" پایان نامه -تحقیق-مقاله – قسمت 13 – 5 "

 

‌بنابرین‏، هنگامی که طرحواره های ناسازگار اولیه فعال می‌شوند سطوح بالایی از هیجان منفی منتشر می شود (هوفارت[۱۶۷]، ۲۰۰۶) و مستقیم یا غیرمستقیم منجر به اشکال مختلفی از آشفتگی های روان شناختی نظیر افسردگی، اضطراب، عدم توانایی شغلی، سوء مصرف مواد، تعارضات بین فردی و مانند آن می شود. طرحواره های ناسازگار، مستقیماً منجر به اختلال خاصی نمی شوند اما آسیب پذیری فرد را برای این اختلال افزایش می‌دهند (هاجین[۱۶۸]؛ ترجمه سیدمحمدی، ۱۳۸۴).

 

پیشینه پژوهش

 

شادکامی چیست؟ چه مؤلفه هایی را شامل می شود؟ چگونه می توان آن را اندازه گیری یا پیش‌بینی نمود؟ اگر مردم بخواهند، چگونه می‌توانند به شادکامی برسند؟ از آنجایی که شادکامی، در تعیین عوامل اثرگذار بر کنش وری روان شناختی بهینه، مؤثر است، ‌بنابرین‏، مطالعاتی که به بررسی شادکامی و پیش‌بینی کننده های آن می پردازند از اهمیّت شایان توجهی برخوردارند. بر این اساس، اخیراًً گستره ی قابل توجهی از مطالعات، زمینه پاسخدهی به چنین سؤالاتی را فراهم نموده اند (دینر، ۲۰۰۰؛ هاریس و لیتسی[۱۶۹]، ۲۰۰۵؛ گلاگرولا _ برودریک[۱۷۰]، ۲۰۰۸؛ استیل، اسچمیت و شالتز[۱۷۱]، ۲۰۰۸؛ نقل از خدایی و شکری، ۱۳۸۸). به عبارت دیگر، غالب مطالعات حاضر، شادکامی را به مثابه ی بهزیستی ذهنی _ ارزیابی های افراد از خودشان درباره ابعاد به هم وابسته اما از نظر تجربی مستقل عاطفه مثبت، عاطفه منفی و رضایت کلّی از زندگی _ قلمداد می نمایند (هاریس و لیتسلی، ۲۰۰۵؛ نقل از خدایی و شکری، ۱۳۸۸). بر این اساس، تحقیقاتی که در زمینه طرحواره های ناسازگار اولیه، صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی صورت گرفته هر کدام به نوعی، تلاشی برای پر کردن شکاف مطالعات قبلی بوده است.

 

دندلیجان (۲۰۱۴)، به ارزیابی طرحواره های شناختی در بروز اضطراب مطابق با جنسیت پرداخت. نتایج مطالعه نشان داد که زنان حساسیت بیشتری نسبت به اضطراب دارند. حالت های اضطراب، توسط احساس ذهنی از تنش، نگرانی ،بی اعتمادی و روان رنجورخویی مشخص می شود و توسط سیستم عصبی مرکزی در یک شدت خاص دچار برانگیختگی می شود. صفت اضطراب به تفاوت های فردی با ثبات در فرایند اضطراب یا تفاوت بین مردم در گرایش آن ها برای درک یک وضعیت استرس زامثل خطر یا تهدید اشاره دارد.

 

رنر و همکاران (۲۰۱۲)، طرحواره های ناسازگار اولیه را در افراد افسرده، ثبات و ارتباط آن با: علائم افسردگی در طول دوره درمان مورد مطالعه قرار دادند. بر این اساس، تعداد ۱۳۲ بیمار افسرده سرپایی برای اجرای پژوهش انتخاب شدند. نتایج نشان داد طرحواره های خاص (شکست، محرومیت هیجانی، رهاشدگی/بی ثباتی) به صورت مقطعی باشدت نشانگان افسردگی ارتباط دارد. علاوه بر این، حوزه طرحواره خودگردانی و عملکرد مختل در پیش از درمان، رابطه مثبتی با سطوح افسردگی در ۱۶ هفته پیگیری و درمان نشان داد، در حالی که طرحواره های حوزه گوش به زنگی بیش از حدو بازداری در پیش از درمان رابطه منفی با سطوح افسردگی داشت.

 

رومرو، گومز و ویلار (۲۰۱۲)، انتظارات زندگی، صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی را در یک نمونه اسپانیایی مورد بررسی قرار دادند. تعداد ۵۸۳ نفر بزرگسال اسپانیایی در این پژوهش شرکت کردند. در مرحله اول، نتایج نشان داد که نمره بالا در بهزیستی ذهنی با نمره بالا در در انتظارات درونی مرتبط بود و به میزان کمتر، نمره پایین در انتظارات بیرونی را به همراه داشت. همچنین مشخص شد که انتظارات درونی عمدتاًً با شاخص های مثبت بهزیستی ارتباط داشت، در حالی که، انتظارات بیرونی عمدتاًً با شاخص های منفی در ارتباط بود. در مرحله دوم، مطالعه همچنین، به کشف مستقیم بین ابعاد مدل پنج عاملی و انتظارات پرداخت و در مرحله سوم نیز نتایج نشان داد که انتظارات درونی/بیرونی فراتر از مدل پنج عاملی، بهزیستی ذهنی را پیش‌بینی می‌کنند.

 

گارسیا و ارلندسون (۲۰۱۱)، رابطه بین شخصیت و بهزیستی ذهنی: تفاوت ارتباط الگوها به هنگام ارزیابی مؤلفه عاطفی در کثرت و شدت آن را مورد مطالعه قرار داند. بر این اساس، تعداد ۱۵۳ نفر در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد برونگرایی و روان رنجورخویی نقش مهم اما ارتباط متفاوتی با بهزیستی ذهنی بسته به ابعاد مؤلفه عاطفی دارند. هنگامی که مؤلفه های عاطفی در شدت و کثرت ارزیابی شدند مشخص شد که برونگرایی تأثیر مشابهی بر بهزیستی ذهنی دارد اما روان رنجورخویی اثر قابل توجه و قوی بر بهزیستی ذهنی دارد.

 

مالکوک (۲۰۱۱)، رابطه پنج صفت بزرگ شخصیت و سبک های مقابله با استرس را در پیش‌بینی بهزیستی ذهنی مورد بررسی قرار داد. تعداد ۲۵۱ نفر از دانشجویان مقطع کارشناسی در این پژوهش شرکت کردند . نتایج نشان داد که صفت روان رنجورخویی پیش‌بینی کننده منفی از بهزیستی ذهنی است، در حالی که برونگرایی و وظیفه شناسی پیش‌بینی کننده مثبت از بهزیستی ذهنی می‌باشد. علاوه بر این، بین سبک مقابله ای اعتماد به نفس و بهزیستی ذهنی رابطه مثبت و بین سبک مقابله ای درمانده و بهزیستی ذهنی رابطه منفی یافت شد. این نتایج نشان داد ویژگی‌های شخصیت و سبک های مقابله ای نقش مهمی در پیش‌بینی بهزیستی ذهنی بازی می‌کند.

 

بورنز، آنستی و ویندسور[۱۷۲] (۲۰۱۱)، بهزیستی ذهنی واسطه اثرات انعطاف پذیری و تسلط بر افسردگی و اضطراب را در یک نمونه جمعیّت بزرگ از بزرگسالان جوان و میانسال مورد بررسی قرار داند. تعداد ۳۹۸۹ نفر در طیف سنی ۲۴ – ۲۰ و ۴۴ – ۴۰ سال انتخاب شدند. نتایج نشان داد عوامل محور اصلی چهار بعد عاطفی، شناختی از بهزیستی ذهنی ترسیم می‌کنند که شامل عاطفه مثبت و منفی، انعطاف پذیری و تسلط می شود. مدل معادلات ساختاری نشان داد، متغیر بهزیستی روانشناختی به طور قابل ملاحظه ای با بهزیستی ذهنی رابطه دارد. این مدل، به طور کامل واسطه تأثیرات انعطاف پذیری و به طور خاص واسطه هیجان بی اعتمادی را با افسردگی و اضطراب نشان داد. این نتایج، پیوسته در هر دو جمعیت جوان و میانسال مشاهده شد. طبق نتایج، مؤلفه های بهزیستی روان شناختی می‌تواند حالت های اثرات بهزیستی ذهنی پیش‌بینی می‌کند که در افزایش آسیب پذیری اضطراب و افسردگی تأثیر می‌گذارد.

 

پروف و اوزمیت (۲۰۱۱)، بهزیستی ذهنی: بررسی رضایت از زندگی به عنوان مؤلفه شناختی بهزیستی ذهنی را مورد مطالعه قرار دادند. تعداد ۱۰۸ نفر (مرد و زن) در این پژوهش شرکت کردند. نتایج نشان داد، رضایت از زندگی به عنوان مؤلفه شناختی بهزیستی ذهنی، نقش مهمی در ادراک مثبت شاخص پیش‌بینی دارند و به عنوان یک میانجی عمل می‌کند در حالی که رضایت از زندگی پایین با مشکلات روانی، اجتماعی و رفتار در ارتباط است، رضایت از زندگی بالا با سازگاری خوب و سلامت روان مطلوب در میان افراد ارتباط دارد.

 

تیم (۲۰۱۱)، افزایش اعتبار طرحواره های ناسازگار اولیه بیش از مدل پنج عاملی شخصیت را در پیش‌بینی نشانگان اختلال شخصیت مورد بررسی قرار داد. تعداد ۱۴۵ بیمار روانپزشکی سرپایی در این پژوهش شرکت کردند. نتایج حاکی ازآن بود که درجه بالایی از همپوشی طرحواره ها و صفات پنج عاملی با نشانگان اختلال شخصیت وجود دارد. رگرسیون گام به گام نشان داد که طرحواره ها به طور قابل توجهی فراتر از مدل پنج عاملی، اختلال شخصیت را پیش‌بینی می‌کنند.

" دانلود پایان نامه و مقاله – تعریف نظری وعملیاتی – 1 "

    1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای برنامه درسی فعّالیّت های هنری برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟

        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای برنامه درسی فعّالیّت هنری در ارتباط دانش آموزان ‌با طبیعت مؤثربوده است؟
        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای فعّالیّت هنری ” نقاشی ” برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟
        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای فعّالیّت هنری ” کاردستی ” برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟
        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای فعّالیّت هنری ” موسیقی ( تربیت شنوایی ) ” برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟
        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای فعّالیّت هنری ” قصه ” برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟
        1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای فعّالیّت هنری ” نمایش ” برای دانش آموزان قابل استفاده بوده است؟
      1. ازدیدگاه معلمان تاچه اندازه محتوای برنامه درسی فعّالیّت هنری درآشنایی دانش آموزان بامیراث فرهنگی کشورمؤثربوده است؟
  1. پیشنهادمعلمان برای تقویت برنامه درسی فعالیت های هنری پایه ششم ابتدایی چیست؟

      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” ارتباط ‌با طبیعت ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” نقاشی ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” کاردستی ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” موسیقی ( تربیت شنوایی ) ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” قصه ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
      1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” نمایش ” پایه ششم ابتدایی چیست؟
    1. پیشنهادمعلمان برای تقویت فعّالیّت هنری ” آشنایی بامیراث فرهنگی ” پایه ششم ابتدایی چیست.

تعریف نظری وعملیاتی

ارزشیابی

الف) تعریف نظری: ارزشیابی به یک فرآیندنظام دار برای جمع‌ آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می شود ‌به این منظورکه تعیین شود آیا اهداف مورد نظرتحقق یافته اند، یا درحال تحقق یافتن هستند و به چه میزان (گی، ۱۹۹۱، به نقل ‌از سیف، ۱۳۸۵) .

ب) تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از ارزشیابی، تعیین نظرات معلمان درجهت شناسایی میزان دستیابی دانش آموزان به توانایی ها و مهارت‌های قصد شده ‌در زمینه فعّالیّت های هنری در سال تحصیلی ۱۳۹۳ می‌باشد. که شامل: ارزشیابی مربوط به فعّالیّت های” ارتباط ‌با طبیعت، نقاشی، کاردستی، موسیقی، قصّه، نمایش و آشنایی با میراث فرهنگی” می‌باشد.

فعّالیّت هنری

الف) تعریف نظری: مجموعه‌ای از آثار یا فرآیندهای ساخت انسان است که در جهت اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی و یا به منظور انتقال یک معنا یا مفهوم خلق می‌شوند( دهخدا، ۱۳۷۷) .

ب) تعریف عملیاتی: در این تحقیق منظور از فعّالیّت هنری برنامه ای است که به جای کتاب هنرقدیم ‌در پایه ششم ابتدایی تدریس می شودکه در این تحقیق هفت مهارت ” ارتباط با طبیعت، نقاشی، کاردستی، موسیقی، قصّه، نمایش و آشنایی با میراث فرهنگی” مورد ارزشیابی قرارخواهدگرفت.

فصل دوم

مبانی نظری ‌و پیشینه تحقیق

مقدمه

هنر یکی از مقوله های جدّی فرهنگی هر جامعه ای است و دانشمندان آن را عالی ترین شکل فعّالیّت معنوی انسان دانسته اند. طبیعی است که وقتی این فعّالیّت معنوی انسان امکان رشد بیابد در غنا بخشیدن به فرهنگ اجتماعی کاربردی عظیم خواهد داشت. از سوی دیگر، هنر در رشد، بالندگی و شکوفایی انسان، در درک و شناخت جهان پیرامون در راه یابی به ژرفای درون آدم ها، در آشنایی با آداب و رسوم و فرهنگ و اعتقادات اقوام گوناگون جهان، در ایجاد فضای تفاهم و همبستگی میان ملل، درتبادل اطلاعات و غیره بازیگری است شایسته و بایسته.(شفیعی و محمد پور، ۱۳۸۳: ص۱۲)

آشنا کردن دانش آموزان با تجربیّات هنر، تفکرات و اصول بصری، زیبایی شناسی و تأثیر آن در فرایندیاددهی- یادگیری در مدرسه ها ضروری می کند، لذا ‌مربیان باید از طریق هنر دانش آموزان دوره ابتدایی را با میراث گذشتگان و هنرمندان ایرانی آشنا سازند. برنامه های هنری را می توان زمینه ساز ایجاد سواد بصری، بی تکلفی، سادگی، صداقت و ژرف نگری دانست. آموزش هنرهای کاربردی نیز برای کشف توانایی‌های فردی و اجتماعی دانش آموزان در زندگی و تحصیل نقش مهمی ایفا می‌کند. مربیان تربیتی، سازنده و تکمیل کننده آموزش های رسمی مدارس هستند. هنربه عنوان ابزار کار، در دست توانای ‌مربیان، نقش بسیار چشمگیری ایفا می کند، هنر دو جزء اساسی دارد. روح هنر همانا احساس هنرمند است که هر قدر غنی تر و بارورتر باشد، به همان اندازه اثر هنری اصیل تر و کامل تر است. تربیت نیز شبیه هنر است و روح این هنر، وارستگی خود مربّی و کمالات معنوی و الهی اوست که اگر این روح در میان نباشد، به کار بستن تکنیک های تربیتی به تنهایی دردی را دوا نخواهد کرد(کریمی، ۱۳۸۷: ص۷) .

هنربه لحاظ تناسب با زبان کودک و ارتباط عمیق با ویژگی ها و تمایلات درونی وی می‌تواند تأثیرتربیتی عمیقی داشته باشد و شخصیت مخاطبان را با تحولی بارز مواجه سازد. هنردرپایدارترین و اصیل ترین جلوه ها خودبه آرمان ها، شناخت ها، مهارت ها، احساسات و ارزش‌های ژرف و بنیادی نظرداردکه انسان با تکیه برآن از سطح التذاذهای آنی و شناخت های سطحی و اسارت در بند شبه ارزش ها رهیده، تحول واقعی و اصیل وی که نتیجه روی کردن آزادانه و آگاهانه به ارزشهاست را امکان پذیرسازد. آنچه که این تحوّل را ممکن و تسهیل می‌کند، ” تربیت ” است. وابستگی میان هنر و تربیت چنان است که حتّی برخی صاحب نظران ‌معتقدند که پایه اصلی تربیت، هنرمی باشد. هنردربرگیرنده ی آن بخش ازبداعت و خلاقیت انسان است که طی آن فردبا استفاده از مواد و وسایل هنری و دستی، عواطف، اندیشه ها و احساسات خود را که نشأت گرفته از تفسیربصری تجارب محیطی است به دیگران منتقل می‌کند. البتّه، موفّقیّت در این کار به میزان تبحّر و هنرمندی ‌فرد برای برقراری این انتقال و ارتباط بستگی دارد(امینی، ۱۳۸۴) .

اساس تربیت هنراست. هنرعقل واحساس را متّحد، تخیّل را تحریک و محیط را دگرگون می‌کند. سال ها پس ازآنکه دستاوردهای مادّی ما فراموش شدند، هنرباقی می ماند لذا هنرشاهدی برجستجوی بشربرای به دست آوردن جاودانگی است(مایر[۱]، ۱۳۷۴).

تعریف هنر

" مقالات و پایان نامه ها | ۱ـ۳ـ۲ـ انواع مصونیت قاضی – 1 "

 

۱ـ۳ـ۱ـ مفهوم مصونیت

 

در زبان فارسی مصونیت،مصدر جعلی به معنای محفوظ‌ بودن‌،حفظ شدن و مأمون بودن است[۲۷]. در زبان عربی مصون،اسم مفعول از ریشهء ثلاثی مجرد صون و به معنای محفوظ نـگاهداشته و دور از تـعرض است[۲۸].در اصطلاح‌ حقوقی‌، مصونیت عبارت از معاف بودن از برخی الزامات قانونی و برخورداری از حمایت‌های حقوقی در برابر برخی قوانین است کـه گاه موجب عدم اجرای آن ها می‌شود و گاه اجرای مطلق مقررات‌ و قـوانین‌ را بـا مـحدودیت‌هایی ویژه روبه‌رو می‌سازد.طبق یک نظر«مصونیت عاملی است که زوال مسئولیت کیفری را ـ به طور نسبی یا مطلق ـ مـوجب ‌ ‌مـی‌شود و غالبا از وجود کیفیت و یا حالتی‌ در‌ شخص‌ مرتکب نشأت گرفته یا در‌ بعضی‌ موارد‌ بـه صـورت اسـتثنایی از اوضاع و احوال و شرایطی که موجب تحقق جرم شده است،ناشی می‌شود.مصونیت در لغت به معنی مصون ماندن و محفوظ بودن آمده است و در اصطلاح حقوقی، چنین بیان می شود که تعقیب کیفری افراد به لحاظ وظایف خاص اجتماعی، سیاسی و یا قضایی که به عهده دارند با تشریفات خاصی صورت می‌گیرد. هدف از شناسایی این مزایا و مصونیت ها منتفع ساختن و بلامجازات گذاشتن افراد مذکور نیست بلکه مراد قانون‌گذار، تأمین حسن اجرای وظایف شغلی آنان است. به همین منظور، قانون‌گذار تشریفات مقدماتی خاصی را برای تعقیب کیفری بعضی از افراد جامعه پیش‌بینی ‌کرده‌است. این تشریفات حسب اقتضاء و طبیعت شغلی هر طبقه متفاوت می‌باشد.[۲۹]

 

مصونیت‌ به اعتبار دامنه و گـسترهء شمول آن به مصونیت مـاهوی و تـشریفاتی از یک سو و مصونیت مطلق و نسبی از سوی دیگر‌ تقسیم‌ می‌شود‌.مصونیت ماهوی ‌به این معنا است که به رغم جرم بودن‌ عمل ارتکابی، مرتکب اصولاً قابل تعقیب نیست و قانون کیفری در خصوص فرد بـهره‌مند از مصونیت،به طور دائم قابلیت‌ اجرا‌ ندارد‌.مصونیت تشریفاتی یا شکلی ‌به این معنا است که قانون کیفری در‌ مورد‌ فرد دارنده مصونیت اجرا می‌شود و مرتکب قابل مجازات است، لیکن تعقیب، محاکمه و مجازات مرتکب مـستلزم رعـایت‌ تشریفات‌ خاص‌ است.از این منظر مصونیت تشریفاتی را در مقابل مصونیت ماهوی یک‌ مصونیت‌ غیر‌ واقعی می‌نامند. مصونیت دادرسان و نظامیان از دسته مصونیت‌های تشریفاتی است.[۳۰] ولی در اصل، مصونیت قاضی به دو نوع مصونیت غلی یا قضایی و مصونیت کیفری تقسیم می شود که در ادامه هر یک از آن ها را توضیح می‌دهیم.

 

۱ـ۳ـ۲ـ انواع مصونیت قاضی

 

اصل ۱۶۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مقرر نموده است: « قاضی را نمی توان از مقامی که شاغل آن است بدون محاکمه و ثبوت جرم و یا تخلفی که موجب انفصال است به طور موقت یا دائم منفصل کرد یا بدون رضای او محل خدمت یا سمتش را تغییر داد.» وجود مقررات مذکور نشان دهنده نگرانی قانون‌گذار از خدشه دار شدن استقلال قضات توسط مقامات ذی نفوذ می‌باشد و خواهان این است که قاضی ایرانی همانند قضات مستقل سایر کشورهای جهان بتواند به دور از هر گونه نگرانی حکم مورد نظر خود را صادر نماید.

 

علاوه بر مصونیت شغلی، ماده ۴۲ قانون اصول تشکیلات دادگستری، تعقیب کیفری قضات را منوط به اجازه دادگاه عالی انتظامی قضات نموده است. در ماده مذکور آمده است: « هرگاه در اثناء رسیدگی کشف شود که کارمند قضایی مرتکب جنحه یا جنایتی شده و دادستان انتظامی قضات آن را مقرون به دلایل و قراین ببیند که تعقیب کیفری را ایجاب نماید تعلیق کارمند مظنون از شغل خود تا صدور حکم نهایی مراجع کیفری ازدادگاه عالی انتظامی تقاضا می کند، دادگاه پس از رسیدگی به دلایل، قرار مقتضی صادر خواهد نمود و در صورت برائت، ایام تعلیق جزء مدت خدمت محسوب و مقرری آن به کارمند داده خواهد شد.»

 

عنوان کارمندی قضایی آمده در این قانون شامل کلیه قضات دادگاه ها و دادسراها اعم از عمومی و خصوصی می‌باشد. لکن مصونیت قضایی شامل امور خلافی نمی گردد.[۳۱] با وجود تأکید قانونگذاران بر مصونیت قضات، به خصوص در سال های اخیر، حرکت هایی در جهت مسئول شناختن آنان در قبال اقدامات غیرقانونی که منجر به ورود خسارت به شهروندان می‌گردد آغاز شده است.

 

قانون‌گذار به منظور تضمین اجرای عدالت و جلوگیری از تعرض بی مورد نسبت به جریان عدالت خصوصاًً ‌سوءاستفاده اصحاب ثروت و قدرت و زور و نیز اشرار و بزهکاران حرفه ای، برای قضات دو نوع مصونیت قرار داده است که عبارت است از مصونیت کیفری و مصونیت قضایی. در این قسمت هر یک از این مصونیت ها را بررسی می‌کنیم.

 

۱ـ۳ـ۲ـ۱ـ مصونیت سیاسی

 

این نوع مصونیت عبارت از این است که دارندگان پایه های قضایی را نمی توان بدون اجازه دادگاه عالی انتظامی قضات و قبل از سلب مصونیت قضایی، تحت تعقیب کیفری قرار داد. ماده ۴۲ لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون اصلاح تشکیلات دادگستری و استخدام قضات، مصوب ۱۳۳۳ چنین اظهار می‌دارد که «هرگاه در اثناء‌ رسیدگی کشف شود که کارمند قضایی مرتکب جنحه یا جنایتی شده و دادستان انتظامی قضات، آن نسبت را مقرون به دلایل و قرائن ببیند که تعقیب کیفری را ایجاب نماید تعلیق کارمند مظنون را از شغل خود تا صدور رأی نهایی مراجع کیفری، از دادگاه عالی انتظامی تقاضا می‌کند…». قبل از هر اقدام تعقیبی، بایستی دلایل مربوط به اتهام، به دادسرای انتظامی قضات ارسال شود این مرجع رسیدگی کرده اگر دلایل کافی بود از دادگاه عالی انتظامی، تقاضای تعلیق موقت کارمند قضایی را می‌کند. دادگاه مذکور پس از بررسی گزارش ها و تحقیقات لازم، اگر دلایل را کافی بداند او را تا خاتمه دادرسی و صدور حکم قطعی کیفری، از شغل خود معلق می‌کند و پرونده را دوباره به دادسرا می فرستد و دادسرا رونوشت آن را به مرجع کیفری تعقیب کننده اتهام ارسال می‌کند.[۳۲]

 

درباره مصونیت کیفری کارمندان قضایی نکات زیر قابل ذکر است:

 

۱ـ عنوان کارمند قضایی علاوه بر اینکه قضات داداهها را شامل می شود، قضات دادسراها و مقامات قضایی نظام ی و انقلاب اسلامی و به عبارت دیگر کلیه قضات دادگاه ها و دادسراها اعم از عمومی و اختصاصی به استثنای کارآموزان قضایی را نی زدر بر می‌گیرد.

 

۲ـ مصونیت قضات دادگستری قابل تسری به امور خلافی و امور حقوقی نیست.

 

۳ـ رعایت تشریفات و ضرورت تعلیق، جرایم ارتکابی قبل از تصدی امر قضا را نیز در بر می‌گیرد.

 

۴ـ هرچند در جرایم مشهود نیز امکان دستگیری قاضی وجود دارد تعقیب دعوای کیفری موکول به تعلیق و سلب مصونیت قضایی است.

 

۵ـ رعایت تشریفات مذکور در ماده ۴۲ از قوانین آمره است و مقام تعقیب و مقام تعقیب باید قبل از هر گونه اقدام تعقیبی یا تحقیقی رأساً آن را مدنظر قرار دهد.

 

۶ـ به استناد تبصره یک ماده ۸ لایحه قانونی تشکیل دادگاه های عمومی به جرایم دارندگان پایه های قضایی در دادسرا و دادگاه های جزایی عمومی تهران رسیدگی می شود. [۳۳]

 

۱ـ۳ـ۲ـ۲ـ مصونیت قضایی

" خرید متن کامل پایان نامه ارشد – گفتاراول: مفهوم استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای – 3 "

 

بر اساس دلایل فوق، مقررات ملی انرژی هسته ای باید شروط مقتضی را جهت ترغیب نهادهای عمومی و کاربران خصوصی انرژی هسته ای به منظور مشارکت در فعالیت های بین‌المللی مرتبط با حوزه هسته ای پیش‌بینی نمایند

 

بخش دوم:فرایند قانونگذاری پیرامون حقوق هسته ای:

 

فرایند تهیه پیش نویس مقررات ملی که چهارچوب قانونی برای توسعه و کاربرد فن آوری هسته ای یا استفاده از مواد هسته ای را ایجاد یا اصلاح می کند .تفاوت چندانی با فرایند قانونگذاری در سایر شاخه های حقوق داخلی ندارد .مقررات انرژی هسته ای همانند سایر مقررات باید مطابق با شروط قانونی و رسمی نظام حقوقی و سیاسی هر کشور باشد .(نامیرانگم،۱۳۹۱،صص۲۵-۲۶)

 

گرچه موضوع انرژی هسته ای بسیار پیچیده و فنی است و در بر دارنده فعالیت‌هایی است که خطرات غیر متعارفی را برای ایمنی و سلامت انسان و محیط زیست و هم چنین مخاطرات امنیتی ملی و بین‌المللی را ایجاد می‌کند .در نتیجه مجموعه بسیار مفصل و پیچیده ای از عوامل فنی جهت تضمین اجرای ایمن و مطمئن فعالیت‌های هسته ای به شیوه ای که از لحاظ زیست محیطی قابل قبول باشد به صورت مبسوط ایجاد شده اند این عوامل فنی در بر دارنده اصول عام ،شروط یا قواعد الزامی ،دستورالعملهای غیرالزامی یا توصیه ها و تدابیر غیر رسمی است. (روین، سون،۱۳۸۶ ص۴۲)

 

موارد مذکور گروه وسیعی از حوزه های فنی ،از تأسیسات تولید برق هسته ای تا کاربرد منابع بسته رادو اکتیو در علم پزشکی ،صنعت و کشاورزی را تحت پوشش قرار می‌دهد .

 

علاوه بر آن ساختار در حال توسعه ای از تعهدات ناشی از معاهدات بین‌المللی و قواعدمورد قبول بهترین رویه ایجاد شده است و فرصت هایی رابرای کشورها جهت هماهنگ سازی قوانین داخلی خود با قوانین سایر دول و در نتیجه تسهیل مدیریت با ثبات و کارآمد مسایل مرتبط با جامعه جهانی را فراهم می آورد

 

در صورتی که قانون‌گذار با طیف وسیعی از قواعد فنی رو به رو باشد چگونه باید وظیفه لازم الاجرا نمودن چنین قواعدی را برای نهادهای دخیل در کاربرد انرژی هسته ای از جمله اشخاص حقیقی شرکت های خصوصی بازرگانی مؤسسات دانشگاهی ،سازمان‌های تخصصی و نهادهای دولتی عهده دار شود؟البته واضح است که تدوین حتی بخش کوچکی از چنین قواعد فنی در قوانین داخلی منجر به متون قانونی بسیار طولانی و غامض می‌گردد که بسیاری از افراد از عهده درک آن نمی آیند .

 

همچنین ممکن است چنین روندی با تحمیل محدودیت های سختگیرانه بر کاربرد پیشرفت های سودمند علمی و فن آوری هسته ای،مدیریت ،نظارت و توسعه در زمینه مسایل ایمنی هسته ای را مختل کند.علاوه بر این قواعد فنی همواره از قابلیت کاربرد وسیعی (حتی در حوزه هسته ای)برخوردار نیستند و ممکن است فقط در تأسیسات و یا فعالیت خاصی کاربرد داشته باشند زیرا اصلاحات قواعد مذکور بر اساس ویژگی های خاص و یا ریسک های ناشی از فعالیت مشمول قواعد مورد نظر صورت گرفته است.

 

به ‌عنوان رویه ای مقتضی جهت تهیه پیش نویس مقررات معمولا قوانین باید به گونه ای تنظیم شوند که شروط عام قابل اعمال را که حوزه وسیعی از منافع عمومی را در بر می گیرند منعکس نمایند.

 

قوانین فنی را باید بر این اساس که آیا دارای اهمیت عام هستند و یا اینکه بر انواع خاصی از فعالیت ها یا تأسیسات تمرکز دارند ،ارزیابی نمود.اولین طبقه بندی از قواعد فنی باید در قوانینی که قابلیت کاربرد عام دارند ،تدوین شوند .دومین طبقه آن دسته مقرراتی هستند که در سلسله مراتب قوانین داخلی در مرتبه پایین تری قرار می گیرند.

 

چنین طبقه بندی از قوانین ،این امتیازرا به مراجع ذی صلاح می‌دهد که انعطاف لازم را برای اصلاح مقررات به منظور واکنش به پیشرفت های نوین بدون تغییر قوانین دارا باشند.قواعد فنی دسته دوم را می توان به شیوه های مختلفی اعمال نمود به عنوان مثال بعضی دول ممکن است ترجیح دهند که قواعد مذکور را در قالب دستور العملهای اداری تدوین نموده تا مقامات اداری ذی صلاح را به کاربرد آن ها در خصوص افرادی که در فعالیت‌های هسته ای دخیل اند ملزم نمایند . در حالی که سایر کشورها ممکن است ترجیح دهند که قواعد فنی مذکور را به شکل دستورالعملهای غیرالزام آور یا توصیه هایی که توسط نهاد های متخصص بخش خصوصی تدوین شده اند تنظیم نمایند.

 

همچنین قواعد فنی خاص را میتوان بر اشخاص یا سازمان‌هایی که از انرژی هسته ای استفاده می‌کنند با اجبار آن ها به تبعیت از قواعد مذکور به عنوان یکی از شروط صدور مجوز یا اجازه رسمی جهت اقدام به فعالیت مذکور الزام آور نمود.

 

به طور مجمل تدابیر فنی باید جهت حفاظت محیط زیست و تامین ایمنی و امنیت بشر در حوزه هسته ای در اشکال ذیل اتخاذ شوند:

 

الف)اصول بنیادی که به ‌عنوان قوانین عام کاربردی تصویب شده و برای کلیه اشخاص و سازمان‌ها الزام آور هستند

 

ب)مقررات فنی (از جمله آیین نامه ها ،دستورالعملها و توصیه هایی)که کاربرد عام نداشته و فقط ‌در مورد اشخاص یا سازمان‌ها ی خاص از طریق مرجع ناظر و یا بواسطه شروط خاص صدور مجوز ،فقط برای دارنده مجوز الزام آور هستند(لطیفیان،۱۳۷۴،صص۵۳-۵۴)

 

گفتاراول: مفهوم استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای

 

“استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی” عبارتی است که ظرف چند دهه اخیر به کرات در اسناد و مدارک بین‌المللی مختلفی به کار رفته و مورد تأکید قرار گرفته است. طرح اتم برای صلح، (۱۹۵۳) اساسنامه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، معاهده تلاتلکو (بند۱۶ مقدمه، مواد۱۷و۱۸)، معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته ای (مقدمه، مواد ۳، ۴و۵)، معاهده را روتونگا (ماده۴)، معاهده پلیتدابا (مقدمه و ماده۸) و اسناد نهایی کنفرانس های بازنگری معاهده منع گسترش سلاح های هسته ای، از جمله این اسناد و مدارک بین‌المللی به شمار می‌آید که بر استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی را تصریح نموده اند. اما سوالی که می‌تواند مطرح شود این است که استفاده صلح جویانه از انرژی اتمی چیست و مشخصا به چه استفاده هایی، استفاده صلح آمیز اطلاق می شود اسناد فوق تعریف صریحی از آن ارائه نداده اند.شاید ‌به این دلیل که مفهوم استفاده صلح آمیز از انرژی اتمی مفهوم روشن بوده و نیازی به تعریف نداشته است. علی‌رغم این، حقوق بین الملل موجود معیارهایی برای تعیین مصادیق استفاده های صلح آمیز از غیر صلح امیز ارائه داده است. بر اساس این حقوق استفاده صلح امیز از انرژی اتمی ان استفاده ای است که ۱)به اهداف نظامی و ۲)ساخت و تولید سلاح ها و ادوات انفجاری اتمی منحرف نشده باشد.

" پایان نامه -تحقیق-مقاله – ۵-۲-۴- بررسی ارتکاب فرزند کشی با فعل غیر مادی در فقه امامیه با فقه عامه – 4 "

 

۵-۲-۳- بررسی فلسفه معافیت قصاص پدر از قتل فرزند در فقه امامیه وعامه ‌و کاربرد آن درحقوق ایران

 

‌بر اساس نظریه صحیح و درست که فقها و دانشمندان شیعه بدان معتقدند، احکام خداوند ‌بر اساس مصالح و مفاسد است، یعنی اگر انجام عملی دارای منفعت مهم و حیاتی است، آن عمل واجب خواهد بود یا اگر منفعت آن حیاتی نباشد آن عمل مستحب است؛ واگر انجام عملی، دارای ضرر خطرناک و مهلک باشد، انجام آن حرام؛ و اگر ضرر آن خطرناک و مهلک نبوده، مکروه است؛ و در صورتی که منفعت یا ضرر آن غالب نباشد و مساوی الطرفین باشد آن عمل مباح است؛ البته منظور از منفعت و ضرر صرف منفعت و ضرر مادی نیست بلکه به معنای عام و گسترده است که به جامعیت و گستردگی ابعاد وجودی انسان می‌باشد. هرچند کلیت این قاعده که احکام الهی ‌بر اساس مصالح و مفاسد است، قطعی و یقینی است، ولی کشف مصالح ‌و مفاسد در جزئیات و مصادیق، بسیار مشکل است چون:

 

اولاً: نیازمند داشتن امکانات وسیع، در ابعاد مختلف علمی است.

 

ثانیاًً: بشر هر قدر از نظر علم و صنعت پیشرفت کند باز معلومات او در برابر مجهولاتش قطره ای است در برابر دریا و شاید علت عدم بیان علت و فلسفه تمام احکام، از سوی اولیاء الهی دین، یکی این بوده که بیان تمام اسرار احکام برای انسان هایی که بسیاری از حقایق علمی هنوز برایشان کشف نشده، مانند گفتن معما است، که چه بسا موجب تنفر شنوندگان گردد. علاوه این که هدف از دین ‌و شریعت آراستگی انسان ها به خوبی های علمی و عملی و اجتناب از زشتی های فکری و عملی است و این هدف با عمل به شریعت به دست می‌آید ولو این که افراد فلسفه و علت احکام را ندانند نظیر این که: مریض با انجام دادن دستورات پزشک، بهبودی را به دست می آورد ولو فایده و فلسفه، دارو و دستورات پزشکی را نداند.

 

مضافاً این که مومنین چون اطمینان و یقین دارند ‌به این که دستورات دینی از کسانی صادر می شود که علم و آگاهی آنان خطا ناپذیراست پس یقین به اثر بخشی ومفید بودن این دستورات دارند.هرچند فهم علت و فلسفه احکام مشکل است ولی پیدا نمودن ضوابط کلی احکام امر ممکنی است، البته کلیت در مسایل حقوقی مثل کلیت در مسایل فلسفی نیست که استثناء ناپذیر باشد بلکه کلیت در مسایل حقوقی و اجتماعی به معنای اکثری است و لذا قابل استثنا است. گرچه علت اصلی این حکم در منابع حدیثی ما بیان نشده است و برای ما روشن نیست، اما می توان برخی از حکمت های عدم قصاص پدری که فرزند خود را به قتل رسانده است را در نکات زیر دانست:

 

۱- یکی از اهداف قصاص دور کردن جامعه از تکرار چنین اعمالی است، اما در فرض قتل فرزند توسط پدر، چنین جنایتی کمتر قابل تکرار است زیرا پدر منشأ پیدایش فرزند و نیز مسئول و متکفل رشد و پرورش او است و با زحمات طاقت فرسا و تحمل سختی­های فراوان، نهال وجودی خود را که ثمر عمرش
‌می‌باشد آبیاری می‌کند، و این عوامل باعث می‌گردد که چنین حادثه ای به ندرت اتفاق بیفتد و تکرار گردد، به همین جهت و به دلیل مراعات حق پدری از قصاص او صرف نظر شده است. البته این تخفیف چیزی از زشتی کار او نمی کاهد.

 

۲- اقدام به قتل فرزند تنها در شرایط خاص و بسیار حادی اتفاق می ­افتد و مصیبت بزرگی برای خانواده است و اثرات جبران ناپذیری در روحیه پدر و خانواده دارد. و دیر یا زود موجب پشیمانی پدر می‌گردد. در حالی که با قصاص کردن پدر، این خانواده در غم از دست دادن عزیز دیگری داغدار خواهد شد و مصیبت مضاعفی بر خانواده تحمیل خواهد شد و بر مشکلات آنان خواهد افزود. خداوند به خاطر رعایت حال خانواده قصاص را از او بر داشته است.

 

۳- قصاص مجازات قتل عمد است و چنین قتلی معمولا در شرایط بسیار استثنایی، احساسی و غیر عادی اتفاق می افتد. اما قتل عمدی فرزند، بسیار نادر و در شرایط کاملاً غیر عادی و تحت فشارهای روحی و روانی شدید که بیشتر شبیه به عدم عمد و اختیار است اتفاق می ­افتد؛ زیرا پدر نزدیک ترین فرد به فرزند و فرزند عزیزترین فرد برای پدر است و هیچ پدری هر چند دارای قساوت قلب باشد حاضر نیست پاره تن و عزیز خود را به قتل برساند مگر در یک حالت غیر طبیعی و تقریباً غیر اختیاری.

 

۴- از طرف دیگر کسی که از این جنایت بیشترین آسیب را می بیند در درجه اول خود او و سپس خانواده او است چرا که او ضربه شدید و مهلکی به خود و خانواده خود وارد آورده است و انصاف نیست که به خاطر این عمل در چنین شرایطی قصاص شود زیرا تقاضای قصاص او نیز یک امر احساسی و غیر عقلانی است. پس اسلام قصاص او را ممنوع ‌کرده‌است، اما در این شرایط، دیه بر او ثابت است و باید آن را به سایر وارثین بپردازد.

 

۵-۲-۴- بررسی ارتکاب فرزند کشی با فعل غیر مادی در فقه امامیه با فقه عامه

 

در مواردی که فعل غیر مادی صلاحیت ایجاد جنایت را داشته باشد و بتوان وقوع تلف و صدمه را به سبب آن افعال دانست، ‌والدین، جانی محسوب شده و محکوم به مجازات می‌گردند. موارد مختلفی در فقه اسلامی از مصادیق وقوع قتل با اعمال غیر مادی به چشم می‌خورد. از قبیل « فریاد زدن بر دیگری و وقوع موت بلافاصله بعد از آن، کشیدن سلاح بدون به کارگیری آن به روی دیگری که به خاطر هراس از آن منجر به مرگ گردد، ‌قتلی که به سبب سحر و علوم غریبه ایجاد شود.» در بررسی این مصادیق آنچه مورد توجه فقها است، ‌احراز صلاحیت افعال غیر مادی در ایجاد قتل است. برخی ضمن تردید در استناد قتل به عوامل مذکور، بنا بر فرض انتساب، مرتکب را ضامن شمرده اند.(نجفی، ج۴۱، ص۲۷ )

 

فقهای چهار گانه مذاهب عامه متفقاً قبول دارند که قتل با وسایل معنوی و غیر مادی نیز حاصل می شود. همانند اینکه شخصی شمشیر بر روی دیگری بکشد و بدین گونه مجنی علیه به خاطر شدت ترس جان ببازد و یا اینکه از روی غفلت بر سر کسی فریاد بکشد و مجنی علیه به خاطر شدت فریاد و ترس قالب تهی کند و یا اینکه ماری را به روی انسانی بیاندازند و شخص براثر ترس فوت کند.

 

مالکیه معتقد است در اینگونه موارد اگر جانی در فعل خود تعمد داشته باشد و فعل بر وجه دشمنی بوده و قصد سوء داشته باشد، ‌در این صورت قتل عمد محسوب می­ شود؛ ولی اگر قصد جانی، بازی و مزاح بوده است، ‌در این­صورت قتل خطائی محسوب می شود.

 

شافعیه نیز در اینگونه موارد بین کسی که اهل تمیز است و یا اهل تمیز نیست، تفصیل قائل شده است و معتقدند در صورتی که مجنی علیه اهل تمیز باشد، قتل شبه عمد و اگر اهل تمیز نباشد، ‌قتل عمد محسوب می شود، زیرا وسیله در موردی که شخص ممیز باشد کشنده نیست؛‌در حالی که اگر شخصی ممیز نباشد غالباً کشنده است.