ویژگیهای رفتاری مشترکی همچون تقویت کار تیمی، بهبود مهارتهای زیردستان و حمایت از افراد در جهت دستیابی به اهداف را مورد توجه قرار می دهد. این ویژگیها برای سازمان بسیار ارزشمند است چرا که میتواند منجر به رضایت شغلی بالاتر و افزایش بهرهوری در سازمان شود (جوگیلو،2010).
از طرفی رضایت شغلی کارکنان نیز از مطاب با اهمیت برای مدیران است. کارکنان راضی نسبت به سایر کارکنان تلاش بیشتری داشته و عامل مهمی در افزایش کارایی و اثربخشی سازمان میباشند. رضایت شغلی به درجه ای که افراد شغل شان را دوست دارند اشاره می کند (لوند[1]، 2003). رضایت شغلی ترکیبی از احساسات افراد است که با اجزای مختلفی همچون ماهیت کار، سطح حقوق و پرداختها، فرصتهای ارتقا و رضایت از همکاران نشان داده میشود. رضایت شغلی نوعی واکنش به یک شغل خاص یا موضوعی مرتبط با یک شغل است که میتواند منجر به ایجاد تعهد در کارکنان گردد و بهرهوری سازمان را افزایش دهد (گونلو و همکاران[2]، 2010).
رضایت شغلی با بهرهوری، تعهد سازمانی و غیبت از کار و ترک کار رابطه دارد. کارکنان با رضایت بیشتر به طور معمول تلاش بیشتری در تحقق اهداف سازمان دارند و همواره به سازمان تعهد داشته و از عضویت در سازمان خوشحال هستند (ابدولا و همکاران[3]، 2011). رضایت شغلی کارکنان سبب میشود کارکنان در انجام وظایف محموله کوتاهی نکنند و مسئولیت کار خود را بپذیرند. ایجاد باور قوی نسبت به اهداف و ارزشهای سازمان و تمایل به تلاش بیشتر از نتایجی است که رضایت کارکنان به همراه دارد (گونلا و همکاران، 2010). با توجه به مطالب گفته شده در این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین مدیریت تحول گرا و رضایت شغلی کارکنان اداره بنادر و دریانوردی بندرلنگه در سال 1393 می باشد.
دانلود پایان نامه:بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و پیاده سازی نظام مدیریت دانش در ستاد نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (نداجا)
جمعه 99/10/26
در سالهای اخیر، سازمانها و شرکتهای مختلف، پیوستن بهروند دانش را آغاز کردهاند كه مفاهیم جدیدی چون کاردانشی[2]، دانشکار[3]، مدیریت دانش[4] و سازمانهای دانشی[5] ، خبر از شدت یافتن این روند میدهد. پیتردراکر[6] ، با بهکارگیری این واژگان خبر از ایجاد نوع جدیدی از سازمانها میدهد که در آنها به جای قدرت بازو، قدرت ذهن حاکمیت دارد. براساس این نظریه درآینده
جوامعی میتوانند انتظار توسعه و پیشرفت داشته باشند که از دانش بیشتری برخوارد باشند. به این ترتیب برخورداری از منابع طبیعی نمیتواند به اندازه دانش مهم باشد. سازمان دانشی به توانمندیهایی دست مییابد که قادر است از نیروی اندک، قدرتی عظیم بسازد (الوانی، 1385، 283).
هدف از فعالیتهای دانش در سازمان، اطمینان از رشد وتداوم فعالیتها در جهت حفظ دانش حیاتی در تمامی سطوح، بهكارگیری دانش موجود در تمامی چرخهها، تركیب دانش در جهت همافزایی، كسب مداوم دانش مربوطه، توسعه دانش جدید از طریق یادگیری مداوم كه بهوسیله تجارب درونی و دانش بیرونی ایجاد میشود است (Bourdreau & Couillard, 1999, 27).
سازمانها با تكیه بر دانشبرتر امكان اتخاذ تصمیمهای معقولتر در موضوعهای مهم و بهبود عملكردهای مبتنی بر دانش را مییابند. از اینرو مدیریت دانش مقولهای مهمتر از خود دانش محسوب میشود كه در سازمانها بهدنبال آن هستند تا نحوه تبدیل اطلاعات و دانستههای فرد و سازمان را به دانش و مهارتهای فردی و گروهی تبیین و روشن كنند (Probest, 2000, 22).
مهمترین نقشی كه میتوان به مدیریت دانش نسبت داد این است كه آن را به عنوان یك متدولوژی تغییر در نظر بگیرند. مدیریت دانش از یك طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرف دیگر با اداره موثر آن دانشها میتواند مهمترین عامل تغییر یك سازمان باشد. دانش بهواسطه نزدیكی به تصمیم و اقدامات سازمانی به مراتب بیش از دادهها و اطلاعات میتواند باعث بهبود عملكرد شده و در نتیجه كیفیت خدمات سازمانها را بهطور عام و سازمانهای دولتی را بهطور خاص بهبود ببخشد (Hales & Kalucy, 2002, 2).
دانلود پایان نامه ارشد:بررسی رابطه مدیریت دانش و نوآوری محصول در شركت های صنعتی استان گیلان
جمعه 99/10/26
در اكثر شركت ها، توسعه محصولات و خدمات جدید یك فرایند تصادفی و بدون برنامه به حساب می آید. بجای ایجاد ساختارهای منظم برای استخراج ایده های جدید و توسعه و انتخاب هم زمان از میان آنها، این فرایند غالباً موقتی و بدون برنامه است. تنها در بخش های انگشت شماری یك رویكرد ساخت یافته برای توسعه خدمات جدید وجود دارد. شركت هایی که فرایند نوآوری شان را به شكل ساخت یافته تری انجام داده اند و از بی برنامگی آن جلوگیری كرده اند، بهتر می توانند فرصت های نوآوری را شناخته و فرایند توسعه محصول/
خدمات جدید را مؤثرتر و كاراتر سازمان دهی كنند. بنابراین، نوآوری موفق در محصولات/خدمات باید رخدادی قابل كنترل باشد.(سلیمی و نصیری،1386).کاربرد کار آمد مؤثر مدیریت دانش مزیت رقابتی را افزایش می دهد و موفقیت سازمانی را ارتقاء می بخشد مدیریت دانش امروزه بیش از بیش مهم تلقی می شود چون سازمان ها دریافته اند که کاربرد مؤثر از سرمایه ها و منابع دانش متعدد و گسترده این توانایی را به آنها می دهد که نوآوری کنند و پاسخگوی انتظارات و نیازهای تازه مصرف کنندگان که سریعاً درحال تغییرات است باشند (سانداوالیا و دالچر[1]، 2010 ). مشخص کردن عوامل تعیین کننده نوآوری فناوری در شرکت ها به یک موضوع جالبی در تحقیقات تجربی در زمینه نوآوری می باشد. این موارد کلا از نقطه نظر جنبه اقتصاد صنعتی و جنبه مدیریت اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است.بررسی ها در حوزه اقتصاد صنعتی از این فرضیه شروع شده است که سطح نوآوری در شرکت می تواند به صورت ویژگی های ساختاری یک صنعت توضیح داده شود. و این موارد نیز امکان پذیر می باشد تا قابلیت الگوی کلی از تغییرات فناوری مربوط به صنایع خاص را مد نظر قرار داده یا به صورت کلی این موارد را کنار بگذاریم. این موارد شامل بررسی تاثیر ویژگی های یک صنعت مانند فرصت های موجود در بازار، مناسب بودن شرایط و … می باشد.(وگا[2] و همکاران،2008).
مدیریت دانش به عنوان ساز و کار اعمال فرآیندهایی در سطح فردی،گروهی و سازمانی جهت ایجاد شرایطی که دانش و اطلاعات بتواند در زمان مناسب در اختیار افراد قرار بگیرد،تا کنون در محافل علمی و سازمانی مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است.عمده این تحقیقات پیرامون زیر ساختها، فرآیندها، ساز و کارها، ابزارها و در موارد محدودی اثر آن بر برخی از عوامل مانند بهره وری، سودآوری یا عوامل ایجادکننده مزیت رقابتی مانند نوآوری مورد مطالعه قرارگرفته است.تحقیق و مطالعه پیرامون مدیریت دانش از منظر محتوایی گر چه میتواند در بسیاری از موارد مدیران و سایر کنشگران سازمانی را نسبت به شناخت و آگاهی از چیستی مدیریت دانش رهنمون باشد اما به تنهایی کافی نیست. در شرایط موجود مدیران به عنوان کنشگران اصلی سازمان به موضوعهای سازمانی از منظر کارکردی و اجرایی مینگرند و اهمیت و ضرورت اعمال یک ساز و کار را از طریق ارزیابی اثرات و کارکردهای آن مورد ارزیابی قرار میدهند.همچنین عمده تحقیقات انجام شده پیرامون مدیریت دانش از منظر کارکردی به ارزیابی اثر مدیریت دانش بر یک عامل مانند نوآوری یا مدیریت روابط بامشتریان متمرکز شدهاند و از نگاهی جامع به این موضوع غفلت نموده اند( انصاری رنانی، قاسمی نامقی،1388). سیاست گذاران و تحلیل گران به این اجماع رسیده اند که قدرت ایده اقتصادهای توسعه یافته غربی ، به طور فزاینده ای به اقتصاد مبتنی بر دانش وابسته است . در دهه های اول انقلاب( دهه 1970 و 1980 ) فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT تأثیر عمده آن تحریک کارآفرینی بود ،اما در موج توسعه ICT و بسط آن در اقتصادهای کمتر توسعه یافته ، کارآفرینان خودشان، بویژه آنهایی که در مناطق جغرافیایی دارای هزینه های بالای تولید هستند به مناطقی با هزینه کمتر تولید تمایل دارند ، لذا این گرایشات ، مدیریت دانش با کیفیت بالا را می سازند که خود یک عامل رقابتی شرکت های بزرگ و کوچک می باشند آهلانر و همکاران [3]( 2007 ) . توسعه محصول نوآورانه موجب پیشرفت های فن آوری محصولات فرآیندها و خدمات می شود که این به نوبه خود مشارکت قطعی مشتریان و اجزای دیگر سازمان های تجاری را در بردارد . نوآوری یک محصول راه حل جدید خلاقانه برای شرایط و تمایلات فعلی می باشد و نیازهای پنهان و آشکار و خواسته های مشتریان و سهامداران را برآورده می کند . ( قاسمی نژاد و شاهیری ، 1392) .با توجه به این که هدف این مطالعه بررسی رابطه بین مدیریت دانش و نوآوری محصول در شرکت های صنعتی استان گیلان می باشد . لذا در این فصل ابتدا به بیان مسأله و در ادامه اهمیت و ضرورت تحقیق اهداف و هزینه ها و چارچوب نظری در نهایت مدل پیشنهادی تحقیق و تعریف نظری وعملیاتی متغیرها بیان می شود .
دانلود پایان نامه ارشد:بررسی رابطه هوش سازمانی با عملکرد کارکنان بانک ملی ایران اداره امور شعب جنوب تهران
جمعه 99/10/26
طی چند دهه گذشته مفهوم هوش به صورت روز افزونی در پیشینه و تحقیقات روانشناسی و مدیریت به عنوان سازه ای که با رفتارهای متعدد انسان در محیطهای مختلف ارتباط دارد معرفی شده است. از طرفی امروزه هوش، پیشوند بسیاری از مفاهیم مدیریتی شده است و این نشان دهنده تغییر نگاه سازمانها و متفکران سازمانی از هوش تستی بر رویکردهای نوین به مقوله هوش است. شاید بتوان یکی از انواع هوش را برای پیشرفت و توسعه هوش سازمانی قلمداد کرد. هوش سازمانی، مدیران را برای تصمیم گیری سازمانی توانمند می
سازد. هوش سازمانی یعنی داشتن دانشی فراگیر از همه عواملی كه بر سازمان مؤثر است. داشتن دانشی عمیق نسبت به همه عوامل مثل مشتریان، رقبا، محیط اقتصادی، عملیات و فرایندی سازمانی كه تأثیر زیادی بر كیفیت تصمیمات مدیریتی در سازمان می گذارد (ابزری، 1385؛25). هوش سازمانی عبارت است از ظرفیت یک سازمان برای بسیج کردن تمامی توانایی هوش که در دسترس آن قرار دارد و متمرکز کردن آن توانایی برای دستیابی به ماموریتهای خودشان (آلبرشت[2]، 2002). از طرفی سازمانها برای حفظ و بقاء و پیشرفت به بهبود مستمر عملکرد خود نیاز دارند و منابع انسانی، سرمایههای بنیادی سازمانها و منشاء هرگونه تحول و نوآوری در آنها تلقی می شوند.
از طرفی عملكرد هر فرد در هر موقعیتی كه قرار دارد، نشانگر بینش و آگاهی آن شخص نسبت به آن موقعیت و یا مسأله خاص است كه در مورد آن ارزیابی می گردد و با توجه به اینكه هوش سازمانی افراد، نشانگر آگاهی و اطلاعات افراد در رابطه با عوامل مؤثر بر سازمان است؛ لذا هوش سازمانی می تواند یكی از عوامل مؤثر بر عملكرد فرد در داخل سازمان باشد. همچنین قوت بخشیدن به مولفههای هوش سازمانی (تفکر استراتژیک، سرنوشت مشترک، میل به تغییر، روحیه، اتحاد و توافق، کاربرد دانش و فشار عملکرد) می تواند عملکرد را ارتقا داده و پویایی سازمان را تضمین می کند. هوش سازمانی به منزله پنجره پویای کسب و کار به محیط بیرون است که عملکرد سازمانی را شناسایی می کند، کارآیی را افزایش می دهد و فرصتهای ناشناخته را آشکار می کند. بنابراین هدف اصلی از انجام پژوهش فوق بررسی رابطه هوش سازمانی با عملکرد کارکنان بانک ملی ایران در اداره امور شعب جنوب تهران می باشد.
پایان نامه ارشد:بررسی عوامل رضایتمندی بیمه شدگان طلایی در بیمارستانهای خصوصی سطح رشت
جمعه 99/10/26
در عصر حاضر نظر مشتری پایهای برای سنجش فرآیندها و شیوهای برای توانمندسازی مجموعه افراد درگیر در ارایه خدمات و مشارکت در تصمیمگیری مهم فراهم می کند. زیربنای نظری دیدگاه مشتری گرایی، توجه به مشتری و کیفیت است و اندازه گیری رضایت مشتریان، عامل مهمی در جنبش کیفیت سازمانها است (بیک زاده و همکاران، 1391، 68). خدمات به مشتریان شامل کلیهی اموری است که سازمانها به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک آنها برای حصول بیشترین ارزش از محصولات یا خدمت ارائه شده انجام می دهد
(روستاو همکاران، 1375، 48 ). در دنیای امروز ارائه خدمات با کیفیت یک ضرورت برای سازمانهای خدماتی محسوب می شود. از دلایل ارایه خدمات با کیفیت بالا به طور خلاصه می توان به این موارد اشاره کرد: افزایش انتظارات مشتریان، فعالیت رقبا، عوامل محیطی، ماهیت خدمات، عوامل درون سازمانی و مزایای ناشی از کیفیت خدمات (سید جوادین و کیماسی، 1384، 68). در واقع شناخت کامل مشتری، مقدم شمردن وی در ارائه خدمات کیفی از جمله عوامل تضمین موفقیت در بازار کسب و کار امروزی است. تعبیری که هم اکنون از مشتری می شود با آنچه در گذشته رواج داشت کاملاً متفاوت است، به این معنی که مشتری دیگر خریدار صرف کالا و خدمات نیست، بلکه عضو فعال و تأثیر گذار در تمامی فعالیت های تجاری است. در مورد صنعت بیمه کار دشوارتر است و نیاز به توجه و درایت بیش از پیش مدیران عالی و میانی دارد، زیرا روشهای مختلف بیمه، خدماتی هستند که به مشتری ارائه می شوند و کالایی نیستند که مشتری در هر لحظه بتواند از آنها استفاده کند (صحت و همکاران، 1389). لذا در تحقیق حاضر سعی داریم ابعاد رضایتمندی بیمهشدگان طلایی در بیمارستانهای خصوصی را بررسی کنیم.
هدف از فصل اول، بیان کلیات پژوهش می باشد، از این رو پس طرح مسئله و بیان سوال اصلی تحقیق به ضرورت و اهمیت انجام مطالعه حاضر پرداخته شده است. در ادامه اهداف و فرضیه های مبتنی بر مدل آورده شده است. با بیان کوتاهی از مراحل اجرای تحقیق به ارائه مدل تحقیق و معرفی متغیرها پرداخته شده است. جهت تبیین مدل تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرها ذکر گردیده است. در نهایت قلمرو پژوهش به لحاظ موضوعی، مکانی و زمانی بیان گردیده است.