دانلود پایان نامه ارشد:بررسی حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر قوانین حمایت از کودکان در ایران
فرزند خواندگی یکی از موضوعات در خور توجه در قوانین حقوق خصوصی در جوامع امروزی میباشد. این مسأله که ریشه در نیازهای عاطفی و اقتصادى داشته و گاهى عوامل روحى و معنوى یا موجب پیدایش آن شده است، پیشینهای به درازای تاریخ تمدن بشر دارد. فرزند خواندگی نهادى است كه به اشكال و شیوههای گوناگون، در بین جوامع و تمدن هاى متنوع تاریخى، رواج داشته و همواره مرسوم بوده است. در گذشته دور، رؤساى قبیلهها به منظور تقویت قدرت دفاعى در برابر قبایل دیگر و هجوم وحوش، رونق دادن به امور کسب و کار و رفاه در قبیله و افزایش جمعیت و بزرگ شدن قبیله، خانوادهها و اعضاى قوم را به داشتن فرزند زیادتر تشویق مىكردند و به افراد كثیرالاولاد، صله قابل توجهى مىبخشیدند كه بتدریج، داشتن فرزند وظیفهاى مقدس و سنتى حسنه شناخته شد و ارزش مذهبى پیدا كرد، به نحوى كه افراد بدون فرزند در خود احساس كمبود مىكردند و دچار مشكلات روحى مىشدند و متفكران براى حل این مشكل و جبران این كمبود، راه حلى اندیشیدند و چنین مرسوم گردید:افرادى كه با وجود اشتیاق و علاقه فراوان به داشتن فرزند از این موهبت محروم بودند، فرزند خواندگانى انتخاب و جانشین فرزند واقعى نمایند. كمكم این طرز تفكر در ذهن مردم به عنوان سنتحسنه رسوخ كرد.
فرزند خواندگی یکی از مسائل مرسوم و مورد پذیرش در زمان حکومت ساسانیان بوده است. به ویژه با توجه به نقش دین زرتشت در فرهنگ و رسوم آن دوره و اعتقادات زرتشتیان در مورد فرزند خواندگی و فرزند خوانده را فرزند حقیقی دانستن و منطبق بودن قوانین پدر و فرزند بر قوانین پدر خوانده و فرزندخوانده، نهاد فرزند خواندگی دارای جایگاه ویژهای بوده است چنان که در این باره گفته شده است:«زرتشتیان معقتد بودند که فرزند عنوان پل صراط را دارد و کسی که فرزند نداشته باشد، قادر نیست در روز قیامت از پل صراط بگذرد. لذا کسانی که صاحب فرزند نبودند برای رفع این نقیصه و طلب آمرزش و عبور از پل مزبور، فرزند بدلی برای خود انتخاب میکردند».
قرآن کریم نیز به رواج فرزند خواندگی طول تاریخ صحه میگذارد و مشخص کنندهی این مسأله است که در زمان حضرت موسی (ع) و نیز در زمان حضرت یعقوب (ع) امری متداول و رایج بوده و در عربستان پیش از ظهور اسلام نیز نمود داشته و افراد چندی توسط دیگران به فرزندگی گرفته شدهاند که از جمله آنها زیدبن حارثه فرزند خوانده پیامبر اسلام (ص) میباشد.
با پیشرفت جوامع بشری و تکامل قوانین اجتماعی و نیاز به قوانین تعیین کنندهی حقوق افراد در تمام زمینههای تعامل فرد با سایر افراد در جامعه و با وجود رواج گستردهی مسألهی فرزند خواندگی در جوامع، قوانین خصوصی تعیین کنندهای برای تعیین حقوق فرزند خوانده و پدر خوانده وضع و به مرور زمان تکمیل یافت. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که بر پایهی اصول دین مبین اسلام میباشد، بحث فرزند خواندگی به خوبی مورد توجه قرار گرفته است.
1-2- بیان مسأله
در جوامع و علی الخصوص جوامع پیشرفتهی امروزی برای گرمی بخشیدن به محیط خانوادههای فاقد فرزند و کاستن مشکلات روحی و ناهنجاریهای روانی که خاص زوجینی است که از توانایی فرزند دار شدن محروماند و همچنین فراهم کردن بستری مناسب برای رشد و نمو کودکان بیسرپرست و رفع مشکلات روحی ناشی از فقدان تکیه گاه عاطفی و اقتصادی برای آنها، مسألهی فرزند خواندگی را به یکی از مسائل مهم و نیازمند توجه و بررسی تبدیل کرده است. فرزند خواندگی آن گونه که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به آن پرداخته شده است، با جوامع غیر اسلامی تفاوتهایی دارد، چرا که پایهی قنون اساسی ایران، دستورات دین اسلام است. قانون مدنی ایران به تبعیت از احکام اسلامی و فقه، دارای قوانی متفاوتی میباشد که به طبع آن و با توجه به قانون حمایت از کودکان بیسرپرست که در سال 1353 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید، خانوادههای فاقد فرزند میتوانند در صورت داشتن شرایط و تحت ضوابط خاصی کودکان بیسرپرست را به فرزندی بپذیرند. این که کودکانی که به عنوان فرزند خوانده در خانوادهای پذیرفته شدهاند دارای چه حقوقی هستند زمینه ساز ایجاد سؤالات تعیین کنندهای میباشد که نیازمند توجه قانون به این مسأله است.
قانون حمایت از کودکان بیسرپرست مصوب 1353، نیز به منظور تأمین منافع مادی و معنوی آنان، شرایط خاصی را برای خانوادههایی که میخواهند سرپرستی اطفال بدون سرپرست را به عهده بگیرند وضع نموده است. ماده 11 قانون مذکور، وظایف و تکالیف سرپرست و طفل تحت سرپرستی او را از لحاظ نگاهداری و تربیت و نفقه و احترام، با حقوق و تکالیف اولاد و پدر و مادر برابر نهاده است.
توجه به حقوق کودک پدیده جدیدی نیست و در ادوار گذشته مطرح بوده است و ادیام الهی نیز بدان عنایت نمودهاند. دین مبین اسلام با نظر به جامعیت و گستردگیاش در موارد بسیاری به حقوق کودک توجه نموده و فقها بزرگ در مباحث مختلف فقهی و حقوقی، حقوق کودک را برشمردهاند و به تجزیه و تحلیل و بیان مبانی آن پرداختهاند[1] (حسینیمقدم 1389).
سرپرستی کودکان بیسرپرست با توجه به شرایط عمومی موجود کودک به افرادی سپرده میشود که از نظر مالی و معنوی و روحی و روانی معتبر باشد و آینده کودک از نظر شرایط عمومی و خصوصی تا حدودی تأمین شود و این امر سبب ساز مسائل و مشکلات پیچیدهای شده که ضرورت توجه قانون به فرزند خواندگی را مهم و مورد بحث میسازد.
یکی از مسائل ومشکلاتی که در جوامع امروزی درحال افزایش است، مشکل تحویل کودک به متقاضیان نگهداری فرزند از طرف والدین قانونی وطبیعی است. گاهی والدین به خاطر ناتوانی در ایجاد شرایط بهتر و بستری مناسبتر برای رشد و نمو کودکشان، او را به خانوادهای که دارای شرایط اقتصادی بهتر سپارند میسپارند، و در مقابل، بعضی والدین به صورت غیر قانونی دست به عمل فروش کودکانشان به خانوادههای فاقد فرزند میکنند که این امر، امریست غیر اخلاقی و نکوهیده و دارای پیگرد قانونی و منع حقوقی میباشد و بررسی این گونه موانع حقوقی و مساائل قانونی موضوعی مهم و حیاتی است که باید به آن توجه ویژهای شود.
بنابراین محقق در این پژوهش به بررسی چالشهای حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر حقوق کودکان در ایران میپردازد.
1-3- اهمیت و ضرورت پژوهش
با توجه به رواج گستردهی پذیرش کودکان به عنوان فرزند در جوامع امروزی و نیاز این امر به قوانین درست و تعیین کننده، اهمیت موضوع فرزند خواندگی و حقوق قانونی آن و همچنین حقوق کودکان بر هیچ کس پوشیده نیست. بررسی حقوقی فرزند خواندگی با تکیه بر قوانین حمایت از کودکان در ایران و بررسی شرایط و آثار برقراری رابطه فرزند خواندگی و موانع حقوقی و مشکلات اجتماعی موجود در این نهاد مهم، تحت قوانین جمهوری اسلامی ایران و با در نظر گرفتن شرایط اجتماعی و مذهبی کشور یک امر مهم و نیازمند توجه است. کودکی که به عنوان فرزند خوانده در خانوادهای پذیرفته میشود فقط در صورت داشتن حقوق اجتماعی و انسانی مناسب است که میتواند بستر مناسبی برای رشد تعالی داشته باشد. در مقابل، زوجینی که کودک یا کودکانی را به فرزند خواندگی میگیرند دارای حقوق خاص خود هستند. گاهی این حقوق و قوانین به درستی تفهیم، تصویب و یا اجرا نشده و به طبع آن، مشکلاتی برای کودکانی که قرار است سرپرستی آنها به کسی واگذار شود و خانوادههایی که این کودکان را به فرزند خواندگی میگیرند پیش میآید. برای برطرف کردن هرگونه مشکل احتمالی در امر فرزند خواندگی و و دور ماندن از پیچ و خمهای قانونی، نیاز پرداختن به امر حقوق قانونی فرزند خوانده و سرپرست نمایانتر میشود. لذا لازم است پژوهشهایی جدی در موانع و مشکلات این موضوع مهم صورت گیرد. بررسی مطالب مذکور در جهت شناسایی مشکلات و خلاءهای حقوقی و قانونی و پیشنهاد مفیدترین و بهترین راهکارها جهت تسهیل در اجرای حقوق عادلانه برای طفل بدون سرپرست و نیز والدین پذیرای سرپرستی میباشد.
1-4- اهداف پژوهش
1-4-1- هدف اصلی
– بررسی حقوقی فرزندخواندگی با تکیه بر قوانین حمایت از کودکان
1-4-2- اهداف فرعی
– بررسی قانون جدید ازدواج با فرزندخوانده.
– بررسی مشکلات ناشی از اجرای قانون مصوب 1392 و ارائه راهکارهایی به منظور تسهیل سرپرستی کودکان و نوجوانان
– بررسی مشروعیت و یا عدم مشروعیت فرزندخواندگی در دین مبین اسلام
1-5- سؤالات پژوهش
– با در نظر گرفتن قوانین جدید، چالشهای حقوقی فرزندخواندگی در ایران چه مورادی میباشند؟
-راهکارهای لازم برای تسهیل سرپرستی کودکان و نوجوانان بیسرپرست کدامند؟
-ازدواج با فرزندخوانده، آری یا نه؟
1-6- روششناسی تحقیق
روش این مطالعه از نوع مطالعات میدانی-کتابخانهای میباشد که به صورت بررسی منابع کتابخانهای، تحقیقات انجام گرفته توسط سایر پژوهشگران و نیز بررسی لوایح و مصوبههای قانونی در حقوق ایران میباشد. مرور و بررسی مقالات انگلیسی در این زمینه نیز یکی از ابزارهای مناسب در گردآوری این پژوهش میباشد.
1-7- تعاریف اصطلاحات
کودک
بر اساس قانون مدنی کنونی کودک مترادف با واژه صغیر، طفل دانسته شده است ولیکن تعریفی جامع و کاملی ارائه نشده است و تنها در ماده ۱۲۰۷ این قانون صغار را جزء محجورین دانسته و از تصرف در اموال خود ممنوع نموده است و به شخصی که به حد بلوغ نرسیده باشد کودک یا صغیر گفته میشود که قانونگذار زمان بالغ شدن پسران را ۱۵ سال قمری و دختران را ۹ سال قمری مشخص کرده است.
فرزند خوانده
به شخصی اطلاق میگردد که مسئولیت سرپرستی او را کسانی عهده دار میشوند در حقیقت والدین حقیقی او نیستند اما با توجه به قانون والدین آنها محسوب میگردند.
فرزند خواندگی
فرزند خواندگی به فرآیندی اطلاق میگردد که شخص یا اشخاصی بالغ تقبل و سرپرستی کودکانی را عهدهدار شوند که در حقیقت والدین حقیقی آنها نیستند اما با توجه به قانون والدین آنها محسوب میگردند.
فرزند واقعی
فرزند واقعی از دیدگاه حقوقی به کسی گفته میشود که از نسل دیگر باشد و رابطه خونی و طبیعی بین او و پدر و مادر وجود داشته باشد[2]. لیکن در مواردی امکان دارد که زن و شوهری بدلایلی فرزند غیر را به فرزندی بپذیرند.
[1] حسینی مقدم، سید عسکری. (1389). مبانی فقهی حضانت کودک با تاکید بر اعلامیه جهانی حقوق کودک. فصلنامه علمی-پژوهشی علوم اسلامی، سال پنجم، شماره 17.
[2] كاتوزیان، ناصر. (1371). حقوق خانواده، تهران، شركت بهنشر، چاپ سوم، ص61.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط نجفی زهرا در 1399/10/26 ساعت 03:29:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |