پایان نامه ارشد:مقایسه سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری درافراد مبتلا به سوء مصرف مواد با افراد غیر مبتلا

سوء مصرف مواد یكی از مهمترین مشكلات عصر حاضر می‌باشد كه گسترده‌ی جهانی پیدا كرده است مشكلی كه میلیون‌ها زندگی را ویران و سرمایه‌های كلان ملی را صرف هزینه مبارزه، درمان و صدمات ناشی از آن می‌نماید. روزانه تعداد زیادی بر شمار مبتلایان این مصیبت افزوده گشته و بر این اساس عوارض آن كه شامل اختلالات جسمی، روانی، خانوادگی، فرهنگی، اقتصادی- اجتماعی می‌باشد؛ باعث از بین رفتن مرزهای فرهنگی جامعه و به خطر افتادن سلامت روانی و اقتصادی بشر می‌گردد. كشور ما به دلایل متعدد فرهنگی از قبیل باورهای غلط و سنتی مردم و یا موقعیت جغرافیایی و هم جواری با دو كشور بزرگ تولید كننده دارای شرایط كاملاً بحرانی و حساس می‌باشد و مبتلایان به اعتیاد همه روزه باعث ایجاد خسارت سنگین اقتصادی و فرهنگی به جامعه می‌گردند (مناجاتی وهمکاران،1382).

عوامل چندی ممكن است افراد را مستعد مصرف دارو بنماید، از آن جمله است: پرورش یافتن در یك خانواده‌ی ناشاد، وجود والدینی كه یا آسان‌گیر هستند یا اینكه الگویی برای سوء استفاده از دارو فراهم می‌كنند، تأثیرات دوستان، و ناهمنوایی اجتماعی با ادامه‌ی مصرف دارو وابستگی در شخص به وجود می‌آید كه خود نیاز تازه‌ای می‌آفریند كه باید ارضا شود( اتكینسون[1]، اتكینسون و هیلگارد[2]،1995، ترجمه براهنی و همكاران، 1378). طبق نظریه بالبی[3] جدایی از منبع ایمنی بخش (مادر)، می‌تواند با گسستگی ارتباط فرد با دیگر افراد جامعه و گرایش او به سمت مواد مخدر به منظور فرار از ترس‌ها، اضطراب‌ها وپناه بردن به رویا و… ارتباط داشته باشد. با مطالعات بر روی كودكان پرورشگاهی مشخص شد كه دلبستگی در سال‌های اولیه زندگی یك نیازبیولوژیکی است. در مورد بزرگسالان اگرچه نیاز به پیوند اجتماعی دیگر برای بقاء ضروری نیست، ولی در نبود پیوند صمیمی، انسان در معرض طیف گسترده ای از بیماری‌های روانی و جسمی‌قرار می‌گیرد، از قبیل ضعف دستگاه ایمنی، اقدام به خودکشی، سوء مصرف مواد و دیگر اشکال آسیب‌های روانی (موسوی، 1388). یکی دیگر از

 

پایان نامه و مقاله

 عوامل شخصیتی که ارزیابی آن در تبیین آمادگی به اعتیاد منطقی به نظر می‌رسد، سبک‌های مقابله با فشار روانی است. طبق نظر لازاروس[4] مقابله،كوشش های شناختی و رفتاری برای مهار خواست‌های درونی و بیرونی مخصوص است. لازاروس و همكاران (1974)، مقابله را به عنوان كوشش هایی جهت حل مسأله تعریف كرده اند كه توسط فرد زمانی صورت می‌گیرد كه الزاماتی كه او با آن‌ها روبه رو شده است بالاتر از آن چه تا به حال بوده باشد وهمچنین موجبات كاهش منابع سازگاری وی را فراهم آورده باشند. اما آن چه كه در كل استنباط می‌شود، این است كه مهارت‌های مقابله با استرس دارای مفهوم گسترده و مؤلفه های شناختی و رفتاری چندی است. به طور كلی مقابله به عنوان كوششی برای افزایش سازگاری فرد با محیط یا تلاش به منظور پیشگیری از بروز پیامدهای منفی شرایط فشارزا توصیف شده است (ابراهیمی و همکاران، 1381). مداخلات روان‌شناختی اخیر در اعتیاد، نظیر پیشگیری از عود (مارلات و گوردن[5]،1985)، یا مصاحبه انگیزشی(میلر[6]،1985)، ریشه در تئوری یادگیری اجتماعی دارند. این رویکرد ها به وسیله این تئوری که رفتارهای اعتیادی به وسیله سیستم باور های سوگیرانه حفظ شده و هدف نهایی آن‌ها بازسازی شناختی است، حمایت می‌شوند. یانگ[7] درسال 1990یک مدل طرح‌واره‌ای متمرکز بر محتوای اختصاصی آسیب‌پذیری شخصیتی ارائه کرد. مدل‌های بک[8] و همکارانش و یانگ، هر دو بر اساس توصیف آدلر[9](1926)، از وجه اشتراک افراد، در جبران احساس بی کفایتی و نیز در اجتناب از موقعیت‌هایی است که احتمال دارد این طرح‌واره‌ها را فعال کنند. از آن‌جا که طرح‌واره‌ها اغلب در عمق شخصیت فرد جای گرفته‌اند و مثل الگوهای عادتی، سال‌ها وجود داشته‌اند، برخی افراد در کنار گذاشتن آن‌ها مشکل دارند(لیهی[10]، 2005؛ ترجمه فتی و همکاران،1387).

تا کنون شیوه‌های درمانی متعددی مانند روان‌کاوی، رفتار درمانی، گروه درمانی، دارو درمانی و غیره بر روی بیماران مبتلا به اختلال‌های اعتیادی صورت گرفته است، اما هر یک از این شیوه‌ها تا حدودی اثرگذار بوده‌اند و عود و بازگشت سوء مصرف مواد را همراه داشته‌اند و هزینه‌های متعددی را به فرد و جامعه تحمیل می‌کند. از همین رو اینکه به چه علت فرد معتاد پس از تلاش برای ترک دچار عود می‌شود همواره مورد سؤال بوده است و در خصوص سبب شناسی اعتیاد و ترک موفق و نا موفق اعتیاد عوامل مختلفی چون مسائل زیست شناختی، جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مطرح است، اما به نظر می‌رسد پاسخ شخص به مواد اعتیادآور تلفیقی ناشی از عوامل مختلف فردی، خانوادگی واجتماعی باشد (خوش لهجه صدق و همکاران،1391).

مفهوم تاب‌آوری نیز یک چارچوب جدید را در زمینه پیشگیری از اعتیاد مطرح می‌کند. این رویکرد از مبدأ کاهش عوامل خطرساز محیطی(که زمینه ساز بروز رفتارهای ناسازگار و اختلالات روانی هستند)، به سمت تاب‌آوری و ارتقاء آن می‌باشد. در این چارچوب جدید، شناخت عوامل محافظت کننده محیطی، اصلی است که از آن می‌توان مانند سپری در مقابل اثرات زیان آور عوامل خطرساز استفاده کرد. به علاوه آگاهی و شناخت آسیب‌پذیری های فردی که تهدیدی برای تاب‌آوری به شمار می‌رود از اهمیت زیادی برخوردار است.تاب‌آوری به عنوان محصول تعامل عوامل فردی و محیطی و آن چه که در طی سال‌های رشد کودکی و نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد و پرورش می یابد مطرح می‌گردد. تاب‌آوری می‌تواند با تقویت عوامل محافظت کننده در محیط کودک همراه با ارتقاء مهارت‌های زندگی و توانایی‌های شخصی وی توسعه یابد. نا گفته نماند که هر فرد می‌تواند در موقعیتی تاب‌آور و در موقعیتی دیگر غیر تاب‌آور باشد، که به کیفیت ارتباط فرد با عوامل خطر و عوامل محافظت کننده بستگی دارد(زرین کلک،1388).

در کل هدف از انجام این پژوهش مورد بررسی قرار دادن دو گروه از جمعیت مبتلا و غیر مبتلا به سوء مصرف مواد و مقایسه آن‌ها در چهار زمینه ی سبک‌های دلبستگی، مهارت‌های مقابله‌ای، طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه و تاب‌آوری نیز می‌باشد.

 

[1]- Atkinson

[2] -Hilgard

[3]-Bowlby

4.Lazarouse

[5]-Marlatt & Gordon

[6]-Miller

[7]-young

[8]-Beck

[9]-Adler

[10]-Leahey

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.